معنای وجود

برخی از فلاسفه معاصر به این نظر معتقدند که وجود دو معنا دارد: وجود به معنای عام (یا همان واقعیت) و وجود به معنای خاص. وجود به معنای عام شامل وجود به معنای خاص و عدم می شود. در این صورت، وقتی گفته می شود که فلانی کور است؛ از یک واقعیت خبر می دهیم. این واقعیت از سنخ عدم و فقدان است. اینطور نیست که ما این عدم را اعتبار کرده باشیم.
سوالی که پیش می آید از این قرار است که طبق این نظر، آیا وجود در برابر عدم بیشتر از یک معنا دارد؟ این مطلب مذکور، همان مشترک لفظی بودن وجود است؟

موضوع: