تفاوت عرفان عملی و اخلاق عملی

image: 
چه تفاوتی میان عرفان عملی و اخلاق عملی وجود دارد؟

چه تفاوتی میان عرفان عملی و اخلاق عملی وجود دارد؟ و این دو چه مشترکاتی و چه مفترقاتی با هم دارند؟ اهداف عرفان عملی چه اموری می باشند؟

الف: تفاوت های عرفان عملی و اخلاقی عملی
1- موضوع علم اخلاق، نفس انسان از حیث اتصاف به صفات مختلف و ملکات مذموم و ممدوح است، و مسائل آن نیز شامل صفات و ملکات و تبیین حقایق و روابط آن صفات و انشعاب برخی از برخی دیگر و علل حصول ملکات، یا چگونگی زوال آنهاست و به طور حتم درباره روابط انسان با خدا سخن نمی گوید.
حال آنکه موضوع عرفان عملی، سیر و سلوک به سوی خداوند و وصول انسان به مراتب قرب حق تعالی است، و این سلوک مستلزم و عبور از عالم خلق و ورود به عالم اسماء و صفات الهی است.
2- عناصر روحی اخلاقی، معانی و مفاهیمی، محدودند که اغلب شناخته شده اند، ولی مولفه های روحی عرفانی، بسیار گسترده تر و وسیع تر است که در خلال مجاهدات حاصل می شود و مردم از این احوال بی خبرند.
3- اخلاق، ساکن و ایستاست، ولی عرفان، متحرک و پویاست. عرفان، نقطه آغاز، پایان، منازل و صراطی دارد، که باید پیموده شود، و طی منزل بعدی مترتب بر طی منازل پیشین است؛ اما در اخلاق، به ترتیب، در اتصاف به فضایل اخلاقی نیاز نیست.
دستورهای عرفان عملی جز با عمل و تحول گام به گام تحقق نمی پذیرد، در صورتی که هر یک از دستورهای اخلاقی به تنهایی و بدون رعایت تدریج، عمل پذیر است.
برای نمونه در عرفان عملی تا زمانی که سالک به مقام یقظه نرسد، به مقام توبه دست نخواهد یافت، و تا به مقام توکل نرسیده باشد، به مقام رضا دست نمی یابد؛ اما در قلمرو اخلاق هر یک از دستورهای اخلاقی به طور مستقل قابل انجام است.
4- هدف دستورهای اخلاقی، تقرب به خدا، کسب فضیلت و سعادت است، اما در عرفان عملی، همه این ها وسیله دست یابی انسان به هدف نهایی است، که لقاالله، دیدار دوست و فانی شدن در حق می باشد.
5- عرفان، درباره روابط انسان با خودش، با جهان و با خدا بحث می کند، و عمده نظرش درباره روابط انسان با خداست؛ حال آنکه همه نظام های اخلاقی ضرورتی نمی بینند، که درباره روابط انسان با خدا بحث کنند، تنها نظام های اخلاقی مذهبی، این موضوع را مورد توجه قرار می دهند.
6- در اخلاق، با الگویی انسانی روبه رو هستیم؛ مکاتب مختلف اخلاقی، از پیروانشان می خواهند که خود را متخلق به اخلاق انسانی کنند، اما الگویی که عرفان ارائه می دهد، خود حضرت حق است و انسان خلیفه اوست.
از منظر عرفان، انسان آینه اسمای حسنای حق سبحانه و تعالی است، که چون خدا خواست مظهر جامعی برای اسماء و صفات خود داشته باشد، انسان را آفرید و او را خلیفه خود قرار داد.
سالک در اثر سیر و سلوک خود به مرتبه فنا می رسد و دیگر خودی ندارد، هر چه هست اوست، اما در پایان تهذیب اخلاق، خود انسان مطرح است که پس از تحمل مشقت ها، خلق و خوی خود را نیکو و پسندیده کرده است.

ب: مشترکات اخلاق عملی و عرفان عملی
در هر دو از مسائلی چون صبر و مراتب آن، تسلیم و فوائد آن، فضایل صمت، تواضع، زهد و مراتب آن، علم، توکل، شکر و مراتب آن و رضا بحث می شود، اما روح حاکم و کلی در اخلاق، عقل و استدلال است و انسان اخلاقی، همواره از ابزار عقل بهره می جوید و به این نتیجه می رسد، که برای رسیدن به سعادت، از چه راه هایی باید عبور کرد، ولی روح حاکم در عرفان، عشق و محبت است.
عارف دل را ابزار کار خود قرار می دهد، اگر چه از منطق و عقل هم تا حدودی استفاده می کند.

ج: مهم ترین اهداف عرفان عملی عبارت اند از:
1- معرفت
استادان يا پيران عرصه تربيت معنوي و عرفاني، در نخستين گام تربيتي، بايد سالك متربی را به خوديابی، خودباوری و خودشناسی ای برسانند كه سكوی پرش وی برای معرفت الله باشد؛ یعنی بازشناختن ذات و صفات الهی و همچنین معرفت نفس پیدا کردن.
2- عبودیت
در فرهنگ عرفانی اسلام و آموزه های معنوی دین، عبودیت نردبان تکامل انسان و گفتمان مسلط بر سیر و سلوک الی الله است. انسان باید عبودیت خود را برای حق تحقق بخشد، تا به ربوبیت حق بر خود پاسخ گفته باشد.
«عبودیّت» نهایت اوج تکامل روح یک انسان و قرب او به خداست، و عبودیّت تسلیم مطلق و بی‌قید و شرط در برابر کمال مطلق و ذات بی‌مثالی است که از هر عیب و نقص مبرّاست.
3- محبت
در گام دیگر تربيت معنوي و عرفانی، بر پايه ارشادات و دست گيری های مربی عارفِ واصل، متربی با رشد و تعالي در حوزه معرفت الله، به فراخنای عشق به خدا و اوليای او كامياب می شود؛ ائمه هدی (سلام الله علیهم) که الگوهای الهی ما در سلوک عملی به سوی حضرت حق هستند، در اوج محبت خدای تعالی قرار دارند و در محبت الهی تام و تمام هستند و در مکتب عرفانی اهل بیت (علیهم السلام) محور، محبت خداست.
کسی که در سلوک عملی و در صراط شریعت الهی گام بردارد و مقامات معنوی را یکی پس از دیگری در نوردد، تا به مقام اهل رضا برسد به خصلت های والایی دست می یابد از جمله به درجه ای از محبت خدا دست می یابد که دیگر هرگز محبت غیرخدا را بر محبت خدا ترجیح نمی دهد.
4- قرب
یکی از اهداف بزرگ عرفان عملی در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) قرب خدای سبحان است.
مراد از قرب به خدا، نزدیکی مکانی و زمانی نیست، بلکه مراد این است که انسان در اثر حرکت اختیاری و انتخابی که دارد، با اعمال و کردار نیکو و دوری از هر زشتی و پلیدی به مقامی برسد، که مورد عنایت خاص الهی قرار گیرد. در عرف جامعه هم به کسی که مورد توجه شخصیتی باشد، می گویند او «مقرب» فلانی است، و در قرآن کریم هم بر پیشروان اسلام که از ارزش بیشتری برخوردارند، عنوان «مقربین» اطلاق شده است: «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولَئِک الْمُقَرَّبُونَ (1) پیشی گیرندگان پیشی گرفتگانند، آنان مقربانند.»
این قرب به خدا مرتبه ای است از وجود، که در آن استعدادهای ذاتی شخص با سیر و حرکت اختیاری خود به فعلیت می رسد؛ قربى كه انسان كمال يافته به آن مى رسد، درك عميق ارتباط خود با خداست، و اين درك عميق زمانى پديد مى آيد كه انسان وابسته بودن و فقر ذاتى خويش به پروردگار را شهود نمايد. انسانى كه به اين جايگاه برجسته دست مى يابد، ديگر چشم، گوش و اراده او خدايى مى شود.
5- لقاءالله
انسان به میزانی که روح و صفات خداوندی را در خود متجلی کند و به معنای دیگر استعدادهای فطری و انسانی اش را محقق سازد به خدا نزدیکتر شده و به مقام قرب و لقاء حق نایل آمده است. لقاء الله بیانگر یک جهت گیری و نشانه یک خط سیر معین در روند تعالی وجودی آدمی است.
منظور از «لقاء» و ملاقات خداوند سبحان، ملاقات حسى (همانند ملاقات افراد بشر با یکدیگر) نیست، زیرا خداوند جسم و رنگ و مکان ندارد که با چشم ظاهر دیده شود؛ ملاقات حسى لازمه اش جسمیت است، و لازمه جسمیت هم محدود بودن و نیازمند بودن و فنا پذیر بودن است، و هر عاقلى مى داند که خداوند نمى تواند داراى چنین صفاتى باشد، بنابراین منظور از «ملاقات» یا «رؤیت» در آیات مختلف قرآن _هنگامى که به خدا نسبت داده مى شود_ ملاقات حسى نیست، بلکه شهود باطنى است.
لقاء الله از طریق تهذیب نفس و خود سازی حاصل می‌شود و قتی آدمی چشم جان خود با صیقل ایمان و تقوا پاک کرد چشم دل او به رؤیت جمال حضرت دوست نایل می‌شود، و این رؤیت با چشم دل صورت می‌ گیرد و گرنه او منزه از آن است که کسی بتواند او را با چشم سر مشاهده کند.(2)

پی نوشت ها:
1. واقعه/ 10.
2. برای اطلاع بیشتر ر.ک: درآمدی بر مبادی و مبانی سلوک از منظر قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)، روحانی نژاد، حسین، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1396، صص56-121.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: