چرا بعد از حدود ۱۴۰۰ سال هنوز برای امام حسین (ع) عزاداری می کنیم و سوگواریم؟
چرا بعد از حدود ۱۴۰۰ سال هنوز برای امام حسین (ع) عزاداری می کنیم و سوگواریم؟
مظلومیت،فاجعه بودن حادثه کربلا، کشتار زنان و کودکان در تاریخ بسیار داریم.پس اینها دلیل قانع کننده ای نیستند. همچنین اهداف والا و آثار ابن واقعه مانند احیای اسلام و درس های آموزنده آن برکسی پوشیده نیست. ولی اینها دلیل بر این نمی شود که ما پس از ۱۴۰۰ سال هنوز هم عزاداری کنیم؟ با توجه به اینکه معتقدیم امام در این نبرد پیروز شده اند.
عزاداری برای اهل بیت به ویژه سید شهیدان حسین بن علی (ع) و یاران مظلومش از آثار و فواید اجتماعی فراوانی بهره مند است. از جمله:
ا) محبت و دوستى:
قرآن و روایات، دوستى خاندان رسول اکرم(ص) و اهلبیت(ع) را بر مسلمانان واجب کرده .(۱) دوستى لوازمى دارد. دوستدار صادق، کسى است که شرط دوستى را - چنان که باید و شاید - به جا آورد. یکى از مهمترین لوازم دوستى، همدردى و همدلى با دوستان در مواقع سوگ و اظهار سرور و شادی در شادى آنان است(۱)از این رو در احادیث، بر برپایى جشن و سرور در ایام شادى اهلبیت(ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأکید فراوان شده است.
حضرت على(ع) مى فرماید: «یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون اموالهم و انفسهم فینا،اولئک منّا و الینا؛(۲) شیعه و پیروان ما در شادى و حزن ما شریکند و دارایی و جان خویش را در راه ما بذل می کنند، آنان از ما هستند و بازگشتشان به سوی ما است.»
امام صادق(ع) فرمود: «شیعتنا جزء منا خلقوا من فضل طینتنا یسوؤهم ما یسؤنا و یسرّهم ما یسرّنا؛(۳) شیعیان ما پارهاى از وجود ما هستند .از زیادى گل ما آفریده شده اند؛ آن چه که ما را بدحال یا خوشحال مى سازد، آنان را بدحال و خوشحال مى گرداند.»
بر این اساس وظیفه عقلانى و شرعى، ایجاب مى کند که در ایام عزادارى اهلبیت، حزن و اندوه خود را به «زبان حال»؛ یعنى، با اشک، آه و ناله و زارى،، و با کم خوردن و کم آشامیدن مانند افراد غم زده اظهار نماییم ؛ طبق فرموده امام صادق(ع) : عزاداران سیدالشهدا در روز عاشورا از آب و غذا دورى جویند تا آن که یک ساعت از وقت فضیلت نماز عصر بگذرد، آن گاه به جامی از آب بسنده می کنند. (۴) از نظر پوشاک، با پوشیدن لباسى که از حیث جنس و رنگ و نحوه پوشش در عرف، حکایتگر اندوه و ناراحتى است، آشکار می سازیم.
در روایت دیگر امام رضا (ع) به ریان بن شبیب، که روز اول محرم به محضر حضرت شرفیاب شد، فرمود: «ان کنت باکیا لشیئ فابک علی الحسین فانه ذبح کما یذهب الکبش... ؛(۵)
اگر بر مصیبتی گریه می کنی ، بر حسین بن علی گریه کن چون که آن بزرگوار را همانند گوسفند سر بریدند . همراه او هیجده تن از اهل بیت او -که در زمین همانندی نداشتند- به شهادت رسیدند. » سپس فرمود: «...فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا؛(۶)اگر خوشحال می شوی از این که در درجات عالی بهشت با ما باشی ،در حزن ما محزون ودر شادی ما شاد باش. »
ب) انسان سازى:
از آن جا که در فرهنگ شیعى، عزادارى باید از سر معرفت و شناخت باشد؛ همدردى با آن عزیزان، یادآور فضایل، مناقب و آرمانهاى آنان است و بدین شکل، آدمى را به سمت الگوگیرى و الگوپذیرى از آنان سوق مىدهد.
فردى که با معرفت در مجالس عزادارى، شرکت مى کند، شعور و شور و شناخت و عاطفه را درهم مى آمیزد. در پرتو آن، انگیزه اى قوى در او پدیدار می گردد. هنگام خروج از مراسم عزادارى مانند محبى مى شود که فعّال و شتابان به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است.
ج)جامعه سازى:
هنگامى که مجلس عزادارى، موجب انسان سازى گشت؛ تغییر درونى انسان به عرصه جامعه نیز کشیده مى شود. آدمى مى کوشد تا آرمان هاى اهلبیت(ع) را در جامعه حکمفرما کند.
عزادارى بر اهلبیت با یک واسطه زمینه را براى حفظ آرمانهاى آنان و پیاده کردن آن ها فراهم مى سازد. به همین دلیل مىتوان گفت: یکى از حکمتهاى عزادارى، ساختن جامعه براساس الگوى ارائه شده از سوى اسلام است.
د) انتقال دهنده فرهنگ شیعى به نسل بعد:
کسى نمى تواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید در سنین کودکى، در مجالس عزادارى با فرهنگ اهلبیت آشنا مى شوند. عزادارى و مجالس تعزیه، یکى از عناصر و عوامل برجسته اى است تا آموزه هاى نظرى و عملى امامان راستین، به نسلهاى آینده منتقل شود. مراسم عزادارى، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه براى تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایى آنان با گفتار و کردار اهلبیت است.
هـ) زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب:
احیا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوتها و تربیت کننده و پرورش دهنده روح حماسه و ایثار است. گریه بر مصائب سالار شهیدان باعث زنده نگه داشتن نهضت حسینی است. چنان که به اسارت رفتن خاندان امام باعث پایمال نشدن خون شهیدان کربلا شد. در اثر رساندن پیام امام به مردم کوفه و شام توسط امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) نهضت عاشورا به ثمر نشست.
گریستن در سوگ شهدای کربلا، تجدید بیعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیه فکری و روحی با این مکتب است. اشک ریختن نوعی بیعت و امضا کردن پیمان و قرارداد دوستی با سید الشّهدا و ابراز انزجار و تنفّر از قاتلان حضرت است. از این رو ائمه(ع) به گریستن بر مظلومیت شهدای کربلا تأکید کرده اند. برای گریه بر مصیبتهای امام حسین(ع) ثوابها و فضیلتهای فراوان ذکر کرده و فرمودهاند که چشم گریان بر کربلائیان، چشمه فیض خدا است،(۱۰) زیرا اشک ریختن در عزای حسین(ع) نشانه پیوند قلبی با اهل بیت و سیدالشّهدا است. اشک، دل را سیراب میکند، عطش روح را برطرف میسازد، و نتیجه محبتی است که نسبت به اهل بیت حاصل میشود. نیز نشانه همدلی و هماهنگی روحی با ائمه اطهار است. قلبی که مهر حسین(ع) داشته باشد، به یاد مظلومیت و شهادت او میگرید.
فضیلت ها و ثواب های زیادی که برای گریه بر امام حسین در روایات ذکر شده، در صورتی است که گناه و فسق و آلودگی انسان در حدی نباشد که مانع رسیدن فیض الهی گردد. اشکی که مبیّن پیوند عاطفی و رابطه مکتبی واتصال روحی با راه و فکر و خطّ سیّد الشهدا است، حتماً زمینه ساز پرهیز از گناه میگردد.
به تعبیر شهید مطهری «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح وی و موافقت با نشاط و حرکت او است». (۱۱) آری چنین اشکی سزاوار آن همه ثواب است.
گریه در فرهنگ عاشورائیان سلاح همیشه برّانی است که فریاد اعتراض به ستمگران را دارد. اشک زبان دل است و گریه فریاد عصر مظلومیت، رسالت اشک نیز پاسداری از خون شهید است. به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) «گریه کردن در عزای امام حسین، زنده نگهداشتن نهضت است. گریه بر مظلوم، فریاد مقابل ظالم است».(۱۲)
گرچه در واقع امام حسین (ع) پیروز شد .ولی ظلم وجنایات غیر قابل تصوری ، نسبت به اهلبیت (ع) انجام شد. که همانندش تا کنون واقع نشده ودر اینده نیز واقع نخواهد شد .وپیروزی امام حسین (ع)، مرهون همین عزاداری ها وزنده نگهداشتن عاشورا ومحرم وپاسداشتن این مراسم باشکوه است. حفظ وتقویت وزنده نگهداشتن عاشورا، در واقع موجب حفظ اسلام ومکتب تربیتی وهدف امام حسین (ع) است.
پی نوشت ها:
۱. شهید مرتضی مطهری، شهید (ضمیمه قیام و انقلاب مهدی) ۱۱۷- ۱۱۸ .
۲.نهج البلاغه ، نامه ۲۳.
۳ . شورى (۴۲)، آیه ۲۳؛ هود (۱۱)؛ آیه ۲۹؛ میزانالحکمه، ج ۲، ص ۲۳۶.
۴ . المحبه فى الکتاب والسنه ، محمد محمدی ری شهری، ص ۱۶۹ - ۱۷۰ و ۱۸۱ - ۱۸۲.
۵ . بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۷.
۶. همان، ج۶۵ ، ص ۲۴.
۷. سفینةالبحار، ج۳، ص۴۹۷ ماده عشر.
۸.. امالی صدوق، ص۱۱۲، مجلس۲۷، حدیث۵.
۹. همان، ص ۱۱۳.
۱۰. بحارالأنوار، ج ۴۴، ص۲۸۶.
۱۱. مرتضی مطهری، شهید (ضمیمه قیام و انقلاب مهدی) ص ۱۲۴.
۱۲. صحیفه نور، ج ۸، ص ۷۰ .