سؤال از عذاب قوم لوط

image: 
چرا وقتی لوط و خاندانش از شهر بیرون رفتند خداوند به آنها دستور می دهد که موقع عذاب قوم لوط، نباید به پشت سرشان نگاه کنند؟ آیا خیانت همسر لوط نگاه به پشت سر خود بود؟

 

چرا وقتی لوط و خاندانش از شهر بیرون رفتند خداوند به آنها دستور می دهد که موقع عذاب قوم لوط، نباید به پشت سرشان نگاه کنند؟ آیا خیانت همسر لوط نگاه به پشت سر خود بود؟

«قالُوا يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ‏ إِنَّهُ مُصيبُها ما أَصابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَريبٍ»؛ (فرشتگان عذاب) گفتند: «اى لوط! ما فرستادگان پروردگار توايم! آنها هرگز دسترسى به تو پيدا نخواهند كرد! در دل شب، خانواده ‏ات را (از اين شهر) حركت ده! و هيچ يک از شما پشت سرش را نگاه نكند؛ مگر همسرت، كه او هم به همان بلايى كه آن ها گرفتار مى ‏شوند، گرفتار خواهد شد! موعد آن ها صبح است؛ آيا صبح نزديک نيست؟!»(1)

«فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ اتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ وَ لا يَلْتَفِتْ‏ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَ امْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُون‏»؛ پس، خانواده‏ات را در اواخر شب با خود بردار، و از اينجا ببر؛ و خودت به دنبال آنها حركت كن؛ و كسى از شما به پشت سر خويش ننگرد؛ مأمور هستيد برويد!»(2)

در این زمینه چند مطلب عرض می شود:

مطلب اول: چرا به پشت سر نگاه نکنید؟
در باره دستور الهی مبنی بر نگاه نکردن به پشت سر، نظر برخی مفسران بیان می شود:
1. فرمان اين كه كسى به عقب برنگردد گويا بدان علّت بود كه زود از منطقه خطر خارج شوند.(3)
2. «لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ»؛ دو معنا براى آن آورده ‏اند: یکی این که برويد و به آنچه در شهر گذاشته ‏ايد توجه نكنيد. دیگری این که به عقب سر خود توجه نكنيد، مبادا عذاب قوم را ببينيد و بى ‏تاب شويد.(4)
3. شايد اين دستور براى آن بود كه اگر پشت سر خود را نگاه مى‏ كردند، عذاب الهى را درباره آن قوم مى ‏ديدند و بر آنها رقّت مى ‏آوردند و دلشان مى‏ سوخت و اين بر خلاف رضاى الهى بود.(5)
4. این كه احدى به پشت سرش نگاه نكند براى اين بوده كه آن ها طاقت ديدن عذاب را نداشتند و از هول و ترس شايد هلاک می گرديدند، و شايد كنايه باشد از سرعت حرکت آن ها كه بطورى بايد در حرکت شتاب نمايند كه حتى به پشت سر خود هم نگاه نكنند كه توقّف را ايجاب نمايد.(6)
5. یعنی هيچ يک از شما نبايد به پشت سر خود و شهر، التفات‏ و تمايلى پيدا كند. و برخی گفته اند يعنى به شهر نگاه نكنيد كه منظره جانسوز عذاب، شما را رنجور مى ‏سازد و براى شما قابل تحمل نيست.(7)
6. ممكن است اين دستور كنايه از پيوسته بودن حركت و توقّف نكردن باشد، چرا كه هر كس به پشت سرش توجه كند ناگزير است كه اندک توقّفى داشته باشد.(8)
7. این یک دستور و عمل عبادی بوده است یعنی اگر کسی برگردد و نگاه کند، عصیان کرده است.(9)
نکته: این نظرات با هم قابل جمع هستند. لذا آیه می تواند مفهومی وسیع داشته و همه را در بر بگیرد.

مطلب دوم: همسر لوط، همراه آن ها بود یا در شهر ماند؟
در اين كه «إِلَّا امْرَأَتَكَ‏» استثناء از كدام جمله است مفسران دو احتمال داده ‏اند:
1. استثناء از جمله «لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ» باشدكه مفهومش اين است حضرت لوط و خانواده و حتى همسرش همه با هم به خارج شهر حركت كردند و هيچ يک از آن ها طبق فرمان رسولان به پشت سر نگاه نكرد جز همسر لوط، كه به حكم علاقه و دلبستگى كه به آنان داشت و نگران سرنوشت آنها بود لحظه ‏اى ايستاد و نگاهى به پشت سر كرد و طبق روايتى، در اين هنگام قطعه سنگى از آن سنگ ها كه بر شهر فرو مى ‏ريخت به او اصابت كرد و او را كشت.(10)
2. استثناء از جمله «فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ» باشد يعنى همه خانواده را جز همسرت با خود ببر، لذا حضرت لوط مأمور بوده همسرش را از رفتن خود و دخترانش خبر ندهد؛ در اين صورت همسر لوط در شهر باقى مانده است.
قائلین به این قول، استشهاد می کنند به آیاتی که تصریح دارند همسر لوط در میان قوم باقی ماند، مانند آیات: «إِنَّا مُنَجُّوكَ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ امْرَأَتَكَ‏ كانَتْ مِنَ الْغابِرينَ»(11) و نیز : «إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنا إِنَّها لَمِنَ الْغابِرِينَ»(12)
هم چنین آیه می فرماید «إِنَّهُ مُصِيبُها ما أَصابَهُمْ» كه همان عذابى كه به مردم مي رسد به او هم خواهد رسيد؛ یعنی همسر لوط، در میان قوم باقی مانده بود.(13)

مطلب سوم: خیانت همسر لوط
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قيلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلينَ»؛ خداوند براى كسانى كه كافر شده‏ اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند و ارتباط با اين دو (پيامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت، و به آن ها گفته شد: «وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مى ‏شوند!» (14)
بیان تفسیری
همسر حضرت نوح (عليه السلام) كافر بوده و به مردم مى ‏گفت نوح ديوانه است و هر گاه يک نفر به نوح ايمان می آورد، او به ستمگران قوم نوح، خبر می داد. لذا خیانت او، کافر و سخن چین بودنش بود که اخبار را به مشرکان می رساند.
و همسر حضرت لوط (علیه السلام) نیز مردم را به ميهمان هاى لوط راهنمايى می كرد. او نیز علاوه بر کفر، سخن چین بوده و اخبار و اسرار خانه حضرت لوط را برای قوم لوط می برد.(15)
نکته: در حديثى از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) صريحا آمده است که «ما بَغَت إمرأةُ نبىّ قَطّ»؛ همسر هيچ پيامبرى هرگز آلوده عمل منافى عفت نشد.(16)
بنابر این: خیانت آن ها بی عفتی و ناموسی نبوده است بلکه همکاری با دشمن بوده است.

پی نوشت ها:
1. هود: 11/ 81.
2. حجر: 15/ 65.
3. قرشی، تفسیر احسن الحدیث، انتشارات: بنیاد بعثت، مرکز چاپ و نشر ـ تهران، ج ‏5، ص 377.
4. سيدكريمى حسينى، تفسير عليين‏، انتشارات اسوه‏ - قم‏، 1382 ه. ش‏، چاپ اول، ج 1، ص 245.
5. جعفری، تفسير كوثر، ناشر: موسسه انتشارات هجرت‏ ـ قم، ج 6، ص 59.
6. امين، نصرت ‏بيگم، تفسير مخزن العرفان در علوم قرآن‏، بى نا، بى جا، چاپ اول، ج ‏7، ص 142.
7. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات: ناصر خسرو ـ تهران، ج ‏6، ص 525.
8. طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، حوزه علمیه قم، مرکز مدیریت ـ قم، ج ‏2، ص 269.
9. ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، انتشارات: آستان قدس رضوی ـ بنیاد پژوهشهای اسلامی ـ مشهد، ج ‏11، ص 335.
10. مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج 9، ص 188، پاورقی.
11. عنکبوت: 29/ 33.
12. حجر: 15/ 60.
13. طباطبایی، محمد حسین، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات: جامعه مدرسین، دفتر انتشارات اسلامی ـ قم، ج 10، ص 513؛ روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، ج ‏10، ص 314؛ طیب، محمد حسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات: اسلام ـ تهران، ج 7، ص 100؛ احسن الحدیث، ج 5، ص 33.
14. تحریم: 66/ 10.
15. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏10، ص 479؛ تفسیر نمونه، ج 24، ص 301.
16. سیوطی، الدر المنثور فى التفسير بالماثور، ناشر: كتابخانه عمومى حضرت آيت الله العظمى مرعشى نجفى(ره)- قم‏، 1404 ه. ق‏، چاپ: اول، ج 6، ص 245.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید