آیا پیامبر(ص) در هنگام نماز از مهر استفاده می کردند؟
آیا پیامبر(ص) در هنگام نماز از مهر استفاده می کردند؟
بر اساس ادله ای که از پیامبر(ص) و بزرگان دین به ما رسیده، باید سجده بر خاک و سنگ و شن و ماسه و دیگر چیزهایی که معدنی، خوراکی و پوشاکی نباشد، انجام گیرد.[۱]
شیعه و سنی اتفاق دارند كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر زمین سجده میكرده است.
از پیامبر(ص) نقل شده است:«فاذا سجدت فمکّن جبهتک من الارض؛[۲] هنگامی که سجده میکنی، پیشانیت را بر زمین قرار ده».
در روایت دیگر فرمود:«جعل لی الارض مسجداً و طهوراً»[۳] یا در تعبیر دیگر فرمود:«جعلت لی الارض طهوراً و مسجداً؛[۴] زمین برای من محل سجده و موجب طهارت (تیمم) قرار داده شده است».
و نیز از ابو وائل نقل شده است كه میگفت :
«رأیت النبی(ص) إذا سجد وضع جبهته وأنفه على الأرض؛ پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله را دیدم كه وقتی سجده میكرد، پیشانی و بینیاش را بر زمین مینهاد.»[۵]
و صحابه رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) نیز به تبعیت از آن حضرت، جز بر زمین بر چیز دیگری سجده نمیكردند:
«وعن أبی عبیدة أن ابن مسعود كان لا یصلی أو لا یسجد إلا على الأرض. رواه الطبرانی فی الكبیر؛[۶] ابن مسعود نماز نمیخواند و سجده نمیكرد ؛ مگر بر زمین ... طبرانی این روایت را در الكبیر نقل كرده است».
حتی نقل شده است كه برخی از صحابه؛ از جمله مسروق بن الأجدع، چیزی شبیه مهر امروزی با خود حمل میكرد و در زمان مسافرت با كشتی بر آن سجده می كرد. محمد بن سعد در الطبقات الكبری مینویسد:
«حدثنا محمد قال كان مسروق إذا خرج یخرج بلبنة یسجد علیها فی السفینة: مسروق، هر وقت كه به مسافرتی میرفت، مقداری از خاك با خود بر میداشت تا در كشتی بر آن سجده كند»[۷]
«هشام بن حکم از امام صادق (ع) پرسید: بر چه چیزهایی سجده جائز است؟حضرت فرمود:«السجود لا یجوز الا علی الأرض أو ما أنبتت الأرض الا ما أکل أو لبس؛ سجده جائز نیست مگر بر زمین یا بر آنچه که از زمین بروید مگر خوردنیها و پوشیدنیها.
هشام پرسید علت آن چیست؟حضرت فرمود: لأنّ السجود هو الخضوع لله عزّوجلّ فلا ینبغی أن یکون علی ما یؤکل و یلبس لأنّ أبناء الدنیا عبید ما یأکلون و یلبسون و الساجد فی سجوده فی عبادة الله تعالی فلا ینبغی أن یضع جبهته علی معبود أبناء الدنیا الذین اغترّوا بغرورها؛ چون سجده برای خضوع و خشوع در برابر خدا است، پس سزاوار نیست که بر خوردنیها و پوشیدنیها که مورد علاقه و توجه اهل دنیا است، سجده شود».[۸]
در كتاب "الفقه علی المذاهب الاربعه" آمده است: "سجده بر هر چیز جایز است حتی دستار دور سر، به شرطی كه پاك باشد، اما پیروان ابوحنیفه سجده بر دستار را در صورت ناچاری مكروه دانسته اند، ولی امامیه می گوید سجده جایز نیست مگر روی زمین یا آن چه زمین آن را رویاینده و از آن چه خوردنی و پوشیدنی و معدنی است نباشد".[۹]
برخی از فرقه های اهل سنت (وهابیت) چون دیده اند شیعیان به خاطر ثواب بیشتر به مهر سجده میكنند(خصوصاً كه مهر تربت كربلا باشد) از آن جا كه این عمل برخلاف فقه آنان است، موجب حساسیت شده و این تهمت هم پیدا گشته كه سجده بر مهر، پرستیدن آن است، با این كه آنها میدانند سجده بر تربت، پرستش آن نیست و شیعه اصرار ندارد حتماً سجده بر خاك باشد، بلكه اگر سنگ و چوب و گیاه باشد، سجده بر آن را جایز میداند.[۱۰]
یكی از ایرادهایی كه وهابیها به شیعیان میگیرند، این است كه میگویند شما مهر پرست هستید و خیال میكنند كه نمازگذار مهری را كه جلوی خود گذاشته است ، عبادت میكند!
در جواب این مطلب باید گفت كه متأسفانه وهابیها فقط به دنبال این هستند كه با كوچكترین بهانه مشرك بودن شیعیان را ثابت كنند؛ با این كه خود آنها میدانند كه شیعیان اگر بر مهر سجده میكنند، نه به این خاطر است كه مهر را عبادت كنند؛ بلكه فقط به این خاطر است كه به پاك بودن آن اطمینان دارند و و نیز یقین دارند كه این تربت جزئی از زمین هستند.
اگر قرار باشد كه سجده بر مهر شرك باشد، قطعاً سجده بر فرش، عمامه، لباس، سجاده و ... نیز شرك خواهد بود. اگر نعوذ بالله شیعیان مهری را كه از پاكترین مكانهای روی زمین تهیه كردهاند، عبادت میكنند، وهابیها فرش و سجاده را عبادت میكنند. چه فرقی است بین سجده بر مهر و سجده بر فرش؟
تذكر این نكته لازم است مُهر همان خاك است كه برای تسهیل و نظافت بر آن سجده میكنند.
از آن جا كه گاه پیدا كردن زمین پاك و آماده برای سجده مشكل است؛ از این رو مهری از خاك یا سنگ یا چوب ساخته میشود، تا همیشه در دسترس انسان باشد.
و باید متوجه بود که این اشکالات وهابیون، هیچ منطق و پشتوانه محکمی نیز ندارد. کما اینکه خلاف سنت نقل شده از پیامبر (ص) نیز هست. اگر سر گذاشتن بر خاک پرستش آن حساب می شود، طواف به دور چند سنگ نیز باید پرستش آن حساب شود!
[۱]. توضیح المسائل مراجع، ج ۱، مسئله ۱۰۷۶.
[۲]. وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۶۸۴، روایت ۱۸.
[۳]. بحارالأنوار، ج ۱۶، ص ۳۱۶.
[۴]. بحارالأنوار، ج ۱۶، ص ۳۰۸.
[۵]. أحكام القرآن، الجصاص، ج ۳ ، ص ۳۶، و مسند احمد، ج ۴، ص ۳۱۵، ۳۱۷.
[۶]. مجمع الزوائد، الهیثمی، ج ۲، ص ۵۷.
[۷]. الطبقات الكبرى، محمد بن سعد، ج ۶، ص ۷۹ .
[۸]. سید رضا حسینی نسب، شیعه پاسخ میدهد، ص ۱۰۸.
[۹]. فقه تطبیقی، ص ۹۴.
[۱۰]. محمد حسین ابراهیمی با كاروان حج، ص ۵۷.