تطبیق، تعجیل و توقیت

image: 
منظور از تطبیق در امر فرج چیست و رابطه آن با تعجیل و توقیت چگونه است؟

منظور از تطبیق در امر فرج چیست و رابطه آن با تعجیل و توقیت چگونه است؟

مقدمه؛ توقیت به معنای مشخص نمودن وقت ظهور است که در روایات متعددی نکوهش شده و پوشیده بودن زمان ظهور از اسرار حکیمانه الهی برشمرده شده است. تا جایی که امام باقر(علیه السلام) کسانی که برای ظهور وقت مشخص می کنند را دروغگو خطاب کرده است: «فضیل از ایشان پرسید: آیا برای این امر(ظهور) وقتی معیّن است؟ آن حضرت سه مرتبه فرمود: آنان که وقتی برای آن تعیین می کنند، دروغ می گویند».(1) تعجیل نیز به معنای عجله کردن در امر ظهور است که این کار در روایات ناپسند شمرده شده است. تا جایی که امام جواد(علیه السلام) در مورد این دسته از افراد می فرماید: «در دوران غیبت، کسانی که در امر ظهور عجله کنند، هلاک می شوند».(2) البته در دوران غیبت نه باید دچار افراط و تعجیل شد و نه مرتکب تفریط و استبعاد فرج، بلکه راه نجات همان تعادل است؛ به این معنا که امید به ظهور داشته باشد و در عین حال با تعجیل، باعث سست شدن اعتقاد خود یا دیگران نشود. با توجه به روشن شدن معنای توقیت و تعجیل، به تبیین معنای تطبیق و رابطه آن با دو معنای گذشته می پردازیم. مراد از تطبیق، مطابقت دادن روایات علائم ظهور با وقایع و حوادث دنیاست. صرف این کار مذموم نیست، بلکه با نگاه جزئی به برخی روایات خاص و در نظر نگرفتن دیگر روایات، به این کار پرداختن باعث گمراهی و برداشت غلط از شرایط و روایات خواهد شد. پیامد این کار هم بدگمانی به روایات، در صورت نادرست بودن تطبیق خواهد شد. البته به شرطی که برداشت مذکور را با قاطعیت بیان کند؛ وگرنه در صورت بیان احتمال، اشکالی متوجه آن نخواهد بود. اما رابطه تطبیق با دو معنای دیگر نیز تا حدودی روشن شد. با تطبیق نادرست، ممکن است انسان دست به توقیت زده یا دچار افراط و تعجیل گردد. بنابراین می توان به نوعی تطبیق را مقدم بر دو معنای دیگر دانست. هر چند ممکن است تعجیل یا توقیت سبب های دیگری غیر از تطبیق نیز داشته باشند. به عبارتی؛ تطبیق علت منحصر برای دو معنای دیگر نیست، بلکه یکی از علل آنها می تواند باشد.

پی نوشت ها:

1. طوسى، محمد بن الحسن‏، الغیبه، مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، اول، قم، دار المعارف الإسلامية، ص 425.

2. ابن بابويه، محمد بن على‏، (1395)، كمال الدين و تمام النعمة، تصحیح علی اکبر غفاری، دوم، تهران، نشر اسلامیه، ج 2 ، باب 36 ، ص 378.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید

 

موضوع: