انقلاب امام خمینی (ره)
پرسش:
باوجود فرد بزرگی مانند آیت الله بروجردی چرا امام خمینی دست به قیام زدند اگر انقلاب لازم بود چرا آقای بروجردی انقلاب نکرد؟
پاسخ:
در زمان مرجعیت و حیات آیتالله بروجردی، امام خمینی، قیام نکرد. چون در آن عصر، امام به خود اجازه نمیداد که باوجود مرجعی چون آیتالله بروجردی که رهبر شیعیان جهان است، اقدامی علیه نظام طاغوتی انجام دهد و قیام امام بعد از رحلت آیتالله بروجردی که امام مرجع تقلید شد، آغاز گردید. در مورد آیتالله بروجردی(ره) و نحوه برخورد ایشان با رژیم شاه نیز گفتنی است که یکی از مهمترین مؤلفههایی که در تصمیمگیری یک مرجع مذهبی برای برخورد با مفاسد و مظالم دستگاه حکومتی بسیار مؤثر است، مناسبت بودن شرایط محیطی و اوضاع اجتماعی و فرهنگی جامعه است. شواهد و قرائنی بسیار زیادی حاکی از آن است که چنین آمادگی در زمان ایشان برای برپایی قیام همهجانبه علیه رژیم وجود نداشت. بهعلاوه انحرافات رژیم در آن زمان بهاندازه زمان قیام امام(ره) نبود و هر چه زمان میگذشت، انحرافات شاه نیز بیشتر میشد. به همین جهت میبینیم امام(ره) تا سال ۱۳۴۲ رسماً و بهصورت علنی در مقابل رژیم شاه، قیام نکردند و بیشتر به نصیحت و تذکر بسنده میکرد وقتیکه انحرافات و استبداد شاه، فزونی گرفت، مبارزه جدی را در پیش گرفتند.
البته مطلب یادشده به این معنا نیست که آیتالله بروجردی هیچ اقدامی علیه رژیم انجام ندادند؛ بلکه برعکس او، یکی از عوامل تعیینکننده پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی را فراهم آوردند و آن تثبیت و گسترش نقش محوری مرجعیت در جامعه اسلامی بود. علاوه بر این آیتالله بروجردی در واقعه مشروطه از نزدیکان مرحوم آیتالله خراسانی بود و بهخوبی میدانست که پس از رخنه ایادی بیگانه در امر مشروطیت و شهادت شیخ فضلالله نوری، مرحوم آخوند چگونه از اقدامات خود پشیمان شده و از دخالت در امور سیاسی هراس داشت. آیتالله بروجردی(ره) دراینباره میفرماید:
«از آن موقع که دیدم مرحوم استاد آخوند و مرحوم نائینی که آنهمه زحمت در تأسیس و تداوم کار مشروطه متحمل شده بودند (به سر مشروطه چه آمد)... حالت وسوسهای برای من پیداشده است که تا یک واقعه سیاسی پیش میآید، از اقدام فوری حتیالامکان پرهیز میکنم. مبادا کاری به زیان مسلمین انجام گیرد. خیلیها به این وسوسه و اضطراب من در امر سیاست ایراد میگیرند؛ ولی من هم نمیتوانم جز این رفتاری داشته باشم».
باوجود عوامل یادشده، آیتالله بروجردی هرگاه احساس میکرد خطر جدّی اسلام و مسلمین را تهدید میکند، موضعی تند میگرفت و اقدامات لازم را انجام میداد که در ذیل به بعضی از آنها اشاره میشود:
۱. هرگاه به ایشان خبر میرسید که رژیم شاه درصدد است با تحریک بیگانگان، به اقداماتی مخالف مصالح اسلام و مسلمانان دست بزند، چند بار هشدار میداد؛ مبنی بر اینکه اگر کارهای پشت پرده عملی شود، من از کشور خارج خواهم شد. رژیم شاه نیز از بیم عکسالعمل مردم، دست نگاه میداشت تا پس از رحلت آن مرحوم نیات شوم خود را عملی سازد. بعد از رحلت ایشان در سال ۱۳۴۰ ش، رژیم در سال ۱۳۴۱ در لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، قید قسم به قرآن و شرط اسلام و ذکوریت را برداشت.... که امام و سایر مراجع قیام کردند.
۲. اقدامات فرهنگی ایشان در جهت مبارزه با مفاسد رژیم شاه عبارت بود از: الف) الزامی کردن درس تعلیمات دینی در برنامههای درسی دانش آموزان؛ ب) مبارزه با مظاهر آتشپرستی؛ ج) مبارزه علیه بهاییها؛ د) تأسیس مدارس دینی و احداث مساجد و....
۳. ایشان در مقابل وضعیت فرهنگی و اجتماعی مسلمانان جهان نیز بسیار حسّاس بود و اقدامات اساسی انجام دادند؛ مانند الف) تلاش و کوشش رسمی برای وحدت مسلمانان با تأسیس و توسعهدار التقریب مصر؛ ب) پس از تشکیل دولت اسرائیل در دیماه ۱۳۲۶ ه.ش و آغاز نخستین جنگ اعراب و اسرائیل، طی تلگرافی (به زبان عربی) ضمن محکوم کردن اقدامات صهیونیستها، برای پیروزی اعراب مسلمان در جنگ، دعا نمودند. ج) تأسیس مسجد هامبورگ در آلمان و...
در ادامه به بررسی بیشتر موضوع فوق میپردازیم:
دلایل عدم قیام آیتالله بروجردی(ره) در مقابل رژیم شاه: برای برپایی و ایجاد قیام و انقلاب، عواملی از قبیل آمادگی مردم برای همکاری و مشارکت گسترده، وجود انگیزهای قوی در آنان برای تحمّل مشقّات و... لازم است؛ ولی در زمان حیات ایشان، مجموعه این زمینهها آماده و مهیا نبودند. آیتالله بروجردی در کنار کمک به انقلابیون مؤمن، سیاستی بسیار دقیق داشت. وی میدانست که مردم برای تحمّل دشواریها آمادگی ندارند و اگر با فشار نیروهای دولتی روبهرو شدند، مرجعیت را تنها میگذارند. بنابراین زمان را برای رویارویی مستقیم با دربار مناسب نمیدید. از سوی دیگر رها کردن شاه و راندن کامل وی را، موجب فرو غلتیدن فزونتر او در دامان بیگانگان میدانست. پس گاه با وی مدارا میکرد تا آن جوان مغرور، جای پای خود را سست نبیند و برای حفظ خویش به بیگانگان پناه نبرد. البته در برخی مواقع به شدیدترین صورت ممکن، در برابر نقشههای او میایستاد.(رجوع کنید به: مجله حوزه، سال هشتم، شماره ۱ و ۲،(ص) ۱۱۵ و(ص) ۱۱۶).
در مورد چگونگی عملکرد آیت ا... بروجردی(ره) و امام(ره) باید به عنصر زمان و نیز عملکرد طاغوت و همچنین برداشت هرکدام از آن دو بزرگوار از دین و زمان خود توجه نمود. صلح امام حسن(ع) و جنگ امام حسین(ع) و کار فرهنگی امام باقر و امام صادق(ع) آیا به کدامیک از این ائمه میتوان ایراد گرفت درحالیکه هرکدام برای کارشان دلایلی داشتند. درزمان آیتالله بروجردی طاغوت جرئت کمتری برای کارهای مخالف اسلام داشت. آیتالله بروجردی قدرت خویش را که حاصل از اجتماع مرجعیت در ایشان بود صرف تربیت شاگردان زیادی کردند که بعدها عاملی شدند برای برطرف نمودن نیازهای مبرم جامعه اسلامی. امام(ره) نیز یکی از همین افراد بودند همچنین ایشان اولین تلاشها را برای تقریب مذاهب اسلامی از طریق دارالتقریب مصر انجام دادند. ضمن اینکه باید توجه داشت که اساس فقاهت شیعه بر آزاداندیشی فقیه است؛ و اختلافنظر در چنین نظامی پذیرفتهشده است. نظام حاکم بلافاصله پس از فوت ایشان و به خیال اینکه مابین مجتهدین اختلافنظر وجود دارد لایحۀ انجمنهای ایالتی و ولایتی را مطرح نمود ضمن آنکه در آن ذکر گردید لزومی ندارد نمایندگان ایالات به قرآن سوگند یاد کنند. آنان میتوانند بهر کتاب آسمانی سوگند بخورند همین امر واکنش امام(ره) و قیام پانزده خرداد را به دنبال داشت؛ و بقیه قضایایی که منجر به سقوط طاغوت گردی بنابراین در بررسی مسائل تاریخی باید به ابعاد زمان و مکان وقوع واقعه توجه داشت نباید حوادث گذشته را با شرایط امروز موردبررسی قرارداد. امام با توجه به انحرافات شدید و آمادگی مناسب مردم برای حمایت از خود، قیام علیه حکومت طاغوتی آغاز کرد، البته سایر مراجع و علما نیز از وی حمایت کردند، که به لطف خدا و فداکاری و استقامت و ایثارگری، مردم، به پیروزی رسید. شاید اگر آیتالله بروجردی هم در زمان امام بود. و اینهمه انحرافات را میدید، همانند امام قیام میکرد.