حضور قلب در نماز
اگر در نماز حضور قلب نباشد مقبول حق نیست؟ دقیقاً حضور قلب چطوری باید باشد؟ آیا اینکه ما در هنگام نماز به معنی کلمات توجه می کنیم و مخاطبمان را پرودگار می دانیم کافی است؟ یکی از شرط های اساسی پذیرفته شدن نماز در نزد خدای متعال، مساله حضور قلب پیدا کردن در حین نماز است؛ از این رو آیات و روایات فراوانی در این باره وارد شده که همه بر این مطلب تصریح می کنند که میزان قبولی نماز، بستگی به میزان توجه انسان در نماز دارد. لزوم تحصیل حضور قلب: الف) در ضرورت تحصیل حضور قلب همین بس که بدانیم: نماز بی حضور قلب، نماز حقیقی نیست و وقتی نماز از حقیقت و باطن خود جدا شد، به صورت یک عمل بی روح در می آید. احادیث فراوانی در این باره وارد شده که همه بر این مطلب تصریح می کنند که میزان قبولی نماز، بستگی به میزان حضور قلب در نماز دارد و به تناسب وجود حضور قلب، نماز مورد قبول واقع می شود. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «ان العبد لیرفع له من صلاته نصفها او ثلثها او ربعها او خمسها و ما یرفع له الا ما اقبل علیه بقلبه»؛ همانا از نماز انسان، نصفش، ثلثش، ربعش یا خمسش بالا برده می شود و آن مقداری از نماز که توجه قبلی داشته باشد بالا برده می شود.(1) در روایت دیگری امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «علیک بالاقبال علی صلاتک فانما یحسب لک فیها ما اقبک علیه منها بقلبک»؛ بر تو است که توجه قبلی در نمازت داشته باشی، پس همانا محسوب می شود برایت از نمازت، آن مقداری که با قلبت، توجه به نماز داشتی.(2) همچنین روایات دیگری از رسول اکرم و ائمه هدی(علیهم السلام) در این باره وارد شده که همه دلالت دارند بر این که حضور قلب در نماز امری ضروری است. ب) در توضیح بیشتر مطلب، باید گفت از آن جایی که روح و حقیقت نماز، متوقف بر وجود حضور قلب است، آثار و فوایدی هم که در آیات و روایات آمده، برای نماز با حضور قلب است. نتیجه آن که، با نبودن حضور قلب، آثار لازم بر نماز مترتب نخواهد شد. دلیل این گفته، همین نمازی است که می خوانیم، و لیکن اثری از آن را در نفس خود مشاهده نمی کنیم؛ این گونه نمازها نه تنها عامل بازدارنده در برابر گناه نیست، چه بسا موجب خودبینی و خود بزرگ بینی هم بشود، چرا که با خواندن نماز، یک احساس کاذب، موجب بُعد و دوری از خدا می گردد که بلایی عظیم است؛ یعنی آنچه که موجب نزدیکی به خداوند است، عامل دوری از او می شود. در همین زمینه امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «من احب ان یعلم اقبلت صلاته ام لم تقبل فلینظر هل منعته صلاته عن الفحشاء و المنکر فبقدر ما منعته قبلت منه»؛ هر کس دوست دارد بداند که نمازش مورد قبل واقع شده یا نه، باید نگاه کند که آیا نمازش او را از منکر و فحشا باز داشته یا نه، به مقداری که او را از منکرات و فحشا باز داشته، از او قبول می شود.(3) با ضمیمه کردن این روایات با روایات دیگر، نتیجه گرفته می شود که میزان قبولی نماز، بستگی دارد به مقدار حضور قلب در نماز؛ یعنی هر چه حضور قلب در نماز بیشتر باشد، باز دارندگی نماز از گناه نیز مؤثرتر خواهد بود، به طوری که حضور قلب کامل، موجب پاک سازی کامل روح آدمی می گردد، چنانکه در روایتی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آمده: «اذا قام العبد الی الصلوة فکان هواه و قبله الی الله فانصرف کیوم ولدته امه»؛ هنگامی که انسان برای نماز می ایستد، باید تمام توجهش و قلبش به خدا باشد تا هنگام اتمام نماز مانند روزی باشد که از مادر متولد شده باشد.(4) مراتب حضور قلب: گرچه درباره مراتب حضور قلب، سخنان بسیاری از بزرگان اهل معرفت رسیده، ولی ما به جهت مختصرگویی و ساده نویسی، برآنیم تا با الهام از سخنان ارزشمند آنان به ذکر پنج مرتبه از مراتب حضور قلب بپردازیم. مرتبه اول: شخص نمازگزار باید اجمالا بداند که با خداوند سخن می گوید و حمد و ثنای او می کند، اگر چه به معانی الفاظ توجه نمی کند. این مرتبه برای آنانی است که معانی نماز را نمی دانند. حضرت امام خمینی (قدس سره) از قول مرحوم شاه آبادی (قدس سره) نقل می کند: نقل این نحوه، به این صورت است که یکی، قصیده در مدح کسی بگوید و به طفلی که معانی آن را نمی فهمد بدهد که در محضر او بخواند و به طفل بفهماند که این قصیده در مدح این شخص است، البته آن طفل که قصیده را می خواند اجمالا می داند ثنای ممدوح را می کند، اگر چه کیفیت آن را نمی داند.(5) مرتبه دوم: علاوه بر مرحله قبلی، به معانی کلمات و اذکار نیز توجه داشته باشد و بداند که چه می گوید. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «من صلی رکعتین یعلم ما یقول فیهما، انصرف و لیس بینه و بین الله ذنب الا غفر له»؛ هر کس دو رکعت نماز بخواند در صورتی که بداند چه می گوید، از نماز فارغ می شود در حالی که بین او و خداوند گناهی نیست، مگر این که خداوند آنها را می بخشد.(6)؛ در این مرحله، قلب تابع زبان است. مرتبه سوم: اسرار عبادت و حقیقت اذکار و تسبیح و تحمید و سایر مفاهیم را بفهمد و در حال نماز به آنها توجه کند تا خوب بداند چه می گوید و چه می خواهد. مرتبه چهارم: نمازگزار علاوه بر مراحل سابق، باید اسرار و حقایق اذکار را به طور کامل در باطن ذاتش نفوذ داده و به مرحله یقین و ایمان کامل برسد. در این صورت است که زبان از قلب پیروی می کند. قلب چون به آن حقایق ایمان دارد، زبان را به اذکار وادار می کند. مرتبه پنجم: در این مرحله، نمازگزار به مرتبه کشف و شهود و حضور کامل می رسد که به این مرحله حضور قلب در معبود می گویند، نه حضور قلب در عبادت؛ یعنی مرحله ای که اسماء و صفات و کمالات حق را با چشم باطن مشاهده می کند، چیزی را جز خدا نمی بیند، حتی به خودش و افعال و حرکات و اذکارش نیز توجه نداشته از سخنگو و سخن نیز غافل است و در حقیقت در انجذاب کامل قرار دارد، البته در این مرحله هم مراتبی است که نسبت به سالکین متفاوت است.(7)
__________
(1) بحار الانوار، ج 84، ص 238.
(2) همان، ص 201.
(3) همان، ج 82، ص 198.
(4) محجة البیضاء، ج 1، 382.
(5) امام خمینی، اربعین، ص 434.
(6) ثواب الاعمال، ص 72.
(7) برای اطلاع بیشتر، ر.ک: امام خمینی، اربعین، ص 434؛ ابراهیم امینی، خودسازی، ص 231؛ میرزا ملکی تبریزی، اسرار الصلوة، ص 307.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید