شرائط و محدوه انفاق
الف: شرط انفاق کردن چیست؟ ب: شامل چه کسانی می شود (دهنده و گیرنده)؟ ج: آیا نقص عضو کردن خود هم انفاق محسوب می شود؟ د: حد و حدود در انفاق چگونه برای جامعه اسلامی مفید هست که حقوق رعایت گردد؟
الف: در بیانات دینی برای انفاق، شرایطی ذکر شده، که به آن ها اشاره می شود:
1- از آن چه مال خود اوست انفاق کند، نه از مال ديگران: «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ (1) (پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [=آن چه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان می آورند؛ و نماز را برپا می دارند؛ و از تمام نعمت ها و مواهبی که به آنان روزی داده ایم، انفاق می کنند.»
2- انفاق بايد في سبيل الله و براي خشنودي خدا باشد: «...وَمَا تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ... (2) جز برای رضای خدا، انفاق نکنید»
3- از بهترین قسمت مال انتخاب شود، نه از اموال کم ارزش: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَکُمْ مِّنَ الاَْرْضِ وَلاَ تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ وَلَسْتُمْ بِآخِذِیهِ إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ غَنِىٌّ حَمِیدٌ (3) اى کسانى که ایمان آورده اید از اموال پاکیزه اى که به دست آورده اید! و از آن چه از زمین براى شما خارج ساخته ایم (از منابع و معادن و درختان و گیاهان)، انفاق کنید، و براى انفاق، به سراغ اموال بى ارزش نروید در حالى که خودِ شما، (به هنگام پذیرش اموال) حاضر نیستید آن ها را بپذیرید، مگر از روى اغماض و کراهت، و بدانید خداوند، بى نیاز و ستوده است»
4- اعتدال و میانه روی در انفاق نمودن: «وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًا (4) (عباد الرحمن) آنان هستند که هنگام انفاق (به مسکینان) اسراف نکرده و بخل هم نورزند، بلکه احسان آن ها در حد میانه و اعتدال باشد.»
5- پرهیز از منت گذاشتن و آزار: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ (5) ای کسانی که ایمان آورده اید! بخشش های خود را با منت و آزار، باطل نسازید! همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق می کند»
ب: شامل هر دو می باشد. حق تعالی نسبت به دهنده انفاق و گیرنده آن می فرماید:
«مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ وَ السَّائِلينَ وَ فِي الرِّقابِ (1) كسانى هستند كه به خدا و روز رستاخيز و فرشتگان و كتاب آسمانى و پيامبران ايمان آورده اند و مال خود را با تمام علاقه اى كه به آن دارند به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان انفاق مى كنند.»
ج: نقص عضو، مانند کسی که کلیه خود را به یک نیازمند، اهدا می نماید، نیز مصداق انفاق می باشد. یا کسی که آبروی خود را گرو می گذارد تا خدمتی کرده باشد.
د: بر طبق بیان قرآن کریم، حد و حدود در انفاق و کمک به دیگران و نیازمندان، رعایت حد اعتدال و میانه روی است.
میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط، در هر کاری از جمله در انفاق پسندیده است. حد افراط در انفاق، آن است که به اسراف و هدر دادن مال برسد. حد تفریط آن است که سر از بخل و امساک در آورد.
حق تعالی در این زمنیه می فرماید:
1- «وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً (7) هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گیرى و از کار فرو مانى»
این تعبیر کنایه لطیفى است از این که دست دهنده داشته باش، و همچون بخیلان که گویى دست هایشان به گردنشان با غل و زنجیر بسته اند و قادر به کمک و انفاق نیستند مباش. از سویى دیگر دست خود را فوق العاده گشاده مدار، و بذل و بخشش بى حساب مکن که سبب شود از کار بمانى، و مورد ملامت این و آن قرار گیرى، و از مردم جدا شوی
2- خداوند یکی از اوصاف عباد الرحمن را رعایت اعتدال در انفاق، بر می شمارد: «وَالَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً؛(8) و [عباد الرحمان] كسانى اند كه چون انفاق كنند، نه اسراف مى كنند و نه تنگ مى گيرند، و ميان اين دو [روش] حد اعتدالى دارند.»
3- امیرالمومنین (علیه السلام) نیز در این زمینه می فرمایند: «كُنْ سَمْحاً وَ لَا تَكُنْ مُبَذِّراً وَ كُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَكُنْ مُقَتِّراً (9) بخشنده باش ولى نه به حدّ اسراف و بيجا (كه افراط و تجاوز از حدّ باشد) و ميانه رو باش و سختگير مباش (كه آن تفريط و تقصير در حدّ باشد).
پی نوشت ها:
1. بقره/3.
2. بقره/272.
3. بقره/267.
4. فرقان/67.
5. بقره/264.
6. بقره/177.
7. اسراء/29.
8. فرقان/67.
9. شريف الرضي، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، محمد بن حسين، هجرت، قم،1414 ق، ص474.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید