ستاریت خداوند
ارسال شده در: جمعه, ۰۹/۲۹/۱۳۹۸ - ۲۲:۳۵ -- توسط: modir3
لطفا در مورد نقش ستاریت خدا در زندگی اجتماعی انسان ها توضیح بفرمایید؟ و نیز در مورد رابطه حلم و ستاریت هم توضیح بفرمایید.
یکی از صفات خداوند «ستّار العیوب» بودن است یعنی عیب های بندگانش را در دنیا می پوشاند و از دید دیگران مخفی نگه می دارد. ستار بودن از عظیم ترین صفات الهی است که دوام و قوام و نظم روابط اجتماعی را تضمین می کند. اگر حیات دنیایی ما عرصه افشا و پرده دری خطاهای آدمیان بشود و همانند قیامت (در آن روز که اسرار نهان آشکار می شود) معایب و لغزش های انسان ها آشکار گردد، همه چیز زیر و زبر خواهد شد و پدیده ای به نام جامعه بشری وجود نخواهد داشت، زیرا هیچ کس لحظه ای نمی تواند در کنار دیگری بماند و به فردی که دارای سوابق سوء و شرم آور است اندک اندک تکیه و اعتمادی داشته باشد.
اگر عیوب و گناهان انسان ها ظاهر بود، شخصیت و آبروی افراد محفوظ نمی ماند؛ چرا که همه از همدیگر متنفر بودند و هرگز کسی مرده دیگری را (از روی نفرت) دفن نمی کرد.
عیب پوشی سپری است در برابر گناهان و اگر گناه و لغزش های افراد معلوم شود، جرأت بر گناه بیشتر می شود؛ زیرا افرادی که آبرویی درجامعه ندارند از ادامه گناه باکی ندارند و می گویند: ما که رسوا هستیم بگذار تا رسواتر شویم.
صفت ستاریت خدا از علم الهی برمی خیزد زیرا خداوند علیم و خبیر به واقعیت های ارتباطی موجود در عالم انسانی وقوف کامل دارد و می داند که مثلا اگر دروغ گویی فردی برای دیگران ثابت و آشکار شود هرگز به سوگندهای صادقانه او نیز توجهی نمی کنند؛ حال آنکه خدا به فرد گناهکار فرصت اصلاح دوباره می دهد، و او را از امکان بازنگری و پیرایش رفتارهای خود بهره مند می سازد.
دومین خاستگاه ستر خداوند حلم الهی است و چون رب العالمین حلیم و شکیبا است به مجرد مواجهه با خطا و عصیان، عکس العمل فوری نشان نمی دهد و او را به همین سبب «يَا حَلِيماً لَا يَعْجَل (1) ای بردباری که در عقوبت شتاب نکند»، می خوانند.
اگر عیوب و گناهان انسان ها ظاهر بود، شخصیت و آبروی افراد محفوظ نمی ماند؛ چرا که همه از همدیگر متنفر بودند و هرگز کسی مرده دیگری را (از روی نفرت) دفن نمی کرد.
عیب پوشی سپری است در برابر گناهان و اگر گناه و لغزش های افراد معلوم شود، جرأت بر گناه بیشتر می شود؛ زیرا افرادی که آبرویی درجامعه ندارند از ادامه گناه باکی ندارند و می گویند: ما که رسوا هستیم بگذار تا رسواتر شویم.
صفت ستاریت خدا از علم الهی برمی خیزد زیرا خداوند علیم و خبیر به واقعیت های ارتباطی موجود در عالم انسانی وقوف کامل دارد و می داند که مثلا اگر دروغ گویی فردی برای دیگران ثابت و آشکار شود هرگز به سوگندهای صادقانه او نیز توجهی نمی کنند؛ حال آنکه خدا به فرد گناهکار فرصت اصلاح دوباره می دهد، و او را از امکان بازنگری و پیرایش رفتارهای خود بهره مند می سازد.
دومین خاستگاه ستر خداوند حلم الهی است و چون رب العالمین حلیم و شکیبا است به مجرد مواجهه با خطا و عصیان، عکس العمل فوری نشان نمی دهد و او را به همین سبب «يَا حَلِيماً لَا يَعْجَل (1) ای بردباری که در عقوبت شتاب نکند»، می خوانند.
به گواهی قرآن: «وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ مَا تَرَكَ عَلَيْهَا مِنْ دَابَّةٍ وَلَٰكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى(2) و اگر خداوند مردم را به خاطر ظلمشان مجازات می کرد جنبنده ای را بر پشت زمین باقی نمی گذارد، ولی آن ها را تا زمان معینی به تاخیر می اندازد.» اما سنت الهی به ستمکاران فرصت بازنگری و اصلاح و مراجعه می دهد، و این فرصت دادن از علم و حلم و ستاری خدا نشئت می گیرد.
خدای متعال بنا دارد آدمیان را مشمول رحمت خود کند؛ قرار نگرفتن در دایره رحمت خدا نتیجه خطاکاری ما انسان ها و تغییر دادن زاویه خود و حرکت از رحمت به سوی عقوبت است، یعنی به جای آنکه خود را مرحوم سازیم، محروم می کنیم.
امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «مَا مِنْ عَبْدٍ يَعْمَلُ عَمَلًا لَا يَرْضَاهُ اللَّهُ إِلَّا سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ أَوَّلًا فَإِذَا ثَنَّى سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ فَإِذَا ثَلَّثَ أَهْبَطَ اللَّهُ مَلَكاً فِي صُورَةِ آدَمِيٍّ يَقُولُ لِلنَّاسِ فَعَلَ كَذَا وَ كَذَا (3) هیچ بنده ای عملی را که خداوند آن را نمی پسندد انجام نمی دهد مگر اینکه خدای عزوجل بار اول آن عمل را می پوشاند پس اگر دوباره آن را انجام داد باز خدا آن را برای بار دوم می پوشاند اما هنگامی که برای بار سوم آن را انجام دهد خدای عز و جل فرشته ای را در صورت انسانی فرو می فرستد که به مردم چنین می گوید: آگاه باشید که فلان شخص چنین و چنان انجام داده است.»
بنابراین باید ستار بودن خدا را فرصتی برای جبران خطاها و لغزش های خود قرار دهیم و به جای تکرار معاصی و ارتکاب دوباره و چندباره سیئات در اصلاح خود بکوشیم.
حق تعالی نگاهی عمیق و فرجام نگر دارد و از این رو با دیدن خطای بندگان در عقوبت آنان سرعت به خرج نمی دهد، بلکه با درنگ و تانی خود، فرصتی دوباره به آن ها می دهد تا به خود بیایند و توبه پیشه سازند و اعمال صالح انجام دهند، این ها از تفضل او سرچشمه می گیرد و از پیشی گرفتن رحمت او بر غضبش حکایت می کند.(4)
پی نوشت ها:
1. البلد الأمين و الدرع الحصين، دعای جوشن کبیر، كفعمى، ابراهيم بن على عاملى، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بيروت، 1418 ق، ص361.
2. نحل/61
3. بحار الأنوار(ط- بيروت)، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، 1110ق، ناشر داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1403ق، ج6، ص6.
4. حدیث دلشدگان، انصاری، محمد علی،مشهد، انتشارات بیان هدایت نور، 1395، صص98-99.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید
موضوع: