روز اکمال دین؟

image: 
روز اکمال دین و اتمام نعمت الهی و اعلام دین اسلام به عنوان کامل ترین ادیان، طبق ادله ها و روایات کدام روز است؟ چرا؟

روز اکمال دین و اتمام نعمت الهی و اعلام دین اسلام به عنوان کامل ترین ادیان، طبق ادله ها و روایات کدام روز است؟ چرا؟

«الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ‏ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي‏ وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً»؛ امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم‏.(1)

ویژگی های این روز (الیوم) طبق آیه شریفه:
روز کامل شدن دین الهی
روز اکمال و اتمام نعمت
روز مأیوس شدن کافران
روز رضایتمندی خداوند از دین اسلام به عنوان دین نهایی و جهانی

در این که این روز چه روزی است، اقوال و احتمالات زیادی مطرح شده است. علامه طباطبایی(ره) در بیانی مفصل و طولانی، این احتمالات را مطرح و ایراد و اشکال آن ها را بیان کرده، تا این که فقط یک قول را صحیح دانسته که آن هم روز غدیر و پس از انتصاب ولایت در ادامه رسالت است.(2)

در ادامه به عمده ترین این اقوال از نظر اهل سنت و شیعه، اشاره می شود.

نظر مشهور اهل سنت
مراد از اين روز معين، روز عرفه در حجة الوداع است، كه بسيارى از مفسرين اين را گفته‏ اند و بعضى از روايات هم بر طبق آن وارد شده است.

علامه طباطبایی(ره) چون این نظریه را ناقص و نادرست می داند، دو سؤال می پرسد و سپس با رد جواب هایی که به این سؤال ها داده می شود، ثابت می کند این نظریه نادرست و ناصحیح است.

سؤال اول:
در اين صورت مى ‏پرسيم معناى مأيوس شدن كفار از دين مسلمانان در آن روز معين چيست؟

1. معنايش اين است كه مشركين قريش از اين كه بار ديگر زورشان برسد كه دين اسلام را از بين ببرند مأيوس شدند.
نقد: این بسيار احتمال بى پايه ‏اى است، زیرا مشركين عرب دو سال قبل يعنى در فتح مكه مأيوس شدند، كه سال هشتم هجرت بود، نه در روز عرفه از حجة الوداع كه سال دهم از هجرت بوده است.

2. معنايش اين است كه در روز نزول برائت، مأيوس شدند.
نقد: نزول سوره برائت در سال نهم بوده و قهرا آن روز معين هم در آن سال بوده است، نه سال دهم هجری.

3. منظور اين است كه همه كفار (مشرکین، یهود، نصارا، مجوس و...) از دين مسلمانان مأيوس شدند.
نقد: يهود و نصارا در آن روز از غلبه بر مسلمين مأيوس نشده بودند و قوت و شوكت اسلام از چهار ديوارى‏ جزيرة العرب آن روز تجاوز نكرده بود.

سؤال دیگر:
چه رابطه ای بین روز عرفه سال دهم هجری و بین اکمال دین و اتمام نعمت است؟

1. در آن روز امور حج به حد كمال رسيد، چون رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به شخصه در آن مراسم شركت كرده بودند و تک، تک احكام حج را، هم مى‏گفتند و هم پياده مى ‏كردند.
نقد: ديديم يكى از مناسكى كه پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آن سال به مسلمانان تعليم دادند حج تمتع بود، كه چيزى نگذشت بعد از رحلت ایشان، متروک شد! آن وقت چطور ممكن است تعليم چنين حكمى را اكمال دين بناميم و تعليم نماز و روزه و حج و زكات و جهاد و ساير معارف را كه قبلا تشريع شده بود تكميل دين ندانيم؟!
از طرفی رابطه بین تعلیم حج تمتع و بین مأیوس شدن کافران از دین را چگونه می خواهید درست کنید؟

2. مراد اين آيه اين است كه در اين روز یعنى روز نزول سوره مائده، با نازل شدن بقيه حلال و حرام ها دين تكميل شد، چون بعد از آن روز ديگر حلال و حرامى نازل نشد.
نقد: روايات بسيارى وارد شده بر اين كه احكام و واجباتى بعد از آن روز نازل شد؛ آن قدر اين روايات بسيار است كه نمى ‏توان آن ها را نادیده گرفت.
از طرفی مراد از این کافرانی که مأیوس و ناامید شدند چه کسانی هستند؟ اگر منظور كفار عرب است، كه در آن روز اثرى از آن ها نمانده بود، چون اسلام در سال نهم هجرت بساط شرک را از ميان عرب بر چيده بود؛ اگر منظور، كفار غير عرب هستند، آن ها که از پيروز شدن بر اسلام مأيوس نشده بودند.

نظر عالمان شیعه

مقدمه
كفار قبل از نزول اين آيه و روزى كه اين آيه مربوط به آن روز است اميد آن را داشته‏ اند كه بتوانند اسلام را از هر طريقى كه شده از بين ببرند.
آنچه در نظر كفار مورد نفرت و انزجار بود، دين مسلمانان بود نه خود آنان، با اهل دين، هيچ غرضى و عداوتى نداشتند، مگر از جهت دين حق آنان. آن ها نمى‏خواستند مسلمانان از بين بروند و چنين مردمى در دنيا نباشند، بلكه مى ‏خواستند نور خدا را خاموش سازند و اركان شرک را كه در حال تزلزل قرار گرفته و داشت فرو مى ‏ريخت تحكيم ببخشند و مؤمنين را به كفر قبلى خود بر گردانند.
آخرين اميد کافران برای زوال دين و نابودی آن، شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود. کافران تصور می کردند با توجه به این که پیامبر فرزند ذكورى هم كه اهدافش را تعقيب كند ندارد، پس اگر او بميرد يا كشته شود، اثرش منقطع و ياد و نامش از دل ها مى ‏رود؛ در نتيجه با مرگ او دين او نيز خواهد مرد.
نکته: بديهى است كه هر دینی هر چقدر هم کامل باشد، خودش به خودى خود نمى ‏تواند خود را حفظ كند.

نظر نهایی و صحیح
با نصب ولایت در ادامه رسالت، دين از قیام به حامل شخصى، به قيام به حامل نوعى، مبدل شد
توضیح:
ما دام كه امر دين قائم به شخص معينى باشد، دشمنان آن مى ‏توانند اين آرزو را در سر بپرورانند كه با از بين رفتن آن شخص، دين هم از بين برود، ولى وقتى قيام به حاملى شخصى، مبدل به قيام به حاملى نوعى شد، آن دين به حد كمال مى ‏رسد و از حالت حدوث به حالت بقاء متحول گشته، نعمت اين دين تمام مى ‏شود.
تنها عامل یأس و نااميدى كفار، اين است كه خداى سبحان براى اين دين، كسى را نصب كند كه قائم مقام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) باشد و در حفظ دين و تدبير امر آن و ارشاد امت متدين، كار خود آن جناب را انجام دهد، به نحوى كه هیچ روزنه ای براى آرزوى شوم كفار باقى نماند و كفار براى هميشه از ضربه زدن به اسلام مأيوس شوند.
لذا روز مأیوس شدن کافران، روز غدیر، روز هجدهم ذی الحجه سال دهم هجرت است که در آن روز با نصب ولایت در ادامه رسالت، دين خدا از حالت قيام به شخص درآمد و قيامش به نوع مبدل گرديد و حالت حدوث و ظهورش به حالت بقاء و دوام مبدل شد.

نکته: تقدم جمله «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا» بر جمله «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ»، معنایش این است که چون کافران از دین شما مأیوس شده اند، دین شما کامل شده است؛ نه این که چون دین شما کامل شده است، کافران مأیوس شده اند.
برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به «ترجمه تفسير الميزان»، جلد ‏5، صفحات 273 تا 285.

نتیجه گیری:
شیعیان بر اساس ادله متعدد و نیز روایات بسیاری که از ائمه معصومین (علیهم السلام) وارد شده است، معتقدند روز اکمال دین، همان روز غدیر است و آیه اکمال دین هم پس از اعلام ولایت و وصایت علی بن ابیطالب (علیه السلام) نازل شده است.
در بین اهل سنت، اقوال و احتمال های مختلفی مطرح است ولی معروف و مشهور در ین آن ها این است که روز نزول آیه اکمال، روز عرفه سال دهم هجری (حجة الوداع) است. این نظریه به ادله مختلف (نقلی و غیر نقلی) مردود و نادرست است که برخی در بالا اشاره شد.

بررسی روایات آیه اکمال دین
ابتدا و بطور اجمال می توان گفت روایات شیعه بدون هیچ اختلافی و بالاتفاق، همه قائلند این آیه مربوط به غدیر است و در همان روز غدیر هم نازل شده است.
اهل سنت، اختلافی هستند و اکثر روایات آن ها، نزول آیه اکمال دین را مربوط به روز عرفه دانسته است؛ البته در منابع تفسیری و روایی آن ها نیز می توان مستندات روایی شاهد آورد که این آیه مربوط به غدیر است و در روز غدیر نازل شده است.

روایات شیعه
شیعه، بالاتفاق معتقد است که این آیه شریفه در روز غدیر و پس از اعلام ولایت، وصایت و جانشینی حضرت علی (علیه السلام)، بر پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) نازل شده است.
در این زمینه روایت بسیار است که می توانید در تفاسیر روایی به تفسیر «البرهان في تفسير القرآن»، ج ‏2، ص 223 به بعد، و نیز تفسير «نور الثقلين»، ج ‏1، ص 587 به بعد مراجعه فرمایید.
در تفسیر «علی بن ابراهیم قمی» آمده که این آیه بعد از اعلام ولایت امیر مؤمنان (علیه السلام) نازل شد. ایشان از امام باقر (علیه السلام) روایت می آورد که آخرین فریضه و واجب الهی که نازل شد، فریضه ولایت بود و بعد از آن آیه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ‏» نازل شد و بعد از آن دیگر فریضه و واجبی نازل نشد.(3)
«مرحوم کلینی» به بیانی دیگر، همین روایت را آورده که امام باقر (علیه السلام) فرمودند: بعد از هر واجب و فریضه ای، واجبی و فریضه ای دیگر نازل می شد، تا این که فریضه و واجب ولایت نازل شد و دین کامل گردید و بعد از آن دیگر هیچ واجب و فریضه ای نازل نشد.(4)

روایات اهل سنت
در این که مراد از آیه شریفه «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ» چه روزی است، در بین اهل سنت، اختلاف است، برخی گفته اند روز فتح مکه، برخی حجة الوداع، و برخی هم گفته اند روز خاصی مراد نیست و به تمام دوران و عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله) اشاره دارد.(5)

اما در باره آیه شریفه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُم»، مشهور در اهل سنت، این است که این آیه در روز عرفه و در حجة الوداع و پس از بیان احکام حلال و حرام، نازل شده است؛ روایات ایشان در همین خصوص است.

البته روایت هم دارند که در روز غدیر و پس از نصب علی بن ابیطالب (علیه السلام) بوده است، مانند این دو روایت:
"عن أبى سعيد الخدري قال:‏ لَمَّا نَصَبَ رَسُولُ اللَّهِ صلّى اللهُ عليهِ و سلّم عَلِيّاً يَوْمَ غَديرِ خُمٍّ فَنادَى‏ لَهُ بِالولايَةِ هَبَطَ جَبْرَئيلُ بِهذِهِ الآيَة «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ‏»"(6)
"عن أبى هريرة قال:‏ لَمّا كان يَوْمَ غَديرِ خُمٍّ وَ هُوَ يَوْمُ ثَماني عَشَرَ مِنْ ذِي الْحَجَّةِ قَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و سلم مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ فَأَنْزَلَ اللَّه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُم‏»"(7)
‏توجه:
البته اهل سنت، این دو روایت را ضعیف می دانند زیرا راوی روایتی که می گوید نزول این آیه در روز عرفه بوده است، «عمر بن خطاب» است و چون این دو روایت با روایت او مخالف هستند، لذا از نظر اهل سنت ضعیف شمرده می شوند.
در «مجمع البیان» از «ابو سعيد خدرى» (صحابى معروف) آمده كه وقتی آيه‏ «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ‏...» نازل شد، پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:
«اللَّهُ‏ أَكْبَرُ عَلى‏ اكْمالِ‏ الدّينِ‏ و اتْمامِ النّعْمَةِ وَ رِضَا الرَّبِّ بِرِسالَتي وَ وِلايَةِ عَلِيِ بن أبی طالب مِنْ بَعْدي ثُمَّ قال مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعِليٌّ مَوْلاهُ اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عادَاهُ و انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَه‏‏»(8)
در تفسیر «نمونه» آمده:
در روايات فراوانى كه از طرق معروف اهل تسنن و شيعه نقل شده صريحا اين مطلب آمده است كه آيه شريفه فوق در روز غدير خم و به دنبال ابلاغ ولايت على (علیه السلام) نازل گرديد، از جمله اين كه:
دانشمند معروف سنى «ابن جرير طبرى» در كتاب "ولايت" از «زيد بن ارقم» صحابى معروف نقل مى ‏كند كه اين آيه در روز غدير خم در باره على (علیه السلام) نازل گرديد.
«خطيب بغدادى» در تاريخ خود از «ابو هريره» از پيامبر (صلی الله علیه و آله) چنين نقل كرده كه بعد از جريان غدير خم و پيمان ولايت على (علیه السلام) و گفتار عمر بن خطاب "بخ بخ يا بن ابى طالب اصبحت مولاى و مولا كل مسلم" آيه‏ «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ‏» نازل گرديد.
مرحوم علامه «سيد شرف الدين» در كتاب «المراجعات» چنين مى ‏گويد: "اهل سنت، شش حديث با اسناد مختلف از پيامبر ص در اين زمينه نقل كرده ‏اند كه صراحت در نزول آيه در اين جريان [غدیر] دارد."
... از آنچه در بالا گفتيم روشن مى ‏شود: اخبارى كه نزول آيه فوق را در جريان غدير بيان كرده در رديف خبر واحد نيست كه بتوان با تضعيف بعضى‏ اسناد آن، آن ها را ناديده گرفت بلكه اخبارى است كه اگر متواتر نباشد لا اقل مستفيض است.(9)

پی نوشت ها:
1. مائده: 5/ 3.
2. ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات: جامعه مدرسین، دفتر انتشارات اسلامی ـ قم، ج ‏5، ص 273 تا 285.
3. قمى، على بن ابراهيم‏، تفسير القمي‏، محقق: موسوى جزايرى، ناشر: دار الكتاب‏- قم‏، ج ‏1، ص 162.
4. کلینی، الكافي، محقق/مصحح: غفاری و آخوندی، انتشارات دارالکتب اسلامیه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج ‏1، ص 289.
5. طبرانى، التفسير الكبير: تفسير القرآن العظيم، ناشر: دار الكتاب الثقافي‏ ـ اردن- اربد، 2008 م‏، چاپ اول، ج ‏2، ص 351.
6. سیوطی، الدر المنثور فى التفسير بالماثور، ناشر: كتابخانه عمومى حضرت آيت الله العظمى مرعشى نجفى(ره)- قم‏، 1404 ه. ق‏، چاپ: اول، ج ‏2، ص 259.
7. همان.
8. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات: ناصر خسرو ـ تهران، ج ‏3، ص 246.
9. ر.ک: مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج ‏4، ص 266 – 268.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید