تربیت پذیری
تربیت چیست؟ آیا تنها انسان تربیت پذیر است یا دیگر موجودات همچون جمادات، نباتات و حیوانات نیز قابل تربیت هستند؟
تربیت در فارسی به معنای «پروردن، آداب و اخلاق را به کسی یاد دادن، آموختن و پروردن کودک تا هنگام بالغ شدن» به کار رفته است.(1) تربیت در اصل واژه ای عربی و مصدر باب تفعیل است. این واژه می تواند از "ربب" و "ربو" گرفته شده باشد. ربب در لغت به معنای «حضانت،(2) حفظ و مراعات و سرپرستی،(3) اصلاح و بر عهده گرفتن کاری و همراهی با آن(4) و ایجاد چیزی و به تدریج تکامل بخشیدن آن(5)» به کار رفته است. ربو ریشه دیگر واژه «التربیة» می تواند باشد که در لغت به معنای فزونی(6) و نمو آمده است.
بنابراین با کمی تسامح می توان گفت که معانی ریشه دوم(ربو) با توجه به کاربرد آن، بیشتر به پرورش جسمی و مادی مربوط است؛ در حالی که معانی ریشه اول(ربب)، بیشتر به پرورش دیگر ابعاد ناظر است.(7)
تربیت در ساحات مختلفی امکان انجام دارد. تربیت بدنی، تربیت اخلاقی، تربیت عاطفی، تربیت اجتماعی، تربیت عقلانی، تربیت دینی، تربیت معنوی ... اقسام مختلف تربیت هستند که به لحاظ ساحت و ابعاد وجودی که تحت تاثیر تربیت رشد پیدا می کنند به وجود آمده اند.
به طور قطع تحقق همه انواع تربیت تنها در مورد انسان امکان پذیر است. چراکه انسان است که از همه ابعاد وجودی برخوردار است. اما سایر موجودات نیز از نظر برخی ساحات، تربیت پذیرند. مثلا تربیت جسمی در مورد حیوانات و گیاهان صدق می کند. هر حیوان و گیاهی را میتوان رشد و نمو و پرورش داد.
اما تربیت در مورد جمادات یعنی موجوداتی که جان ندارند محل تردید است. «شهید مطهری» در این باره می نویسد:
«تربیت با صنعت فرق دارد. با توجه به همین تفاوت، انسان میتواند جهت تربیت را بشناسد. صنعت «ساختن» است به معنی اینکه شیء یا اشیا را تحت نوعی پیراستن و آراستن قرار می دهند؛ میان اشیا و قوای آن ها ارتباط برقرار می کنند. قطع و وصلهایی در جهت مطلوب انسان صورت می گیرد و آن گاه این شیء می شود مصنوعی از مصنوع های انسان. فرض کنید که از گل یک حلقه انگشتر یا یک زیور دیگری می سازیم، آن را شکل می دهیم یا به قول معروف پرداخت می کنیم؛ وضع مخصوصی به آن می دهیم و می شود یک مصنوع برای ما ولی تربیت، پرورش دادن است؛ یعنی استعدادهای درونی را که بالقوه در یک شیء موجود است به فعلیت درآوردن و پروردن و لهذا تربیت فقط در مورد جاندارها یعنی گیاه و حیوان و انسان صادق است.»(8)
بنابراین، تربیت در مصداق اتم خود عبارت است از دخالت یک عامل انسانی که به صورت قصدی و هدفمند بر روی انسان و یا حداقل موجود زنده دیگری انجام می شود و به شکوفایی و رشد یکی از ابعاد او منجر می شود. بنابراین تربیت، مشارکت مربّی و متربّی را می طلبد.
پی نوشت ها:
1. علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، تهران، ج4، ص5776.
2. «رببته: حضنته». فراهیدی، کتاب العین، نشر هجرت، قم، ج8، ص257، ماده ربب.
3. «فی الحدیث لک نعمة تربیها، ای تحفظها و تراعیها و تربیها». ابن منظور، لسان العرب، دارالفکر، بیروت، ج1، ص401.
4. «ربّ یدل علی اصول، فالاول: اصلاح الشی و القیام علیه... و الاصل الآخر لزوم الشی و الاقامة علیه.... و الاصل الثالث ضم الشی للشی». ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، ج2، ص382.
5. «الربّ فی الاصل التربیة و هو انشاء الشی حالا فحالا الی حد التمام». راغب اصفهانی، مفردات، دارالقلم، بیروت، ص377، ماده ربب.
6. ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، ج2، ص483.
7. رک، علیرضا اعرافی، فقه تربیتی، ج1(مبانی و پیش فرض ها)، نشر اشراق، قم، ص118.
8. مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت اسلامی، نشر صدرا، تهران، ص56-57.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید