تشخیص نائبین خاص
پرسش:
خیلیها مدعی هستند که با امام زمان ( عج الله تعالی فرجه الشریف ) ارتباط دارند و نیابت از طرفش دارند؛ اما فوراً اونها را تکذیب میکنیم و میگیم نمیشه بهشون اعتماد کرد. مگر چهار نایب خاص امام زمان ( عج الله تعالی فرجه الشریف ) چه دلیل و مدرکی داشتند که مردم باید بهشون اعتماد میکردند؟!
پاسخ:
«نیابت خاصه» امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)، به معنای جانشینی شخصی، از سوی امام(عج الله تعالی فرجه الشریف) برای برقراری ارتباط مردم با او در مواردی است که ارتباط مستقیم مردم با وی ممکن نباشد. در این شرایط است که امام(عج الله تعالی فرجه الشریف)، افراد خاصی را بهعنوان نایب خود قرار داده و ایشان را مستقیماً و یا بهواسطه نایب قبل، به مردم معرفی مینماید. این مفهوم ازنظر مصداقی، تنها در زمان غیبت صغرا و در خصوص چهار تن از نایبان امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) تحققیافته که از ایشان با عنوان «نُوّاب اربعه» یاد میشود که عبارتاند از: ۱- عثمان بن سعید، ۲- محمد بن عثمان، ۳- حسین بن روح نوبختی و ۴- علی بن محمد سَمُری.
مفهوم نیابت خاصه، غیر از مفهوم «وکالت یا سفارت» برخی از شیعیان در زمان حضور امامان(علیهم السلام) است. چراکه به جهت وصل ارتباط امام و امّت در دوره حضور ائمه(علیهم السلام)، حتی برترین وکلای ایشان، بهعنوان قائممقام مطلق امام به شمار نمیآمدند، به خلاف نیابت خاص که دارای چنین شأنی میباشد.
نکته اول:
در ابتدا باید به این نکته توجه داشت که مسئله نیابت خاصه از امامی غایب، در زمان نوّاب اربعه، مسئلهای نوظهور و بدون سابقه بود و اینگونه نبود که پیش از غیبت امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) در سابقه فرهنگی و فکری شیعیان شایع بوده و سبب آن شود تا برخی چنین مسئلهای را دستاویز مطامع خود برای رسیدن به جاه و جلال دنیوی ساخته و شیعیان سادهدل را با برافراشتن پرچم نیابت خاصه، به کام جهل و ضلالت بکشانند.
در حقیقت نوّاب خاص امام(عج الله تعالی فرجه الشریف)، درزمانی از سوی حضرتش صاحب چنین منصبی شدند که این امر خالی از هرگونه سابقه فکری و فرهنگی در میان شیعیان بود (چراکه نه تا آن زمان غیبتی اتفاق افتاده بود و نه نیابتی به نحو خاص و مطلق وجود داشت) و به نظر میرسد انگیزه بیان دروغین نیابت خاصه آنهم از امامی غایب، در آن زمان وجود نداشته است. به خلاف زمان غیبت کبری و زمان حال که مسئله نیابت خاصه امام زمان(عجالله تعالی فرجه الشریف) جایگاه فرهنگی مستحکمی در میان شیعیان داشته و طمع طماعان را بهخوبی برمیانگیزاند.
و درواقع مسئله نیابت از امامی که قرار است سلطان مطلق هستی بوده و نجاتبخش بشر از هرگونه رنج و هلاکت باشد، یکی از جذابترین آموزههای اسلامی و شیعی است که همین جذابیت و سابقه فرهنگی از این موضوع، سبب شده تا برخی با سوءاستفاده از جهل و سادگی مردم، بر مرکب کذب و فریب سوار شده و با دعوی نیابت خاصه، (چه براثر سوءنیت و چه بر اساس توهمات شیطانی) رهبری عده کثیری از سادهلوحان را به دست بگیرند.
نکته دوم:
از سوی دیگر تفاوت عمدهای که میان مدعیان صادق و کاذب نیابت از امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) وجود دارد این است که اعتبار نصوص دال بر نیابت نوّاب اربعه، مورد تأیید و تصدیق بزرگان شیعه در زمان خود بوده و از سوی امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) (بهنحویکه برای بزرگان شیعه موجبات یقین و تصدیق را فراهم آورده است) توقیعات و بیاناتی در صدق گفتار ایشان وجود دارد.
در ادامه بابیان نام هر یک از این نوّاب چهارگانه، به نحو مختصر به چگونگی نیابت ایشان خواهیم پرداخت:(۱)
الف) عثمان بن سعید عَمْری (درگذشت قبل از ۲۶۷ ق) اولین نایب خاص امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) است. در روایات آمده است امام عسکری(عللیه السلام) فرزندش امام مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) را به چهل نفر از اصحاب خود نشان داد و به آنان گفت در طول غیبت امام دوازدهم، از عثمان بن سعید اطاعت کنند.(۲) همچنین امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) در دیدار با اهل قم، به نیابت عثمان بن سعید اشاره کرد و آنان را به او ارجاع داد.(۳) عثمان بن سعید تا پایان عمر (در حدود ۶ سال) نیابت امام زمان ( عج الله تعالی فرجه الشریف ) را بر عهده داشت.
ب) محمد بن عثمان بن سعید عَمری (درگذشت ۳۰۵ ق)، پسر نایب اول، دومین نایب خاص امام زمان ( عج الله تعالی فرجه الشریف ) است. وقتی نایب اول وفات کرد، امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) نامهای به پسر او محمد بن عثمان نوشت و ضمن تسلیت به او، وی را جانشین پدر کرد.(۴) پیش از آن نیز، امام حسن عسکری(علیه السلام) محمد بن عثمان را وکیل امام زمان معرفی کرده بود.(۵) محمد بن عثمان عمری در حدود چهل سال نیابت امام را بر عهده داشت.(۶)
ج) حسین بن روح نوبختی (درگذشت ۳۲۶ ق)، سومین نایب امام مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف)، از معتمدان محمد بن عثمان و نزدیکان وی در بغداد بوده است. محمد بن عثمان در واپسین روزهای حیات، او را به دستور امام زمان ( عج الله تعالی فرجه الشریف )، جانشین خود معرفی کرد.(۷) وی ابتدا در حکومت عباسی دارای موقعیت و احترام ویژه بود؛ اما بعدها دچار مشکل شد تا جایی که مدتی زندگی مخفیانه داشت و سپس به مدت پنج سال در زندان، حبس شد.(۸) او در حدود ۲۱ سال نایب امام زمان ( عج الله تعالی فرجه الشریف ) بود.
د) علی بن محمد سَمُری (درگذشت ۳۲۹ ق) چهارمین نایب امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) که به مدت سه سال (۳۲۶ - ۳۲۹ ق) عهدهدار مقام نیابت شد. دوران نیابت سمری با سختگیری حکومت و شدت خفقان همراه بود و همین او را از فعالیتهای گسترده در سازمان وکالت بازمیداشت.(۹) توقیع امام زمان ( عج الله تعالی فرجه الشریف ) به علی بن محمد سمری درباره خبر وفات او و پایانیافتن دوره نیابت خاصه و آغاز غیبت کبری از مهمترین اتفاقات حیات آخرین نایب است.(۱۰)
نکته سوم:
اما شاید مهمترین دلیل برای ردّ مدعیان نیابت خاصه در زمان غیبت کبری، دستوری است که از ناحیه خود امام(عج الله تعالی فرجه الشریف) در این خصوص واردشده است. بهعبارتدیگر مدعیان موجود، نهتنها دلیلی بر تصدیق ادعای خود ندارند بلکه نص قطعی بیانگر تکذیب ادعای آنهاست.
درواقع شش روز قبل از رحلت سمری (آخرین نایب خاص امام عج الله تعالی فرجه الشریف)، توقیعی از سوی امام دوازدهم صادر شد. امام در این توقیع از وفات سمری و آغاز غیبت کبری خبر داد و به او امر کرد کارهای ناتمام خویش را تمام کند و کسی را جانشین خود معرفی نکند.
در این توقیع میخوانیم:
«خداوند در وفات تو به برادرانت اجر عنایت فرماید. تو تا شش روز دیگر وفات خواهی کرد. پسکارهایت را تمام کن و هیچکس را جانشین خود قرار نده؛ زیرا اکنون غیبت دوم آغازشده و تا زمانی طولانی که خداوند اجازه فرماید، ظهوری نخواهد بود تا قلوب (مردم) از قساوت و جهان از بیعدالتی مشحون گردد و کسانی بهسوی هواداران (شیعیان) من آیند و مدعی شوند که مرا رؤیت کردهاند. لکن آگاه باش، هر کس قبل از قیام سفیانی و صیحه آسمانی ادعای رؤیت مرا کند، افترا زننده دروغگوست.»(۱۱)
شش روز پس از صدور این توقیع، وکلای اصلی بر بستر مرگ سفیر چهارم جمع شدند و از او پرسیدند چه کسی جانشینی او را عهدهدار خواهد شد. سمری پاسخ داد: «امر، امر خداست و خود به او رسیدگی خواهد فرمود». این آخرین سخنی بوده که قبل از مرگ از او شنیده شد.(۱۲) پس از مرگ سمری ارتباط مستقیم بین نائبان و امام دوازدهم و دوره غیبت صغری پایان یافت.(۱۳)
نتیجه:
ازآنچه بیان شد نتیجه میشود که میان مدعیان کنونی نیابت و نُوّاب خاص حضرت تفاوتهای جدی وجود دارد، به اینکه اولاً در زمان غیبت صغری، مسئله نیابت خاصه از امامی غایب، امری رایج و شایع در سابقه فرهنگی شیعیان نبوده تا انگیزه را برای سوءاستفاده و ادعای کذب برخی فراهم سازد، به خلاف دوران غیبت کبری.
دوم اینکه، اعتبار نوّاب اربعه در زمان خود به پشتوانه نصوص، بیانات و توقیعاتی است که از ناحیه امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) صادرشده و موجب اطمینان خاطر بزرگان شیعه در آن زمان بود.
سوم اینکه، مدعیان موجود نهتنها دلیلی بر تصدیق ادعای خود ندارند، بلکه نص قطعی بیانگر تکذیب ادعای آنهاست.
پینوشتها:
1. برگرفته از سایت ویکی شیعه، مدخل نوّاب اربعه.
2. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، قم،دار المعارف الإسلامیة، ۱۴۱۱ ق، ص۲۳۲- ۲۳۱، صدوق، محمد بن علی، کمالالدین و تمام النعمة، تهران، اسلامیه، ۱۳۹۵ ق، ص۴۳۵.
3. صدوق، محمد بن علی، کمالالدین و تمام النعمة، تهران، اسلامیه، ۱۳۹۵ ق، ج۲، ص۴۷۶.
4. صدوق، کمالالدین، ج۲، ص۵۱۰.
5. طوسی، الغیبة، ص۳۵۶.
6. صدر، سید محمد، تاریخ الغیبة، بیروت،دار التعارف، ۱۴۱۲ ق، ج۱، ص۴۰۴.
7. طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ ق، ص۳۷۱.
8. جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، قم، انصاریان، ۱۳۸۱ ش، ص۵۸۳.
9. جباری، محمدرضا، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمة علیهمالسلام، قم، مؤسسه آموزش پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۲ ش، ج۲، ص۴۸۰.
10. صدوق، کمالالدین، ۱۳۹۵ ق، ج۲، ص۵۱۶.
11. صدوق، کمالالدین، ۱۳۹۵ ق، ج۲، ص۵۱۶؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، تحقیق ابراهیم بهادری، قم، اسوه، ۱۳۸۳ ش، ج۲، ص۵۵۵-۵۵۶.
12. طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ ق، ص۳۹۵.
13. صدر، تاریخ الغیبه، ۱۴۱۲ ق، ج۱، ص۴۱۴.