توبه نکردن، عامل اصلی نابودی اعمال خیر

image: 

برخی از اعمال شری که انسان انجام می دهد آنقدر مهم اند که می توانند همه اعمال خیری که انسان در طول زندگی انجام داده است را از بین ببرند و این یعنی خسارت محض.

 

پرسش:
ازنظر روایات توبه نکردن از چه گناهانی باعث می‌شود سایر اعمال هم پذیرفته نشوند؟

 

پاسخ:
 
هر گناه، عقابی متناسب با خود دارد، برخی از گناهان به‌قدری بزرگ است که توبه نکردن و پاک نشدن از آن‌ها در دنیا، باعث نابودی سایر اعمال انسان می‌شود که در اصطلاح به آن «حبط عمل» می‌گویند یعنی وقتی شخص به عالَم و سرای دیگر وارد می‌شود، با نابودی همه اعمال نیکی که در دنیا انجام داده، مواجه می‌شود ازاین‌رو باید همواره از چنین گناهانی پرهیز نمود. برای پاسخ این سؤال، برخی گناهانی که از منظر روایات، باعث نابودی و حبط اعمال معرفی‌شده، آورده می‌شود؛ اما قبل از آن، به‌صورت خلاصه، برخی از گناهانی که قرآن کریم آن‌ها را عامل حبط عمل شمرده، بیان می‌شود.

الف. عوامل حبط عمل از منظر قرآن
هرچند پرسش مطرح‌شده، درباره عوامل حبط عمل از منظر روایات است اما برای تکمیل بحث، به چند مورد از علل نابودی عمل از منظر قرآن کریم هم اشاره می‌شود.

1. ارتداد
قرآن کریم یکی از عوامل نابودی عمل را ارتداد و بازگشت از دین دانسته است چنان‌که می‌فرماید: ﴿ وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کافِرٌ فَأُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَه﴾؛ (1) هر کس از شما از دین خود بازگردد و با همین حال بمیرد، در حال کفر از دنیا رفته و اعمال او در دنیا و آخرت نابود می‌شود.
در آیه دیگری می‌فرماید: ﴿وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَهِ مِنَ الْخاسِرین﴾؛ (2)‏ کسی که از ایمان خود بازگردد، به‌راستی که عمل خود را نابود ساخته و او در آخرت از زیان‌کاران است.

2. شرک
شرک از گناهان بزرگی است که هم قرآن کریم و هم روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام آن را عامل نابودی اعمال خیر معرفی کرده‌اند. قرآن دراین‌باره می‌فرماید: ﴿ وَ یَقُولُ الَّذینَ آمَنُوا أَ هؤُلاءِ الَّذینَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَکُمْ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خاسِرین﴾؛ ‏ (3) آن‌ها که ایمان آورده‌اند می‌گویند: «آیا این (منافقان) همان‌ها هستند که با نهایت تأکید سوگند یاد کردند که با شما هستند؟! (چرا کارشان به اینجا رسید؟!)» (آری)، اعمالشان نابود گشت و زیانکار شدند.
در آیه دیگری آمده است: ﴿ذلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدی بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ لَوْ أَشْرَکُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما کانُوا یَعْمَلُون﴾؛‏ (4) این، هدایت خداست؛ که هر کس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمایی می‌کند! و اگر آن‌ها مشرک شوند، اعمال (نیکی) که انجام داده‌اند، نابود می‌گردد (و نتیجه‌ای از آن نمی‌گیرند).

3. کفر
قرآن کریم، کفر را عاملی دیگر در حبط عمل معرفی نموده و فرموده است: ﴿ إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدى‏ لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیُحْبِطُ أَعْمالَهُم﴾؛ (5) آنان که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند و بعد از روشن شدن هدایت برای آنان (باز) به مخالفت با رسول (خدا) برخاستند، هرگز زیانی به خدا نمی‌رسانند و (خداوند) به‌زودی اعمالشان را نابود می‌کند.

4. تکذیب آیات الهی
یکی دیگر از کسانی که اعمال او حبط می‌شود کسی است که به تکذیب آیات الهی بپردازد، قرآن کریم می‌فرماید: ﴿ وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ لِقاءِ الْآخِرَهِ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ هَلْ یُجْزَوْنَ إِلاَّ ما کانُوا یَعْمَلُون‏﴾؛ (6) و آنان که آیات (آسمانی) ما و لقاء عالم آخرت را تکذیب کردند اعمالشان (که جز برای دنیا نبود) تباه و باطل شود، آیا جز آنچه می‌کردند کیفر بینند؟

ب. عوامل حبط عمل از منظر روایات
در روایات اسلامی عوامل متعددی برای حبط عمل شمارش شده است که به‌تناسب به تعدادی از آن‌ها اشاره می‌شود.

1. گناهان پنج‌گانه (شرک، قتل نفس، تهمت، بدعت و نفاق)
امیر مؤمنان علیه‌السلام در خطبه 153 نهج‌البلاغه، پنج گناه را شمارش نموده و می‌فرماید: «اگر شخصی این پنج گناه را مرتکب شود و از آن‌ها توبه ننماید، بقیه اعمالش نیز برای او سودی نخواهد داشت، عبارت حضرت این‌گونه است: «إِنَّ مِنْ عَزَائِمِ اللَّهِ فِی الذِّکْرِ الْحَکِیمِ‏ الَّتِی عَلَیْهَا یُثِیبُ وَ یُعَاقِبُ وَ لَهَا یَرْضَى وَ یَسْخَطُ أَنَّهُ لَا یَنْفَعُ عَبْداً وَ إِنْ أَجْهَدَ نَفْسَهُ وَ أَخْلَصَ فِعْلَهُ أَنْ یَخْرُجَ مِنَ الدُّنْیَا لَاقِیاً رَبَّهُ بِخَصْلَهٍ مِنْ هَذِهِ الْخِصَالِ لَمْ یَتُبْ مِنْهَا»؛ ازجمله احکام حتمى خداوند در کتاب حکیم که بر آن جزا می‌دهد و عذاب می‌نماید و به خاطر آن خشنود یا خشمگین می‌گردد این است که انسان با یکی از این خصلت‌ها بدون توبه از دنیا برود و پروردگار خود را ملاقات نماید، در این صورت، اعمالش برای او سودی نخواهد داشت، هرچند خود را در عمل به‌زحمت انداخته و کارش را خالص نموده باشد. (7)
آنگاه حضرت این امور را چنین شمارش می‌نماید: «أَنْ یُشْرِکَ بِاللَّهِ فِیمَا افْتَرَضَ عَلَیْهِ مِنْ عِبَادَتِهِ‏ أَوْ یَشْفِیَ غَیْظَهُ بِهَلَاکِ نَفْسٍ‏ أَوْ یَعُرَّ بِأَمْرٍ فَعَلَهُ غَیْرُهُ‏ أَوْ یَسْتَنْجِحَ‏ حَاجَهً إِلَى النَّاسِ بِإِظْهَارِ بِدْعَهٍ فِی دِینِهِ‏ أَوْ یَلْقَى النَّاسَ بِوَجْهَیْنِ‏ أَوْ یَمْشِیَ فِیهِمْ بِلِسَانَیْنِ»؛‏ (8) در عبادتى که خداوند بر او واجب نموده، براى خداوند شریک قرار دهد، یا به سبب کشتن بى‏گناهى آتش خشم خود را فرو نشاند. یا کار زشتى را که خود مرتکب شده به دیگرى نسبت دهد، یا براى درخواست حاجتى از مردم در دین خدا بدعت گذارد، یا مردم را به نفاق و دورویى ملاقات کند، یا در بین آنان به دو زبان حرکت کند (کنایه از نفاق و دورویی).

2. حرام‌خواری
در حدیث دیگری از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله آمده است: «أَنَ‏ قَوْماً یَجِیئُونَ‏ یَوْمَ‏ الْقِیَامَهِ وَ لَهُمْ مِنَ الْحَسَنَاتِ أَمْثَالُ الْجِبَالِ فَیَجْعَلُهَا اللَّهُ هَبَاءً مَنْثُوراً ثُمَّ یُؤْمَرُ بِهِمْ إِلَى النَّارِ فَقَالَ سَلْمَانُ حَلِّهِمْ لَنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ‏ فَقَالَ أَمَا إِنَّهُمْ قَدْ کَانُوا یُصَلُّونَ وَ یَصُومُونَ وَ یَأْخُذُونَ وَهْنَهً مِنَ اللَّیْلِ‏ وَ لَکِنَّهُمْ کَانُوا إِذَا عَرَضَ لَهُمْ شَیْ‏ءٌ مِنَ الْحَرَامِ وَثَبُوا عَلَیْهِ‏ الْمُؤْمِنُ مَنْ هُوَ بِمَالِهِ مُتَبَرِّعٌ وَ عَنْ مَالِ غَیْرِهِ مُتَوَرِّعٌ‏»؛ (9) روز قیامت، گروهی از مردم می‌آیند که دارای رفتارها و اعمال نیکی به‌اندازه کوه‌ها هستند؛ اما خداوند برای آن‌ها هیچ ارزش و اعتباری در نظر نخواهد گرفت و همه آن‌ها نابود می‌شود آنگاه دستور می‌دهد تا آنان را روانه جهنم نمایند! سلمان فارسی پرسیدند: ای رسول خدا، آنان چه کسانی هستند؟! پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمودند: آن‌ها گروهی هستند که نماز می‌خوانند، روزه می‌گیرند، شب‌زنده‌داری نیز می‌کنند، ولی هنگامی‌که مال حرامی بر آن‌ها عرضه می‌شد، به‌سرعت آن را می‌ربودند، مؤمن واقعی کسی است که از مال خود می‌بخشد و از مال دیگران پرهیز می‌کند.

3. عدم ایمان و اطاعت از خدا، پیامبر صلی‌الله علیه و آله و اهل‌بیت علیهم‌السلام
اولین شرط پذیرش اعمال نیک، ایمان است و پس از آن پذیرش ولایت اولیای الهی، ازاین‌رو، یکی از اموری که باعث عدم پذیرش اعمال نیک می‌شود، نپذیرفتن ولایت خدا، رسول صلی‌الله علیه و آله و اهل‌بیت علیهم‌السلام است. گاهی سؤال می‌شود، برخی افراد، خدماتی شایسته به جامعه بشری انجام داده‌اند در حالی که مسلمان نیستند، آیا چنین کسانی اجر و مزد اخروی دارند؟ آیات و روایاتی که در این باره وجود دارد پاسخ این مسئله را به‌خوبی بیان می‌کند. قرآن کریم می‌فرماید: ﴿ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُم﴾؛‏ (10)  اى کسانی ایمان آورده‌اید! از خداوند فرمان‌برداری کنید و از پیامبر فرمان برید و کردارهایتان را تباه نکنید.
در تفسیر این آیه شریفه آمده است روزی رسول خدا صلی‌الله علیه و آله فرمودند: «هر کس سبحان‌الله بگوید، خداوند در برابر آن، یک درخت در بهشت برایش می‌کارد، هر کس الحمدالله بگوید، خداوند به ازاى آن، یک درخت در بهشت برایش می‌کارد، هر کس لا إله إلّااللَّه بگوید، خداوند به ازاى آن، یک درخت در بهشت برایش می‌کارد و هر کس الله‌اکبر بگوید، خداوند به ازاى آن، یک درخت در بهشت برایش می‌کارد»؛ شخصی عرض کرد: اى پیامبر خدا! درخت‌های ما در بهشت، فراوان‌اند! حضرت فرمودند: ﴿ نَعَمْ وَ لَکِنْ إِیَّاکُمْ أَنْ تُرْسِلُوا عَلَیْهَا نِیرَاناً فَتُحْرِقُوهَا وَ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُمْ﴾؛ (11)‏ بله؛ امّا مواظب باشید که آتشى نفرستید و همه آن‌ها را بسوزانید؛ زیرا خداوند بلندمرتبه فرموده است که اى کسانى که ایمان آورده‌اید! از خدا و از پیامبر، فرمان برید و اعمالتان را از بین نبرید.
همچنین در حدیثی از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله آمده است: «وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ أَنَّ رَجُلًا لَقِیَ اللَّهَ بِعَمَلِ سَبْعِینَ نَبِیّاً ثُمَّ لَمْ‏ یَأْتِ‏ بِوَلَایَهِ أُولِی‏ الْأَمْرِ مِنَّا أَهْلَ‏ الْبَیْتِ‏ مَا قَبِلَ‏ اللَّهُ‏ مِنْهُ‏ صَرْفاً وَ لَا عَدْلًا»؛ (12) قسم به خداوندی که مرا به‌حق به پیامبرى برانگیخته سوگند، اگر مردى با عمل، هفتاد پیامبر، خدا را دیدار کند اما ولایت اولى الامر از ما اهل‌بیت را نداشته باشد، خداوند هیچ توبه و فدیه و کار نیکى را از وى نخواهد پذیرفت.

4. ترک عمدی نماز
درباره آیه ﴿ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ﴾؛ امام صادق علیه‌السلام سؤال شد، فرمودند: «... الَّذِی یَدَعُ الصَّلَاهَ مُتَعَمِّدا»؛ (13) یعنی یکی از عوامل حبط عمل، ترک عمدی نماز است.

5. منت گذاشتن
برخی افراد اعمال شایسته و نیک انجام می‌دهند اما با منت‌گذاری، آن را نابود می‌کنند قرآن کریم می‌فرماید: ﴿ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى﴾؛ (14)‏ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! صدقات خود را با منت‌گذاری و آزار و اذیت دیگران باطل نکنید.
در تفسیر این آیه شریفه آمده است: «شخصی خدمت امام جواد علیه‌السلام رسید، بسیار شادمان و خوشحال بود زیرا آن روز انفاق و کمک فراوانی به مستمندان نموده بود، امام علیه‌السلام به ایشان فرمودند: 
«لَعَمْرِی‏ إِنَّکَ‏ حَقِیقٌ‏ بِأَنْ‏ تُسَرَّ-إِنْ لَمْ تَکُنْ أَحْبَطْتَهُ أَوْ لَمْ تُحْبِطْهُ فِیمَا بَعْدُ»؛ به جانم قسم همانا سزاوار و شایسته است که مسرور باشی به شرطی که آن را حبط نکرده باشی یا در آینده حبط نکنی! آن مرد پرسید چگونه آن را حبط کرده باشم در حالی که من از شیعیان خالص شما هستم، امام علیه‌السلام در پاسخ وی آیه شریفه ﴿ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى﴾؛ را تلاوت فرمودند. (15)

6. بی‌تابی نمودن در مصیبت
یکی از اموری که باعث نابودی و از بین رفتن ثواب عمل می‌شود، بی‌صبری و بی‌تابی نمودن هنگام مصیبت است. رسول خدا صلی‌الله علیه و آله فرمودند: «ضَرْبُ‏ الْمُسْلِمِ‏ یَدَهُ‏ عَلَى‏ فَخِذِهِ‏ عِنْدَ الْمُصِیبَهِ إِحْبَاطٌ لِأَجْرِهِ» (16)؛  زدن دست مسلمان بر رانش هنگام مصیبت، موجب حبط پاداش اوست. (17)

7. ریاکاری
« إِنَ‏ الْمُرَائِیَ‏ یُدْعَى‏ یَوْمَ‏ الْقِیَامَهِ بِأَرْبَعَهِ أَسْمَاءٍ یَا کَافِرُ یَا فَاجِرُ یَا غَادِرُ یَا خَاسِرُ حَبِطَ عَمَلُکَ وَ بَطَلَ أَجْرُکَ وَ لَا خَلَاقَ لَکَ الْیَوْمَ فَالْتَمِسْ أَجْرَکَ مِمَّنْ کُنْتَ تَعْمَلُ لَهُ»؛  روز قیامت، ریاکار با چهار اسم خوانده می‌شود: ای کافر! فاجر! غادر (حیله‌گر)! و خاسر (زیانکار)! و به او گفته می‌شود: عمل تو حبط ونابود شد وامروز بهره‌ای نخواهی داشت، پس پاداش خویش رااز کسی که برای اوانجام می‌دادی مطالبه کن.(18)

8. کبر
یکی از بزرگ‌ترین گناهان، کبر است. کبر یعنی کسی خود را از دیگران برتر و بالاتر بداند. تکبر ورزی باعث نابودی اعمال شیطان و رانده شدن او از درگاه الهی گردید امیر مؤمنان علیه‌السلام می‌فرماید: ﴿فَاعْتَبِرُوا بِمَا کَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِیسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِیدَ وَ کَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّهَ آلَافِ سَنَهٍ لَا یُدْرَى‏ أَ مِنْ‏ سِنِی‏ الدُّنْیَا أَمْ مِنْ سِنِی الْآخِرَهِ عَنْ کِبْرِ سَاعَهٍ وَاحِدَه»؛ (19) پس ازآنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید، زیرا اعمال فراوان و کوشش‌های مداوم او را با تکبّر از بین برد. او شش هزار سال خداوند را عبادت کرد که مشخص نیست از سال‌های دنیاست یا آخرت، امّا با ساعتى تکبّر همه را نابود کرد.

9. طمع
بر اساس روایات دینی، یکی دیگر از عوامل احباط عمل، طمع‌ورزی است رسول خدا صلی‌الله علیه و آله فرمودند: «الطَّمَعِ... مِفْتَاحُ کُلِّ مَعْصِیَهٍ وَ رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَهٍ وَ سَبَبُ‏ إِحْبَاطِ کُلِ‏ حَسَنَه»؛ (20) طمع‌ورزی، کلید هر گناهی و سرچشمه هر خطایی و سبب حبط و نابودی هر عمل نیکی است.

10. غیبت نمودن
غیبت گناهی بسیار بزرگ است که قرآن کریم آن را به خوردن گوشت برادر مرده خود تشبیه نموده است در روایتی از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله آمده است: «مَا النَّارُ فِی الْیُبْسِ‏ بِأَسْرَعَ‏ مِنْ‏ الْغِیبَهِ فِی‏ حَسَنَاتِ‏ الْعَبْدِ»؛ (21) غیبت در از بین بردن نیکی‌های بنده، سریع‌تر است از آتشی که هیزم خشک را می‌سوزاند.
در حدیث دیگری از آن حضرت آمده است: «یُؤْتَى بِأَحَدٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ یُوقَفُ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ یُدْفَعُ إِلَیْهِ کِتَابُهُ فَلَا یَرَى حَسَنَاتِهِ فَیَقُولُ‏ إِلَهِی‏ لَیْسَ‏ هَذَا کِتَابِی‏ فَإِنِّی‏ لَا أَرَى فِیهَا طَاعَتِی فَیُقَالُ إِنَّ رَبَّکَ لَا یَضِلُ‏ وَ لا یَنْسى‏ ذَهَبَ عَمَلُکَ بِاغْتِیَابِ النَّاسِ ثُمَّ یُؤْتَى بِآخَرَ وَ یُدْفَعُ إِلَیْهِ کِتَابُهُ فَیَرَى فِیهِ طَاعَاتٍ کَثِیرَهً فَیَقُولُ إِلَهِی مَا هَذَا کِتَابِی فَإِنِّی مَا عَمِلْتُ هَذِهِ الطَّاعَاتِ فَیَقُولُ إِنَّ فُلَاناً اغْتَابَکَ فَدُفِعَتْ حَسَنَاتُهُ إِلَیْکَ»؛ (22) روز قیامت بنده‌ای را در پیشگاه حق‌ نگاه می‌دارند و نامه عملش به او داده می‌شود در حالی که حسنات خود را در آن نمی‌بیند، پس چنین می‌گوید: خداوندا این نامه عمل من نیست و حسنات خود را در آن نمی‌بینم! به او گفته می‌شود: همانا پروردگار تو نه گمراه است و نه فراموش‌کار، چراکه با غیبت کردن تو از مردم، عملت حبط و نابود شد؛ پس از آن، بنده دیگری می‌آورند و نامه عملش را به او می‌دهند و در آن طاعت‌های بسیاری می‌بیند، آنگاه می‌گوید: بارالها، این نامه عمل من نیست زیرا من این طاعات را انجام نداده‌ام! به او گفته می‌شود فلانی غیبت تو کرده، پس حسنات او به تو داده شد.

11. خصومت و دشمنی
خصومت و دشمنی، ریشه بسیاری از گناهان است یکی از آثار دشمنی، از بین رفتن اعمال شایسته و نیک است امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «الْخُصُومَهُ تَمْحَقُ‏ الدِّینَ‏ وَ تُحْبِطُ الْعَمَلَ‏ وَ تُورِثُ الشَّکَّ»؛ خصومت و دشمنی، دین را از بین می‌برد، عمل را حبط می‌کند و باعث ایجاد شک می‌شود. (23)

12. بلند کردن صدا در حضور پیامبر صلی‌الله علیه و آله
یکی از کارهای ناپسند که باعث نابودی اعمال می‌گردد، بلند کردن صدا در حضور پیامبر صلی‌الله علیه و آله از روی عمد و به‌قصد توهین به آن حضرت است قرآن کریم دراین‌باره می‌فرماید: ﴿ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُون»؛ (24)‏ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! صدای خود را فراتر از صدای پیامبر صلی‌الله علیه و آله نکنید و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید) آن‌گونه که بعضی از شما در برابر بعضی بلند صدا می‌کنند، مبادا اعمال شما نابود گردد درحالی‌که نمی‌دانید.
درباره تفسیر این آیه شریفه آمده است: «رسول خدا صلی‌الله علیه و آله نسبت به مسلمانان مهربان بود و رحمت و عطوفت داشت، بسیار تلاش می‌کرد که گناهان را از آن‌ها زایل سازد تا آنجا که به هر کس که ایشان را مورد خطاب قرار می‌داد، توجه می‌نمود و صدای خویش را فراتر از صدای آن گوینده قرار می‌داد تا  حبط اعمال شامل حالش نشود؛ روزی مردی اعرابی از پشت دیوار با صدایی بلند و آشکار پیامبر صلی‌الله علیه و آله را صدا زد و گفت، یا محمد! پیامبر صلی‌الله علیه و آله با صدایی فراتر از آن، او را جواب دادند چون ایشان می‌خواستند آن اعرابی با بلند صدازدن، گناه نکند و اعمالش حبط نشود». (25)

13. راضی نبودن به قضای الهی
آنچه خدای متعال برای انسان مقدر نموده و قطعی شده، بر انسان جاری می‌شود خواه به آن راضی باشد و خواه رضایت نداشته باشد، اما درصورتی‌که رضایت داشته باشد، پاداش نصیب او می‌شود و در صورت عدم رضایت، علاوه بر آنکه اجر و مزد خود را ضایع می‌کند، اعمال شایسته دیگری که انجام داده نیز از بین می‌برد امام صادق علیه‌السلام دراین‌باره می‌فرماید: «مَنْ رَضِیَ الْقَضَاءَ أَتَى عَلَیْهِ الْقَضَاءُ وَ هُوَ مَأْجُورٌ وَ مَنْ‏ سَخِطَ الْقَضَاءَ أَتَى‏ عَلَیْهِ‏ الْقَضَاءُ وَ أَحْبَطَ اللَّهُ أَجْرَهُ»؛ (26) هر کس به قضای الهی راضی باشد، قضا بر او جاری می‌شود در حالی که پاداش نصیب او می‌گردد و کسی که رضایت نداشته باشد، قضای الهی بر او جاری می‌شود درحالی‌که اجر و مزد او نابود می‌گردد.

14. احترام و تکریم شراب‌خوار
در روایتی از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله آمده است: «مَنْ سَلَّمَ‏ عَلَى‏ شَارِبِ‏ الْخَمْرِ أَوْ عَانَقَهُ‏ أَوْ صَافَحَهُ أَحْبَطَ اللَّهُ عَلَیْهِ عَمَلَهُ أَرْبَعِینَ سَنَهً»؛ (27) هر کسی به شارب خمر سلام کند یا با او معانقه و مصافحه نماید، خداوند عمل چهل سال او را حبط و نابود می‌کند.

نتیجه:
در جمع‌بندی باید گفت، حبط اعمال شایسته و نیک، علل متعددی دارد. شرک، قتل نفس، تهمت، بدعت، نفاق، حرام‌خواری، عدم پذیرش ولایت اهل‌بیت علیهم‌السلام، ترک عمدی نماز، منت گذاشتن، ریاکاری، کبر، طمع، غیبت نمودن، خصومت و دشمنی، احترام شراب‌خوار و راضی نبودن به قضای الهی، برخی از این امور است؛ بنابراین می‌توان آن‌ها را از بزرگ‌ترین گناهان معرفی نمود.

 

 

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره بقره، آیه 217.
2. سوره مائده، آیه 5.
3. سوره مائده، آیه 53.
4. سوره انعام، آیه 88.
5. سوره محمد، آیه 32.
6. سوره اعراف، آیه 147.
7. آیت‌الله مکارم شیرازی درباره اینکه چگونه شخصی که دارای این صفات ناپسند است می‌تواند عمل خالص داشته باشد، می‌فرماید: ظاهراً اشاره به اخلاص‌های مقطعی و موردی است مانند اینکه در یک‌لحظه همه زشتی‌ها را فراموش نموده و در راه خدا به فقیر و درمانده‌ای صدقه می‌دهد اما در مدت اندکی این اخلاص از بین رفته و جای خود را به شرک، نفاق بدعت و... می‌دهد. ر.ک: مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین علیه‌السلام، تهیه و تنظیم، جمعی از فضلا، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، 1386، ج 6، ص 78.
8. شریف الرضی، محمد بن حسین‏، نهج‌البلاغه، محقق/مصحح، صالح، صبحی‏، قم، هجرت‏، چاپ اول، 1414 ق، خطبه 153.
9. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهه النواظر المعروف به مجموعه ورام، قم، مکتبه الفقیه، چاپ اول، 1410 ق؛ ج 1، ص 61.
10. سوره محمد، آیه 33.
11. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، امالی، تهران، کتابچى، چاپ ششم، 1376، ص 608.
12. مفید، محمد بن محمد، الأمالی، محقق/مصحح، استاد ولى، حسین و غفارى علی‌اکبر، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413، ص 115.

13. برقى، احمد بن محمد بن خالد، محاسن، محقق/مصحح، محدث، جلال‌الدین، قم، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، 1371 ق، ج 1، ص 79.
14. سوره بقره، آیه 264.
15. حسن بن على، امام یازدهم علیه‌السلام، التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه‌السلام، محقق/مصحح، مدرسه امام مهدى علیه‌السلام، قم، مدرسه الإمام المهدی عجل الله تعالى فرجه الشریف، چاپ اول، 1409 ق، ص 314.
16. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، محقق/مصحح، غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407، ج 1، ص 224.
17. زدن دست بر ران، یکی از نشانه‌های بی‌صبری و بی‌تابی در مصیبت بوده است.
18. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، معانی الأخبار، محقق/مصحح، غفارى، علی‌اکبر، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، چاپ اول، 1403 ق، ص 341.
19. شریف الرضی، محمد بن حسین‏، نهج‌البلاغه، محقق/مصحح، صالح، صبحی‏، قم، هجرت‏، چاپ اول، 1414 ق، خطبه 192.
20. ابن فهد حلى، احمد بن محمد، عده الداعی و نجاح الساعی، ‏محقق/مصحح: موحدى قمى، احمد، چاپ اول، دارالکتب الإسلامی‏، 1407 ق، ص 313.
21. شهید ثانى، زین‌الدین بن على، کشف الریبه، دارالمرتضوی للنشر، چاپ سوم، 1390 ق، ص 27.
22. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، نجف اشرف، مطبعه حیدریه، بی‌تا، چاپ اول، ص 147.
23. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، توحید، محقق/مصحح، حسینى، هاشم‏، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، 1398 ق، ص 458.
24. سوره حجرات، آیه 2.
25. «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله علیه و آله بِهِمْ رَحِیماً، وَ عَلَیْهِمْ عَطُوفاً، وَ فِی إِزَالَهِ الْآثَامِ عَنْهُمْ مُجْتَهِداً حَتَّى إِنَّهُ کَانَ یَنْظُرُ إِلَى کُلِّ مَنْ یُخَاطِبُهُ، فَیَعْمَلُ‏ عَلَى أَنْ یَکُونَ صَوْتُهُ صلی‌الله علیه و آله مُرْتَفِعاً عَلَى صَوْتِهِ... .» حسن بن على، امام یازدهم علیه‌السلام، التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه‌السلام، محقق/مصحح، مدرسه امام مهدى علیه‌السلام، قم، مدرسه الإمام المهدی عجل الله تعالى فرجه الشریف، چاپ اول، 1409 ق، ص 477.
26. ابن‌بابویه، محمد بن على، خصال، محقق/مصحح، غفارى، علی‌اکبر، قم، جامعه مدرسین‏، چاپ اول، 1362 ش، ج 1، ص 23.
27. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، نجف اشرف، مطبعه حیدریه، بی‌تا، چاپ اول، ص 152.