ابليس از منظر قرآن
ابليس از نظر قرآن چگونه موجودى است ؟
«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ» (1) «وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدينَ» (2) «إِلاَّ إِبْليسَ أَبى أَنْ يَكُونَ مَعَ السَّاجِدينَ» (3) «قالَ يا إِبْليسُ ما لَكَ أَلاَّ تَكُونَ مَعَ السَّاجِدينَ» (4) «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ قالَ أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طيناً» (5) «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِياءَ مِنْ دُوني وَ هُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمينَ بَدَلاً» (6) «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ أَبى» (7) «وَ جُنُودُ إِبْليسَ أَجْمَعُونَ» (8) «إِلاَّ إِبْليسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ» (9) «قالَ يا إِبْليسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالينَ» (10) «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْليسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَريقاً مِنَ الْمُؤْمِنينَ» (11) شیطان و ابلیس: 1. شیطان در لغت، اسم جنس است به معنای موجود شرور، و شامل هر موجود متمرّد و طغیانگر و خرابکاری میشود. خواه از جن باشد یا انسان یا سایر موجودات. به همین جهت در قرآن کریم گاه به صورت مفرد و گاه جمع به کار رفته است مانند تعبیر شیاطین الجنّ و الانس (12) 2. شیطانی که معمولاً مورد سخن است، موجودی است به نام ابلیس که در قرآن سخن از او آمده است. 3. ابلیس، موجودی است از نوع جنّ که به فرموده قرآن کریم به واسطه عبادت پروردگار در رتبه ملائکه قرار گرفته بود لکن با تکبّر و طغیان از فرمان و دستور الهی مطرود واقع گشت و قسم یاد کرد که بنی آدم را اغوا کند: «فسجدوا الا ابلیس کان من الجنّ ففسق عن امر ربّه» (13) 4. ابلیس و شیطان به مانند انسان و بشر مترادف و هم معنی هستند. 5. ابلیس از نظر لغوی به معنی مأیوس و متحیر آمده، از ماده بلس؛ و شیطان از ماده شاط به معنی کسی که از غضب برافروخته است و یا از ماده شطن به معنی دوری است که دوری از خوبیها و خداوند مراد است و درکل مراد از این دو لفظ همان شیطان است. 6. ولی در قرآن آیاتی که مربوط به سجده نکردن شیطان است واژه ابلیس آمده همچنین در جریانات راجع به حضرت آدم(ع) بیشتر واژه ابلیس آمده و در چند مورد شیطان آمده است و موارد دیگر استعمال شیطان برای شیطان معروف و سایر شیاطین آمده است به همین جهت برخی مدعیاند ابلیس عَلَم و اسم خاص همان شیطان معروف است که سجده نکرد. 7. شيطان معانى مختلفى دارد، كه يكى از مصداقهاى روشن آن ابليس و مصداق ديگر آن انسانهاى مفسد و منحرف كننده است.
____________
(1) بقره، 34.
(2) اعراف، 11.
(3) حجر، 31.
(4) حجر، 32.
(5) اسراء، 61.
(6) کهف، 50.
(7) طه، 116.
(8) شعراء، 95.
(9) ص، 74.
(10) ص، 75.
(11) سبأ، 20.
(12) انعام ، 112.
(13) کهف، 50.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید