قران خواندن سر امام حسین علیه السلام سر نیزه
پرسش:
آیا سر مطهر امام حسین وقتی در کوفه قرآن خواند همه شنیدند؟ پس چرا کسی ایمان نیاورد؟
پاسخ:
در منابع تاریخی و روایی پس از واقعهی کربلا و شهادت امام حسین علیهالسلام کرامات و وقایع خارقالعادهای مانند جاری شدن خون زیر سنگ¬ها، تیره و تار شدن آسمان و... نقلشده و همواره صحت و عدم صحت این قبیل گزارشها محل بحث بوده است. یکی از این کرامات، خواندن قرآن توسط سربریدهی امام حسین علیهالسلام بوده که در معتبرترین کتب علمای شیعه و سنی نقلشده است.
در اینکه آیا همه¬ی مردم جریان قرآن خواندن سر امام حسین علیهالسلام را شنیدند یا اینکه فقط عدهای از خواص متوجه قرآن خواندن آن شدند؛ لازم است ابتدا به گزارش¬ها مراجعه شود تا روشن گردد، چه کسانی شاهد این ماجرا بودند و این جریان را نقل کردند. ازجمله ناقلینی که نامشان در منابع آمده، عبارتاند از:
الف. زید بن ارقم: شیخ مفید به نقل از زید بن ارقم آورده: در غرفهای بودم که سر مطهر را بر فراز نیزهای از جلوی من گذراندند. چون برابر من رسید، شنیدم که آیه ﴿ اَمْ حَسِبْتَ اَنَّ اَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیاتِنَا عَجَبًا﴾؛ آیا پنداشتی که اصحاب کهف و رقیم، از آیات شگفت ما بودند»؟ را میخواند. به خدا سوگند مو بر تنم راست شد و صدا زدم: ای پسر رسول خدا، به خدا سوگند، داستان سر تو بسیار شگفتتر است.(۱) در این نقل فقط نام زید بن ارقم مطرح شده و از حضور افراد دیگری در این ماجرا سخنی گفته نشده است.
ب. منهال بن عمرو: محمد بن سلیمان کوفی و ابن حمزهی طوسی به نقل از منهال بن عمرو آوردند: سر بریده حسین بن علی علیهالسلام را روی نیزه دیدم که با زبان فصیح آیه ﴿ اَمْ حَسِبْتَ اَنَّ اَصْحَابَ الْکَهْفِ... ﴾ را قرائت میکرد، مردی از بین مردم گفت: به خدا سوگند! سر بریدهی فرزند رسول خدا شگفتآورتر است.(۲) در این گزارش علاوه بر اینکه منهال خود متوجه قرائت کردن سر مطهر شد، بیان میکند مردی هم از بین مردم متوجه شد. ابن عساکر و قطب راوندی این گزارش را به نحوی دیگر نقل کردند که منهال بن عمرو میگوید: در دمشق دیدم که سر مطهر حسین علیهالسلام را بر سر نیزه کرده بودند و مردی پیش روی سر مبارک، سوره کهف را میخواند. همینکه به این آیه رسید: ﴿ أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیاتِنَا عَجَبًا ﴾، ناگهان سر مطهر به قدرت خدا سخن گفت و به زبان فصیح و شیوا فرمود: ماجرای من از قصه اصحاب کهف شگفت انگیزتر است.(۳) در این گزارش بهجز منهال به شخص دیگری اشاره نشده که متوجه صوت قرآن شده باشد.
ج. شعبی: ابومخنف از شعبی نقل میکند که می¬گوید: هنگامیکه سر حسین علیهالسلام را در کوفه در محل صرافها به دار زدند، آن سر مقدس تنحنح کرد و سوره کهف را تلاوت کرد تا آنجا که فرمود: ﴿ إِنَّهُمْ فِتْیهٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًی﴾؛ آنان جوانمردانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم»؛ اما این جز بر ضلالت و گمراهیشان نیفزود.(۴) درصورتیکه منظور از عبارت آخر را که امام خطاب به اهل کوفه فرمود، این بدانیم که این اتفاق بر ضلالت و گمراهی شما اهل کوفه افزود؛ می توان حدس زد که اولاً این معجزه را همگان شنیدند، ثانیاً با دیدن این معجزه باز به خود نیامده و نسبت به اشتباهشان پشیمان نشدند.
د. سلمه بن کهیل: در گزارشی سلمه بن کهیل می¬گوید: سر حسین بن علی علیهالسلام را بر نیزه دیدم که میگفت: «سَیکْفِیکَهُمُ اللهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛ خداوند شر آنها را از تو دفع میکند و او شنودهی داناست».(۵)
ه. سهل بن حبیب: در گزارشی آمده: آنان ساعتی از روز در ورودی باب بنی خزیمه توقف داشتند و سر مطهر بر نیزهای بلند بود که سورهی کهف را تلاوت میکرد تا به این آیه رسید ﴿ أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیاتِنَا عَجَبًا﴾؛ سهل بن حبیب گفت: به خدا سوگند، قرائت شما از همهچیز عجیب¬تر است.(۶)
و. افراد گمنام: ابن شهرآشوب می¬نویسد: هنگامیکه سر مقدس امام حسین علیهالسلام را بر فراز درخت زدند، شنیدند که میفرمود: «وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنقَلَبٍ ینقَلِبُونَ» در دمشق نیز صوت آن حضرت را شنیدند که میفرمود: لا قوه الا بالله، نیز شنیده شد که میفرمود: «أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیاتِنَا عَجَبًا».(۷)
بدون شک تکلم کردن و قرآن تلاوت کردن توسط یک سربریده، معجزهای واضح و آشکار است که هر شنوده و بینندهای را به خود مجذوب میکند و همانطور که از گزارشها روشن شد، افرادی چون زید بن ارقم، منهال بن عمرو، سهل بن حبیب، سلمه بن کهیل، شعبی و یا افراد دیگری که نام آنها ذکر نشده، متوجه چنین معجزهای شدند؛ اما سؤالی مطرح است که چگونه میشود مردم کوفه و شام با چنین معجزهای مواجه شوند، اما تأثیری در قلبهای آنان نگذاشته باشد و یا واکنشی انجام ندهند. در پاسخ باید دانست که:
اولاً: در میان لشکریان دشمن افرادی بودند که در درستی و حقانیت امام علیهالسلام شکی نداشتند، اما چنان دلهایشان از حرام پر شده بود که نمیتوانستند حقایق را بپذیرند. همچنانکه در گزارش شعبی آمده بود که مردم با دیدن این معجزه باز در گمراهی خود ماندند.
ثانیاً: پس از واقعهی کربلا شرایط خفقانی بر شهر کوفه حاکم بود و مردم بهراحتی نمیتوانستد، ابراز مخالفتی کنند یا علیه امویان اقدامی انجام دهند.
ثالثاً: با توجه به گزارشهایی که نقلشده روشن میشود که معجزات مربوط به این سر مطهر بر افرادی تأثیر گذاشته بود. مثلاً در مورد زید بن ارقم آمده که عبیدالله بن زیاد را نسبت به شهادت امام حسین علیهالسلام سرزنش میکند یا جریان مسلمان شدن راهب نصرانی(۸) و یا سایر افرادی که تاریخ در مورد آنها ساکت بوده، اما در قیامهایی که بعدها صورت گرفت شرکت نمودند و بسیاری از آنان کشته شدند.
رابعاً: در این گزارشها اشاره نشده که هنگامیکه سر مطهر امام حسین علیهالسلام به قرائت قرآن مشغول شد چند نفر شاهد ماجرا بودند، شاید جمعیتی کم در آن مواقع کنار سر ایشان میبود.
جهت مطالعهی بیشتر:
قصههای کربلا نوشتهی علی نظری منفرد.
کلیدواژهها:
سربریدهی امام حسین علیهالسلام، کوفه، شام، زید بن ارقم، منهال بن عمرو.
پینوشتها:
1. فَرُوِی عَنْ زَیدِ بْنِ أَرْقَمَ أَنَّهُ قَالَ مُرَّ بِهِ عَلَی وَ هُوَ عَلَی رُمْحٍ وَ أَنَا فِی غُرْفَهٍ فَلَمَّا حَاذَانِی سَمِعْتُهُ یقْرَأُ أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً فَقَفَّ وَ اللَّهِ شَعْرِی وَ نَادَیتُ رَأْسُکَ وَ اللَّهِ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَعْجَبُ وَ أَعْجَبُ؛ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ ق، ج۲، ص ۱۱۷.
2. طوسی، ابن حمزه طوسی، الثاقب فی المناقب، قم، انتشارات انصاریان، چاپ سوم، ۱۴۱۹ ق، ص ۳۳۳.
۳. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق: علی شیری، بیروت، دارالفکر للطباعه والنشر والتوزیع، چاپ اول، ج۶۰، ص۳۶۹-۳۷؛ راوندی، قطبالدین، الخرائج و الجرائح، قم، انتشارات مدرسه الإمام المهدی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص ۵۷۷ (با اندکی تفاوت).
۴. ابن شهرآشوب، محمد بن علی مازندرانی، مناقب آل ابیطالب، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص ۶۱.
۵. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۲۲ ، ص ۱۱۷.
۶. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، مدینه معاجز الأئمه الاثنی عشر و دلائل الحجج علی البشر، قم، انتشارات مؤسسه المعارف الإسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص ۱۲۳.
۷. ابن شهرآشوب، المناقب، ج۴، ص ۶۱.
۸. بحرانی، مدینه المعاجز، ج۴، ص ۱۲۹.