مسمومیت و شهادت امام حسن(ع)
با توجه به نحوه قرار گرفتن جگر در خارج از دستگاه گوارشی انسان،تکه تکه شدن جگر امام حسن(علیه السلام) در اثر مسمومیت و خروج آن از دهان آن حضرت چگونه توجیه می شود؟
آنچه در منابع متعدد در رابطه با حوادث مربوط به مسمومیت امام حسن مجتبی(علیه السلام) آمده است، این گونه است که:
1. «شیخ مفید» نقل می کند که امام حسن(علیه السلام) هنگام شهادت، به برادرش امام حسین(علیه السلام) فرمود: «...وَ قَدْ سُقِیتُ السَّمَّ وَ رَمَیْتُ بِکَبِدِی فِی الطَّسْتِ»؛(1) مرا مسموم کرده اند و کبدم را در داخل طشت استفراغ کردم.
2. «جنادة بن ابی امیه» نقل می کند: «من در آن بیماری حسن بن علی(علیه السلام) که منجر به شهادتشان شد، به عیادتشان رفتم و دیدم که پیش روی آن حضرت، طشتى بود که خونى که از دهانش خارج می شد را در آن می ریخت و تکه های کبد حضرتشان را می دیدم که بر اثر سمّی که معاویه به ایشان خورانده بود، درون آن طشت ریخته می شد...».(2)
مسموم شدن آن حضرت با توطئه «معاویه» و خارج شدن تکه هایی از اعضاء داخلی بدن ایشان از موضوعاتی است که با وجود گزارشات متعدد غیر قابل انکار می باشد. منتهی آن چه سب اشتباه و ایجاد سوال و شبهه شده است، این است که در ترجمه و بیان مصداق «کبد» که در روایات آمده است، بی توجهی صورت گرفته است و بدون توجه به معنای «کبد» در لغت عرب، آن را به جگر مورد نظر ما فارسی زبانان ترجمه کرده و همین نکته باعث ایجاد شک و شبهه شده است چون طبق گفته پزشکان و متخصصان سیستم گوارشی بدن انسان، جگر در مسیر لوله گوارشی نیست تا از دهان خارج شود.
توجه به معنای «کبد» در لغت عرب که در گزارشات مربوط به مسمومیت و شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام) ذکر شده است، این سوال و شبهه بر طرف خواهد شد:
توضیح مطلب آن که واژه «کبد» در لغت عربی، گرچه گاه به معنای گوشت سیاهی است که در اندرون و شکم قرار داشته(3) و در زبان فارسی به آن «جگر» گفته می شود، اما این تنها معنای «کبد» نیست، بلکه چند معنای دیگر هم دارد، از جمله:
1. به وسط و میانه هر چیزی «کبد» آن چیز گفته می شود.(4)
2. در همین راستا، هر آن چه در اندرون و شکم انسان است، «کبد» نامیده می شود.(5)
3. گاه «کبد» به معنای «معده» نیز کاربرد دارد. به عنوان نمونه، گفته می شود: «ما رَتَأَ کَبِدَه الیومَ بِطعامٍ أَی ما أَکل شیئاً یَهْجَأُ به جُوعُه»؛(6) امروز «کبد» او رنگ هیچ غذایی را ندیده است»، که طبیعتاً مراد از این سخن، باید همان معده یا روده باشد.
حتی در زبان فارسی نیز «جگر» تنها به معنای آن عضو سیاه نیست و در مواردی، شامل تمام اندرون انسان می شود، به عنوان نمونه در جایی که انسان بعد از نوشیدن آب خنک می گوید: «جگرم خنک شد»، مراد از آن، تمام بدن است و نه تنها جگر خاص.
از اینرو و با توجه به معانی گسترده ای که «کبد» دارد، نیازی نیست که آن را به جگری ترجمه کنیم که خارج از سیستم گوارشی قرار داشته و طبیعتاً بیرون ریختن آن در حال مسمومیت، امکان پذیر نیست، بلکه منظور از «کبد» در این گزارش ها می تواند بخشی از اعضای گوارشی آن حضرت و یا حتی لخته های خونی باشد که از دهان مبارکشان خارج شده است.
پی نوشت ها:
1. مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.ج 2، ص 17.
2. خزاز قمى، کفایة الأثر فی النص على الأئمة الإثنی عشر، تحقیق، حسنی، سید عبداللطیف، قم، بیدار، چاپ 1401ق. ص 226.
3. «کَبِد، و هی اللحمة السوداء فی البطن»؛ فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، هجرت، چاپ دوم،1410ق.ج 5، ص 332.
4. «کَبِدُ کلِّ شیء: وسَطُه و معظمه»؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.ج 3، ص 375.
5. «ربّما سُمِّى الجوف کلّه کَبِدا»؛ أزدى، عبدالله بن محمد، کتاب الماء، تهران، دانشگاه علوم پزشکی ایران، چاپ اول، 1387ش.ج 3، ص 1097؛ لسان العرب، ج 3، ص 375.
6. لسان العرب، ج 1، ص 83.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید