دحیه کلبی
«دحیه کلبی» که بود و چه شخصیتی داشت؟ وچرا جبرئیل امین (علیه السلام) به صورت این فرد در می آمد؟
ـ معرفی دحیه کلبی
«دِحْيَةُ بْن خَلِيفَةِ الْكَلْبِي» يكى از بزرگان و بازرگانان ثروتمند بود كه با رومى ها و شامى ها ارتباط داشت.
پس از واقعه احد و يا خندق بود كه اسلام آورد و پيامبر(صلی الله علیه و آله) در سال 6 یا 7 هجری، او را نزد قيصر روم (هرقل) فرستادند تا او را به اسلام دعوت كند.
«دحيه» به زیبایی و حُسن صورت مشهور بود.(1)
پیامبر(صلی الله علیه و آله) بر منبر و در حال خواندن خطبه نماز جمعه بودند که کاروان «دحیه کلبی» از شام وارد مدینه کرد و مردم به سوی او رفتند و عده اندکی نزد پیامبر ماندند؛ این جا بود که آیه ذیل نازل شد: «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقين»؛ هنگامى كه آن ها تجارت يا سرگرمى و لهوى را ببينند پراكنده مى شوند و به سوى آن مى روند و تو را ايستاده به حال خود رها مى كنند؛ بگو: آن چه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است، و خداوند بهترين روزى دهندگان است(2).(3)
«دحیه کلبی» برادر رضاعی پیامبر(صلی الله علیه و آله) بوده است: «و هو دحية بن خليفة الكلبي رضيع رسول الله (ص)»(4)
ـ جبرئیل در شمائل دحیه کلبی
مطابق رواياتى كه از طريق شيعه و سنى آمده پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله) جبرئيل را به شكل «دحيه كلبى» مى ديدند(5)
هم چنین ایشان به اصحابشان مى فرمودند: هنگامى كه دحيه كلبى را پيش من ديديد بر من وارد نشويد. «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ لِأَصْحَابِهِ إِذَا رَأَيْتُمْ دِحْيَةَ الْكَلْبِيَّ عِنْدِي فَلَا يَدْخُلَنَّ عَلَيَّ أَحَد»(6)
جبرئیل(علیه السلام) به صورت «دحیه کلبی» بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل می شده و او از زیبا ترین مردم بوده است: «كان جبرئيل يأتي النبي (ص) في صورته و كان من أجمل الناس».(7)
هم چنين در بعضى از احاديث، ديدار حضرت على (عليه السلام) با دحيه و سلام كردن او بر آن حضرت، نقل شده كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) پس از رفتن دحيه فرمود: او جبرئيل بود.(8)
در جنگ بنى قريظه، مسلمانان دحيه كلبى را ديدند كه به تنهائى به طرف دشمن مى رود وقتى به پيامبر خبر دادند، پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند كه او جبرئيل بود و براى ايجاد وحشت ميان آن ها مى رفت.(9)
«دحیه کلبی» کسی است که حضرت جبرائیل به صورت و قیافه او بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل می شد: «و كان جبرائيل يأتي النبي ص في صورة دحية الكلبي»(10)
چند نکته:
1. واضح است كه ديدار با جبرئيل با صورت اصلى او براى پيامبر(صلى اللّه عليه و آله) با توجه به جنبه بشرى كه داشت مشكل و طاقت فرسا بود و لذا جبرئيل به صورت يک انسان متمثل مى شد تا ديدار با پيامبر آسان باشد و چون دحيه كلبى طبق روايات، زيباترين فرد در مدينه بود و وقتى راه مى رفت همه او را تماشا مى كردند، تمثل جبرئيل به شكل او از هر جهت تناسب داشت.(11)
2. پيامبر(صلی الله علیه و آله)، جبرئيل را، دو بار در صورت اصلى و نفس الامرى خود مشاهده كردند. و اين موضوع مرتبط است به اين كه جبرئيل آفريده عظيمى است از موجودات روحانى (و از مجرداتى) است كه كسى نمى تواند ابعاد (و عظمت وجودى) او را درک كند، مگر خداوند.(12)
«ما رآه أحد من الأنبياء في صورته غير محمّد صلّى اللَّه عليه و آله مرّة في السماء و مرّة في الأرض»؛ یعنی هيچ يک از انبياء، جبرئيل را در صورت اصلى خود، مشاهده نكرده اند، مگر پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، يک مرتبه در آسمان و مرحله ديگر در زمين.(13)
3. روش متداول اين بوده كه جبرئيل پيوسته همانند بنده خاضع و مطيع در برابر پيامبر(صلى اللّه عليه و آله) حاضر می شده:
امام صادق(عليه السلام) فرمودند: «كَانَ جَبْرَئِيلُ إِذَا أَتَى النَّبِيَ ص قَعَدَ بَيْنَ يَدَيْهِ قِعْدَةَ الْعَبْدِ وَ كَانَ لَا يَدْخُلُ حَتَّى يَسْتَأْذِنَه»؛ جبرئيل هر گاه به محضر حضرت رسول(صلّى اللّه عليه و آله) مى رسيد مؤدب همانند عبدى در برابر مولى مى نشست و بدون اذن نيز داخل نمى شد.(14)
بنابر این:
پیامبر(صلی الله علیه و آله) فقط دو بار، جبرئیل را با صورت واقعی و حقیقی دیدند، و در سایر موارد، او با به گونه ای دیگر، خدمت پیامبر می رسیده است و معمولا در ظاهر و قیافه «دحیه کلبی» بوده است. لذا «دحیه کلبی» کسی است که حضرت جبرائیل به صورت و قیافه او بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل می شده است.
پی نوشت ها:
1. رامیار، تاريخ قرآن، ناشر: امير كبير ـ تهران، 1369ش، چاپ سوم، ص 63؛ حریری، فرهنگ اصطلاحات قرآنى، ناشر: هجرت ـ قم، 1384ش، چاپ دوم، ص 146.
2. جمعه: 62/ 11.
3. مجلسی، بحار الأنوار، ناشر: دار إحياء التراث العربي ـ بيروت، 1403 ق، چاپ دوم، ج 86، ص 132 و ص 195؛ حویزی، تفسير نور الثقلين، مصحح: رسولی، ناشر: اسماعیلیان ـ قم، ج 5، ص 329.
4. طريحى، مجمع البحرين، محقق: حسينى اشكورى، ناشر: مرتضوى- تهران، 1375 ه. ش، چاپ سوم، ج 1، ص 136.
5. کلینی، الكافي، محقق/مصحح: غفاری و آخوندی، انتشارات دارالکتب اسلامیه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج 2، ص 587.
6. بحار الأنوار، پیشین، ج 28، ص 90 و ج 37، ص 326.
7. مجمع البحرين، پیشین، ج 1، ص 136.
8. عياشى، التفسير(تفسير العياشي)، محقق: رسولى، ناشر: مكتبة العلمية الاسلامية- تهران، 1380 ه. ق، چاپ اول، ج 2، ص 70؛ بحرانی، تفسیر البرهان فی تفسیر القرآن، موسسة البعثة، قسم الدراسات الاسلامیه ـ قم، ج 2، ص 721؛ بحار الأنوار، پیشین، ج 18، ص 267.
9. ثعلبى، الكشف و البيان المعروف تفسير الثعلبي، محقق: ابن عاشور، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، 1422ه. ق، چاپ اول، ج 8، ص 25؛ بحار الأنوار، پیشین، ج 20، ص 210.
10. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات: ناصر خسرو ـ تهران، ج 4، ص 429.
11. جعفری، سيرى در علوم قرآن، ناشر: اسوه ـ تهران، 1382ش، چاپ سوم، ص 108.
12. ر.ک: ابن بابويه، التوحيد(للصدوق)، محقق/مصحح: حسينى، ناشر: جامعه مدرسين ـ قم، 1398 ق، چاپ: اول، ص 263.
13. فيض كاشانى، تفسير الصافي، مقدمه و تصحيح: اعلمى، ناشر: مكتبة الصدر- تهران، 1415 ه. ق، چاپ دوم، ج 5، ص 85.
14. ابن بابويه، علل الشرائع، ناشر: كتاب فروشى داورى ـ قم، چاپ اول، 1385 ش / 1966 م، ج 1، ص 7.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید