ترجمه و فهم قرآن

image: 
در فهم مقاصد و معارف قرآن، ترجمه ها تا چه حد مفیدند؟

در فهم مقاصد و معارف قرآن، ترجمه ها تا چه حد مفیدند؟
چند نکته در این زمینه عرض می شود: 1. در عرصه معرفت، فهم قرآن اعتبار و منزلت بسیار بالایی دارد و مسلم است که قدم اول برای غیر عرب زبانان جهت استفاده از تعالیم قرآن کریم، یا آموختن زبان عربی و یا استفاده از ترجمه آیات قرآن است. 2. مراد از ترجمه در اصطلاح و در عرف، انتقال معنى كلام از زبانى (زبان مبدأ) به زبان ديگر (زبان مقصد) است. با توجه به اين كه جميع معانى و مقاصد منظور در متن اصلى را متضمن باشد به حدى كه گويى عين كلام را از لغتى به لغت ديگر منتقل كرده ‏اند با علم به اين كه نقل عين كلام از زبانى به زبان ديگر ميسر نيست‏.(1) 3. با توجه به این موارد، لزوم نیاز به ترجمه روشن می شود: ـ همگانى و جهان شمولى بودن پيام قرآن‏ ـ ترجمه قرآن يكى از ضرورت هاى دعوت دينى است‏ تا نداى اسلام به گوش جهانيان برسد ـ غرض از انزال قرآن تبيين و روشن ساختن آن براى جهانيان است نه اين كه صرفا تلاوت شود و در اختيار گروهى خاص قرار گيرد 4. خطای ترجمه‌ ها، غالباً از نشناختـن واژه‌ های قرآنـی نشأت می ­گیرد. گاهی هم بی ­خبری نسبت به ترکیب کلام، موجب لغزش مترجم می ­شود. در ادامه مطلب به انواع ترجمه اشاره می شود: ترجمه‏ هاى موجود قرآن را نوعا به سه دسته ترجمه تحت اللفظى، ترجمه آزاد و ترجمه تفسيرى، مى ‏توان تقسيم كرد. توضیح: 1- ترجمه تحت الفظى؛ گروهى معتقدند، اگر ما دقت و امانت را در ترجمه بخواهيم رعايت كنيم بايد واژه به واژه ترجمه كرده و جلو برويم. بدين وسيله حفظ امانت مى‏ شود و دخالتى در آيات نمى‏ شود. در اين نوع ترجمه، مترجم به جاى هر كلمه از زبان مبدأ، كلمه ‏اى از زبان مقصد را جايگزين مى‏ كند؛ مانند ترجمه معزّی. اما اين نوع ترجمه مشكلات جديدى را فراهم مى‏ كند و هدف از ترجمه را مختل و ناقص مى ‏كند و در اين نوع ترجمه در كلامى مانند قرآن كه مشحون از انواع كنايات، تشبيه ‏ها و استعاره ‏ها هست‏ ترجمه را قبيح و زشت مى ‏كند و مى‏ توان گفت اين نوع ترجمه نارساترين نوع ترجمه هست. 2- ترجمه آزاد؛ در اين روش مترجم سعى مى‏ كند معنا را از قالبى به قالب ديگر بريزد تا معناى مقصود كاملا ادا شود. اين گونه ترجمه را ترجمه معنوى نيز گويند زيرا بيشتر سعى بر انتقال كامل مفاهيم است نه تطابق لفظى. آيت اللّه معرفت اين نوع ترجمه را بهترين شيوه ترجمه مى‏ دانند.(2) 3- ترجمه تفسيرى؛ مراد از ترجمه تفسيرى اين است كه لفظ به لفظ معنا نكنيم بلكه مترجم بيايد مجموع آيات چه معنا و مفهومى را القاء مى‏ كند، همان مفهوم را در قالب جملات فارسى بريزد و معنا كند (البته با توضيحات اضافى). اين نوع ترجمه بخشى از مشكلات ترجمه نوع اول را از ميان مى ‏برد و پيام آيه را رساتر به مخاطبين منتقل مى ‏سازد ولى چون در اين نوع‏ ترجمه يک تفسير اجمالى از آيات مطرح مى ‏شود برداشت ها و ديدگاه هاى مترجم در ترجمه لحاظ مى‏ شود؛ مانند ترجمه سراج، الهی قمشه ای و آیت الله مکارم. خلاصه: ترجمه قرآن بايد به گونه ‏اى باشد كه از قرآن ترجمه بليغ و دقيق انجام شود كه منعكس كننده مقدار پيامى باشد كه يک فرد عرب زبان با سرمايه حق طلبى بدون دارا بودن ابزار فنى، مستقيما از قرآن دريافت مى‏ نمايد. چه بسا ترجمه تفسيرى به اين حقيقت نزديک تر است.(3) در باره این مطلب که با توجه به گستردگی معانی الفاظ قرآنی آیا امکان نوعی ترجمه وجود دارد که این گستردگی و چند معنایی بودن را هم منتقل کند؛ باید به چند نکته توجه داشت: 1. قرآن کلام الهی است لذا واضح و مسلم است که با ترجمه عبارات نمی توان همه مقصود را انتقال داد. البته در ترجمه سعی بر این است که پیام اصلی، منتقل شود. 2. قرآن از جنس کلام است و خاصیت کلام این است که می تواند معانی و برداشت های متعدد داشته باشد و چه بسا همین ویژگی باعث پویایی قرآن شده که می تواند تا قیامت، بر معجزه بودن خویش باقی باشد و اختصاص به زمان و دوران خاصی نداشته باشد. 3. در ترجمه قرار نیست مانند کتب لغت، به همه معانی کلمات اشاره شود بلکه قرار است معنا و پیام کلام، از زبانی به زبان دیگر منتقل شود. 4. ترجمه تعریف و محدودیت دارد و لذا اگر بیش از آن به لغت یا تفسیر یا ... پرداخته شود، از نظر اهل فن، دیگر این ترجمه نیست و از حوزه ترجمه خارج می شود. 5. بر اساس تقسیم انواع ترجمه، ترجمه تحت اللفظی، در این زمینه توان و قابلیت چندانی ندارد و از دور خارج می شود. به همین جهت دانشمندان قرآنی غالبا چنین ترجمه ای را نمی پسندند. اما بر اساس دو ترجمه دیگر یعنی ترجمه آزاد و ترجمه تفسیری، مترجم می تواند آن پیام اصلی از جمله و کلام الهی را به خواننده انتقال دهد، و همین مهم است. در باره میزان دخیل بودن تفکر و باورهای مترجم (کلامی، فلسفی، عارف یا ...) در ترجمه باید گفت: ترجمه قرآن پيش نيازهایی دارد مانند: ‏علم اشتقاق، علم صرف، علم نحو، علم قرائات، علم كلام، علم اصول فقه، علم اسباب النزول و قصص، علم ناسخ و منسوخ، علم تفسير، علم الدراية و فقه الحديث، تاريخ، فارسى دانى و فارسى نويسى (براى مترجم فارسى نويس)، اخلاص، آگاهى بر علم فقه و ساير علوم جنبى‏.(4) و طبیعی است که هر مترجمى به تناسب نوع نگاه خویش به متن مورد ترجمه، و تحت تأثیر دانسته‏ ها و دریافت ‏هاى پیشین، ترجمه ای را ارائه می دهد. این تفاوت در معلومات و نوع گرایش مترجمان است که سبب تفاوت فهم آنان از آیات قرآن مى ‏شود و بر اثر آن، ترجمه‏ های گوناگون پدید مى ‏آید. کسی که بخواهد متنى مانند قرآن كريم ـ كه در كمال اعجاز، و نهايت فصاحت و بلاغت است ـ را ترجمه کند بايد كمال دقت خود را به كار گيرد كه ضمن انتقال مفاهيم والاى موجود در متن اصلى، از اظهار نظر شخصى و استنباطات بدون دليل كه هر آن احتمال بروز اشتباه را قوت مى ‏بخشد مصون و محفوظ باشد. آیت الله معرفت در این زمینه می آورد: مترجم بايد خود را از هرگونه خواسته اى درونى كه ساخته محيط يا باورهاى تقليدى اوست آزاد ساخته، صرفا در صدد فهم مفاد آيات بدون هرگونه آرايه باشد.(5) بنابر این؛ طبیعی است که باورهای مترجم، در ترجمه تاثیرگذار است، به همین خاطر دانشمندان علوم قرآنی برای مترجم شرائط، و برای ترجمه ضوابطی قرار داده اند تا در این راستا مترجم در عین داشتن پشتوانه علمی و ایمانی صحیح که تاثیرگذار در ترجمه او هستند، ترجمه اش را به گونه ای ارائه دهد که از هرگونه باورهای شخصی و غیر علمی خالی باشد.

_______________

(1) "تاريخ ترجمه قرآن در جهان"، سلماس زاده، ص 11؛ به نقل از "اصول و مبانى ترجمه قرآن"، نجار، ص 19.

(2) معرفت، تاريخ قرآن، ص 185.

(3) ر.ک: تاریخ قرآن، معرفت، 183 – 185؛ اصول و مبانى ترجمه قرآن، نجار، ص 26 – 28.

(4) ر.ک: اصول و مبانى ترجمه قرآن، ص 35.

(5) تاریخ قرآن، ص 200.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید