زندگی با اهل سنت
پرسش:
با توجه به روایات با اهل سنت چگونه باید تعامل داشته باشیم؟
پاسخ:
نحوه تعامل با اهل سنت از موضوعات چالشی است که همواره بین گروههای مختلف علمی درباره آن اختلاف نظر وجود داشته است.
این مسئله در عصر اهلبیت (علیهمالسلام )نیز مورد ابتلا بوده و آن بزرگواران بهترین الگو در نوع تعامل با مخالفان را بیان فرمودهاند. اکنون برخی از روایاتی که شیوههای تعامل با آنها را بیان مینماید مورد بررسی قرار میدهیم.
۱. معیار و ملاک تعامل با اهل سنت
اهلبیت( علیهمالسلام )در تعامل اهل سنت، ملاکها و معیارهایی را مشخص نموده که بر اساس آنها شیوه و محدوده تعامل مشخص میگردد امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «إِیاکُمْ أَنْ تَعْمَلُوا عَمَلًا یعَیرُونَّا بِهِ فَإِنَّ وَلَدَ السَّوْءِ یعَیرُ وَالِدُهُ بِعَمَلِهِ کُونُوا لِمَنِ انْقَطَعْتُمْ إِلَیهِ زَیناً وَ لَا تَکُونُوا عَلَیهِ شَیناً؛(۱) مبادا مرتکب کاری شوید که ما را در اثر کار شما سرزنش نمایند، به راستی که فرزند بد، مایه ننگ پدر میشود و به واسطه عمل زشت فرزند، پدرش مورد سرزنش قرار میگیرد. شما که از همگان بریدهاید و به ما پیوستهاید، زیور ما باشید، نه مایه ننگ ما.»
آن حضرت در روایت دیگری میفرماید: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً حَبَّبَنَا إِلَی النَّاسِ وَ لَمْ یبَغِّضْنَا إِلَیهِمْ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ یرْوُونَ مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَکَانُوا بِهِ أَعَزَّ وَ مَا اسْتَطَاعَ أَحَدٌ أَنْ یتَعَلَّقَ عَلَیهِمْ بِشَیءٍ وَ لَکِنْ أَحَدُهُمْ یسْمَعُ الْکَلِمَهَ فَیحُطُّ إِلَیهَا عَشْراً؛(۲) رحمت خدا بر آن بندهای که ما را نزد مردم (اهل سنت) محبوب گرداند و ما را نزد آنها منفور نکند. به خدا قسم، اگر محاسن سخن ما را روایت میکردند، ارجمندتر بودند و هیچکس نمیتوانست بر آنان خرده بگیرد (یعنی اگر شیعیان سخنان ما را تبلیغ کنند خود نیز عزیز میشوند). اما گاهی برخی از آنها یک کلمه از ما میشنود، ده کلمه به آن اضافه میکند که در اثر آن، مردم با ما دشمن میشوند.»
امام صادق (علیهالسلام )در حدیثی دیگر، نحوه تعامل شیعیان با مخالفان را اینگونه بیان میفرماید: «فَلَا تَخْرَقُوا بِهِمْ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ إِمَارَهَ بَنِی أُمَیهَ کَانَتْ بِالسَّیفِ وَ الْعَسْفِ وَ الْجَوْرِ وَ أَنَّ إِمَارَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلُّفِ وَ الْوَقَارِ وَ التَّقِیهِ وَ حُسْنِ الْخُلْطَهِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِی دِینِکُمْ وَ فِیمَا أَنْتُمْ فِیهِ؛(۳) بر مردم فشار نیاورید، مگر نمیدانی فرمانروایی دولت بنیامیه به زور شمشیر، فشار و ستم بود، ولی فرمانروایی ما با مدارا، مهربانی، متانت، تقیه، معاشرت نیکو، پاکدامنی و کوشش است؟ پس بهگونهای عمل نمایید که مردم به دین و روش شما رغبت پیدا کنند.»
بر اساس این روایات هر روش صحیحی که باعث ایجاد محبت اهلبیت (علیهمالسلام )در دل مخالفان گردد میتواند بهعنوان مصداق تعامل محسوب گردد و هر آنچه باعث بدبینی آنها نسبت به معصومان (علیهمالسلام )گردد باید از آنها پرهیز گردد.
۲. بیان برخی از مصادیق تعامل با اهل سنت.
معصومان (علیهمالسلام )برخی از مصادیق ارتباط با اهل سنت را بیان نمودهاند در روایتی از امام صادق (علیهالسلام )آمده است: «صَلُّوا فِی عَشَائِرِهِمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ لَا یسْبِقُونَکُمْ إِلَی شَیءٍ مِنَ الْخَیرِ فَأَنْتُمْ أَوْلَی بِهِ مِنْهُمْ؛(۴) در مساجد آنان نماز بخوانید، بیماران آنها را عیادت نمایید، در تشییع جنازه آنان حاضر شوید، آنان در کارهای نیک بر شما سبقت نگیرند، زیرا شما به کارهای نیک سزاوارترید.»
در روایت دیگری آمده است: «... وَ أَدُّوا حُقُوقَهُم؛(۵) حقوق آنها را ادا نمایید».
در کلامی دیگر آن حضرت میفرماید: «... وَ حُسْنِ الْجِوَارِ لِلنَّاسِ وَ إِقَامَهِ الشَّهَادَهِ...؛(۶) همسایه خوبی برای آنها باشید، شهادت آنها را بپذیرید و برای آنها شهادت دهید.»
اهلبیت( علیهمالسلام )همانگونه که دیگران را به تعامل سازنده با اهل سنت دعوت مینمودند خود نیز با آنها ارتباط نزدیک داشته بهگونهای که بزرگان آنها شیفته اخلاق و رفتار معصومان علیهمالسلام میگردیدند. مالک بن انس که یکی از فقهای مکاتب چهارگانه اهل سنت است رابطه امام صادق (علیهالسلام )با خود را اینگونه گزارش میکند: «کُنْتُ أَدْخُلُ إِلَی الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهالسلام فَیقَدِّمُ لِی مِخَدَّهً وَ یعْرِفُ لِی قَدْراً وَ یقُولُ لِی یا مَالِکُ إِنِّی أُحِبُّکَ فَکُنْتُ أُسَرُّ بِذَلِکَ وَ أَحْمَدُ اللَّهَ عَلَیه؛(۷) من خدمت امام صادق( علیهالسلام )میرسیدم حضرت برای من بالش میگذاشت و به من احترام مینمود و میفرمود ای مالک من تو را دوست دارم و من از این سخن حضرت خوشحال میشدم و خداوند را به خاطر این محبت حمد و ستایش میکردم.»
پینوشتها:
۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق/مصحح، غفاری علیاکبر و آخوندی، محمد، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۱۹.
۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، همان، ج۸، ص۲۲۹.
۳. ابنبابویه، محمد بن علی، الخصال، محقق/مصحح، غفاری، علیاکبر، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۶۲ق، ج۲، ص۳۵۵.
۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، همان، ج۲، ص۲۱۹.
۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، همان، ج۲، ص۶۳۶.
۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، همان، ج۲، ص۶۳۵.
۷. ابنبابویه، محمد بن علی، الامالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش، ص۱۶۹.