تكرار نام هاي خداوند در قرآن

image: 
 هریک از نام های خداوند چند باردرقرآن تکرار شده است!؟

هریک از نام های خداوند چند باردرقرآن تکرار شده است!؟! 99 نام خداوند در قرآن هست اما از هر نام چند بار تكرار شده است ؟
بنده بعد از تفحص و جستجو به کتاب یا نوشته ای که آمار معتبری از «تعداد تکرار هر یک از نامهای باری تعالی در قرآن» ارائه داده باشد، دست نیافتم. شما می توانید یک نرم افزار «جامع التفاسیر» تهیه کنید و با استفاده از امکانات مناسبی که در قسمت جستجوی آن وجود دارد، با کمی دقت، هر کدام از نامهای باری تعالی که در قرآن آمده را جستجو نمایید و آمار دقیق تکرارش را بدست آورید. نامهای باری تعالی در قرآن، بیش از تعدادی است که شما ذکر فرمودید. در تفسیر نمونه (1)ذیل آیه 180 اعراف در این باره تحقیقی آمده که مناسب است در اینجا ذکر شود: وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمائِهِ سَيُجْزَوْنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (اعراف/180) و براى خدا نام هاى نيكى است خدا را با آن بخوانيد، و آنها را كه در اسماء خدا تحريف مى‏ كنند (و بر غير او مى ‏نهند و شريك برايش قائل مى ‏شوند) رها سازيد آنان به زودى جزاى اعمالى را كه انجام مى ‏دادند مى‏ بينند اسماى حسنى به معنى نامهاى نيك است و مى‏ دانيم كه تمام نامهاى پروردگار، مفاهيم نيكى را در بر دارد، بنا بر اين همه اسماء او اسماء حسنى است؛ اعم از آنها كه صفات ثبوتيه ذات پاك او است: مانند عالم و قادر، و يا آنها كه صفات سلبيه ذات مقدس او است: مانند قدوس، و آنها كه صفات فعل اوست و حكايت از يكى از افعال او مى‏ كند: مانند خالق، غفور، رحمان و رحيم. از سوى ديگر صفات خدای سبحان قابل احصاء و شماره نيست زيرا كمالات او نامتناهى است و براى هر كمالى از كمالات او، اسم و صفتى مى‏ توان انتخاب كرد. ولى چنان كه از احاديث استفاده مى ‏شود، از ميان صفات او بعضى داراى اهميت بيشترى مى ‏باشد و شايد "اسماء حسنى" كه در آيه 180 اعراف آمده، اشاره به همين صفات ممتازتر است، زيرا در رواياتى كه از پيامبر (ص) و ائمه (ع) به ما رسيده، كرارا اين مطلب ديده مى‏ شود كه: خداوند داراى 99 اسم است كه هر كس او را به اين نامها بخواند، دعايش مستجاب می شود و هر كه آنها را شماره كند، اهل بهشت است؛ مانند روايتى كه در كتاب توحيد صدوق از امام صادق (ع) از پدرانش از على (ع) نقل شده كه پيغمبر (ص) فرمود: «ان اللَّه تبارك و تعالى تسعة و تسعين اسما- مائة الا واحدة، من احصاها دخل الجنة» و نيز در كتاب توحيد از امام على بن موسى الرضا (ع) از پدرانش از على (ع) نقل شده كه فرمود: «ان للَّه عز و جل تسعة و تسعين اسما من دعا اللَّه بها استجاب له و من احصاها دخل الجنة». در كتاب صحيح بخارى و مسلم و ترمذى و كتب ديگر از منابع حديث اهل تسنن نيز همين مضمون پيرامون اسماء نود و نه‏ گانه خداوند و اينكه هر كس خدا را با آن بخواند، دعاى او مستجاب است یا هر كس آنها را احصا كند، اهل بهشت خواهد بود، نقل شده است. (2.) از پاره ‏اى از اين احاديث استفاده مى ‏شود كه اين اسامى نود و نه‏ گانه در قرآن است؛ مانند روايتى كه از ابن عباس نقل شده كه مى ‏گويد: پيامبر (ص) فرمود: «للَّه تسعة و تسعون اسما من احصاها دخل الجنة و هى فى القرآن» و به همين جهت جمعى از دانشمندان كوشش كرده‏ اند كه اين اسامى و صفات را از قرآن مجيد استخراج كنند، ولى نام هايى كه در قرآن مجيد براى خدا آمده است بيش از 99 اسم است، بنا بر اين ممكن است اسماء حسنى در لابلاى آنها باشد، نه اينكه در قرآن جز اين 99 نام، نام ديگرى براى خدا وجود نداشته باشد. در بعضى از روايات اين نام هاى نود و نه‏ گانه آمده است، كه به يكى از اين احاديث از باب نمونه، اشاره می کنیم (البته بعضى از اين نامها به شكلى كه در اين روايت آمده در متن قرآن نيست، اما مضمون و مفهوم آن در قرآن وجود دارد): و آن روايتى است كه در توحيد صدوق از امام صادق ع از پدر و اجدادش از على ع از پيامبر ص نقل شده كه پس از اشاره به وجود نود و نه نام براى خدا مى ‏فرمايد: و هى اللَّه، الاله، الواحد، الاحد، الصمد، الاول، الآخر، السميع، البصير القدير، القادر، العلى، الاعلى، الباقى، البديع، البارئ، الاكرم، الباطن، الحى، الحكيم، العليم، الحليم، الحفيظ، الحق، الحسيب، الحميد، الحفى، الرب، الرحمن، الرحيم، الذارء، الرزاق، الرقيب، الرؤف، الرائى، السلام، المؤمن، المهيمن، العزيز، الجبار، المتكبر، السيد، السبوح، الشهيد، الصادق، الصانع، الظاهر، العدل، العفو، الغفور، الغنى، الغياث، الفاطر، الفرد، الفتاح الفالق، القديم، الملك، القدوس، القوى، القريب، القيوم، القابض، الباسط، قاضى الحاجات، المجيد، المولى، المنان، المحيط، المبين، المغيث، المصور، الكريم، الكبير، الكافى، كاشف الضر، الوتر، النور، الوهاب، الناصر، الواسع، الودود، الهادى، الوفى، الوكيل، الوارث، البر، الباعث، التواب، الجليل، الجواد، الخبير، الخالق، خير الناصرين، الديان، الشكور، العظيم، اللطيف، الشافى‏(3) منظور از خواندن خدا به اين نامها و يا احصاء و شمارش اسماء حسناى پروردگار، اين نيست كه هر كس اين 99 اسم را بر زبان جارى كند و بدون توجه به محتوا و مفاهيم آنها تنها الفاظى بگويد سعادتمند خواهد بود، و يا دعايش به اجابت مى ‏رسد، بلكه هدف اين است كه به اين اسماء و صفات ايمان داشته باشد، و پس از آن بكوشد در وجود خود پرتوى از مفاهيم آنها يعنى از مفهوم عالم و قادر و رحمان و رحيم و حليم و غفور و قوى و قيوم و غنى و رازق و امثال آن را در وجود خود منعكس سازد، مسلما چنين كسى هم بهشتى خواهد بود و هم دعايش‏ مستجاب و به هر خير و نيكى نائل مى ‏گردد. از آنچه گفتيم روشن مى ‏شود كه اگر در پاره‏اى از روايات و دعاها اسامى ديگرى براى خدا غير از اين اسماء ذكر شده و حتى شماره نامهاى خدا در بعضى از دعاها به يك هزار رسيده هيچگونه منافاتى با آنچه گفتيم ندارد، زيرا اسماء خدا حد و حصر و انتهايى ندارد و مانند كمالات ذات و بى انتهايش نامحدود است. هر چند پاره ‏اى از اين صفات و اسماء امتيازى دارد. نيز اگر در بعضى روايات مانند روايت امام صادق (ع) مى‏ خوانيم که فرمود: نحن و اللَّه الاسماء الحسنى‏: به خدا سوگند ما اسماء حسناى خدا هستيم (4) ، این مطلب اشاره به این است كه پرتو نيرومندى از آن صفات الهى در وجود ما منعكس شده و شناخت ما به شناخت ذات پاكش كمك مى‏ كند. نیز اگر در بعضى ديگر از احاديث آمده است كه همه اسماء حسنى در"توحيد خالص" خلاصه مى‏ شود، به خاطر آن است كه همه صفات او به ذات پاك يكتايش بر مى‏ گردد. فخر رازى در تفسيرش به مطلبى اشاره مى‏ كند كه از جهتى قابل ملاحظه است و آن اينكه تمام صفات پروردگار به دو حقيقت بازگشت مى‏ كند، يا به "بى نيازى ذاتش از همه چيز" و يا "نيازمندى ديگران به ذات پاك او(5)

(1)- تفسير نمونه ،ج‏7،ص25

(2)- ر.ك: تفسير الميزان و مجمع البيان و نور الثقلين ذيل آيه 180 سوره مباركه اعراف .

(3)- (الميزان جلد 8 صفحه 376/ به نقل از توحيد صدوق

(4)- نور الثقلين ،جلد 2 ، صفحه 103

(5)- . (تفسير کبیر جلد 15 صفحه 66

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید