ذوالفقار شمشیر علی (علیه السلام)
آیا ذوالفقار، شمشیر پیامبر بوده است که در جنگ احد به حضرت علی بخشیدند و جبریل ندا داد: لا فتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار؟ و آیا این طوری که در تصاویر مرسوم از این شمشیر معروف هست واقعا سر این شمشیر دو شاخه بوده است؟ و این شمشیر چه شد؟ آیا الان وجود دارد و نزد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) هست؟
آن چه از منابع تاریخی استفاده می شود، ذو الفقار، نام شمشير پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) است كه به سبب شيار ظريفى كه بر آن داده بودند، بدين نام خوانده شده؛ نه اين كه مانند نقش و تصوّر عوام داراى دو سر باشد. در روايتی منسوب به امام صادق (علیه السلام) آمده است كه: «ذوالفقار بدين جهت اين نام گرفت كه در وسط تيغه در طول آن، شياری بود كه آن را به مهره های كمر تشبيه كرده بودند.»(1) هم چنين از آن حضرت نقل شده است: «بدان علّت به شمشير حضرت علی (علیه السلام)، ذوالفقار می گفتند كه آن را بر هر كس ميزد، در دنيا از زندگی و در آخرت از بهشت محروم می شد.»(2) طبق نقل منابع تاریخی در پيكار بدر (سال دوم هجری) عاص بن منبه و پدر و عمويش ـ كه از سران شرک بودند ـ كشته شدند. حضرت علی (علیه السلام) عاص بن منبه را كشت و شمشير او (ذوالفقار) را به پيامبر (صلی الله علیه و آله) داد. سال بعد در جنگ احد، وقتی از شدت جنگ شمشير آن حضرت شكست و از پيامبر (صلی الله علیه و آله) شمشير خواست، آن حضرت ذوالفقار را در گرماگرم پيكار احد به امام علی (علیه السلام) داد و او شجاعانه از پيامبر دفاع كرد و دشمن را عقب راند. در اين هنگام ندايی شنيده شد كه می گفت: «لا فتی الا علیّ لا سيف الاّ ذوالفقار». پيامبر فرمود: اين صدای جبرئيل است.(3) بنابر منابع شيعه، «ذوالفقار»، بعد از پيامبر به امام علی (علیهما السلام) رسيد و از آن حضرت به امام حسن (علیه السلام) و سپس به امام حسين (علیه السلام) تا آخر امامان، و اكنون ذوالفقار نزد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) است. شيعيان، امام را به چند نشانه می شناختند كه از آن جمله ذوالفقار بود. آن را نزد هر كس می يافتند كه با نشانه های ديگر همراه بود، او را به امامت می پذيرفتند. از امام صادق و امام رضا (علیهما السلام) رواياتی نقل است كه سلاح (ذوالفقار و زره)، از جمله نشانه های امامت است و در زمان ايشان نزد آنان بود.(4)
ــــــــــــــــــــــــ
(1) علل الشرايع، ج 1، ص 160؛ مناقب، ج 3، ص 340.
(2) مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 339.
(3) سيره ابن هشام، غزوه احد، ج 30، ص 106؛ تاريخ طبری، ج 3، ص 177؛ 1846؛ علل الشرايع، جزء 1، ص 7؛ شرح الأخبار، ج 2، ص 381؛ و ... .
(4) من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 418 ـ 419؛ خصال صدوق، جزء 2، ص 8 ـ 527؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 312؛ الثاقب فی المناقب، ص 416 ـ 420؛ احمد بن محمد بن حنبل، كتاب العلل و معرفة الرجال، ص 73 ـ 74؛ و ... .
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید