آدم و اسماء الهی

image: 
در آیه 33 بقره منظور از حقیقت اسماء چیست؟

در آیه 33 بقره منظور از حقیقت اسماء چیست؟
«قَالَ يا ءَادمُ أَنبِئْهُم بِأَسمائهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسمائهمْ قَالَ أَ لَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنىّ‏ِ أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ»؛ فرمود: «اى آدم! آنان را از اسامى (و اسرار) اين موجودات آگاه كن.» هنگامى كه آنان را آگاه كرد، خداوند فرمود: «آيا به شما نگفتم كه من، غيب آسمان ها و زمين را مي دانم؟! و نيز مي دانم آنچه را شما آشكار می كنيد، و آنچه را پنهان مي داشتيد!»(1) مفسران در مورد معنای اسماء، نظرات متفاوتی مطرح كرده اند كه به شرح زیر می باشد: 1. تمام نعمت ‌ها و اصول و رموز كشاورزی، درخت كاری و تمام كارهای مربوط به امور دین و دنیا را خدا به آدم آموخت.(2) 2. برخی گفته اند: منظور تمام لغات و زبان‌ها می باشد.(3) 3. بعضی هم معتقدند: مقصود نام ملائكه و فرزندان خود آدم بوده است.(4) 4. عده ای از مفسران هم بر این باورند كه فوائد، امتیازات، و نام‌ های حیوانات را خدا به آدم یاد داد و این كه هر حیوانی به چه كاری می ‌آید.(5) 5. از امام صادق (علیه السلام) روایتی نقل شده كه حضرت منظور از اسماء را نام كوه‌ ها، دره‌ ها، بیابان ‌ها، و حتی نام فرش زیر پای خود، می ‌دانند. «قد روي عن الصادق(ع) أنه سئل عن هذه الآية فقال الأرضين و الجبال و الشعاب و الأودية ثم نظر إلى بساط تحته فقال و هذا البساط مما علمه‏»(6) 6. خداوند به آدم علم اسرار آفرینش را آموخت تا از اسرار معنوی و مادی آن ها آگاه شود، تمام موجودات را بشناسد، و نام همه را بداند و حتی از خواص آن مطلع باشد. استعداد نام گذاری اشیاء را به او ارزانی داشت تا بتواند اشیاء را نام گذاری كند.(7) 7. عده‌ ای از مفسرین با تاكید بر روایاتی كه نقل می‌ كنند معتقدند: اسمائی كه خداوند به حضرت آدم نشان داده است همان انوار خمسه طیبه‌ (حضرت محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام) بوده است.(8) نکته: اكثر نظرات مفسران قابل جمع می ‌باشد و می‌ توان گفت وقتی حضرت آدم به اسمائی كه خزائن آن چه در آسمان و زمین است، و غیب آسمان‌ ها و زمین می ‌باشند آگاه می شود، پس در واقع به همه ‌ی اسرار آفرینش و لغات و اسماء كوه ‌ها و دره ‌ها و همه‌ ی مخلوقات و ... آگاه می ‌شود. علامه طباطبایی، آن اسماء را چنین تفسیر و تبیین می کند: 1. اسماء نامبرده، و يا مسماهاى آن ها، موجوداتى خارجی، زنده و داراى علم و عقل بوده‏ اند، نه مفاهيمی و لغاتی كه ظرف وجودشان تنها ذهن است. 2. اسماء نامبرده، امورى بوده‏ اند كه از همه آسمان ها و زمين غايب بوده، و به كلى از محيط كون و وجود بيرون بوده ‏اند. 3. آن اسماء، به قدری شمول و عمومیت دارد که تمامى اسمايى كه ممكن است نام يك مسما واقع بشود را در بر می گیرد. 4. علم به آن ها، غير آن نحوه علمى است كه ما به اسماء موجودات داريم. 5. آن چه آدم از خدا گرفت و آن علمى كه خدا به او آموخت، غير آن علمى بود كه ملائكه از آدم آموختند. 6. علمى كه براى آدم دست داد، حقيقت علم به اسماء بود، كه فرا گرفتن آن براى آدم ممكن بود، و براى ملائكه ممكن نبود. حاصل كلام: اين موجودات زنده و عاقلى كه خدا بر ملائكه عرضه كرد، موجوداتى عالى و محفوظ نزد خدا بودند، كه در پس حجاب‏ هاى غيب محجوب بودند، و خداوند با خير و بركت آن ها، هر اسمى را كه نازل كرد، در عالم نازل كرد. و هر چه كه در آسمان ها و زمين هست، از نور و بهاى آن ها مشتق شده است. و آن موجودات با اين كه بسيار و متعددند، در عين حال تعدد عددى ندارند، و اين طور نيستند كه اشخاص آن ها با هم متفاوت باشند، بلكه كثرت و تعدد آن ها از باب مرتبه و درجه است، و نزول اسم از ناحيه آن ها نيز به اين نحو نزول است.(9)

___________

(1) بقره/ 33.

(2) ابن عباس و سعید بن جبیر و بیشتر مفسران، به نقل از مجمع البیان، ج 1، ص 180.

(3) مجمع البیان، ج 1، ص 181؛ التبیان، ج 1، ص 138.

(4) به نقل از مجمع البیان، ج 1، ص 181.

(5) به نقل از مجمع البیان، ج 1، ص 181؛ تفسیر جوامع الجامع، ج 1، ص 37.

(6) مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص 180؛ تفسیر قمی، ج 1، ص 46؛ نورالثقلین، ج 1، ص 55.

(7) تفسیر نمونه، ج 1، ص 178.

(8) تفسیر فرات كوفی، ج 1، ص 57؛ تفسیر البرهان، ج 1، ص 164؛ نورالثقلین، ج 1، ص 54.

(9) ر.ک: ترجمه الميزان، ج ‏1، ص 180 ـ 182.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید