علم خداوند به فعل اختیاری بندگان

image: 
دلیلی در دین داریم که خدا به فعل اختیاریِ من قبل از وقوعش علم دارد یا نه؟

دلیلی در دین داریم که خدا به فعل اختیاریِ من قبل از وقوعش علم دارد یا نه؟ شاید اصلا علم پیشینی به فعل اختیاری انسان محال هست و به همین خاطر ایرادی ندارد خدا به آن علم پیشینی نداشته باشد و لطمه ای به علم مطلقش وارد نمی شود (شبیه به قدرت مطلق خدا و انجام نشدن محالات).

در متون دینی، درباره این که خداوند (و حتی اولیای الهی به اذن خدا) واجد علم پیشینی نسبت به افعال اختیاری آدمی است، شواهدی وجود دارد که در ادامه به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

1. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ
وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ * إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ * وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ»(1)
اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد! خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد؛ و سرپيچى ننماييد در حالى كه(سخنان او را) مى‏ شنويد! و همانند كسانى نباشيد كه مى ‏گفتند: «شنيديم!» ولى در حقيقت نمى‏ شنيدند!
بدترين جنبندگان نزد خدا، افراد كر و لالى هستند كه انديشه نمى ‏كنند. و اگر خداوند خيرى در آنها مى‏ دانست، (حرف حق را) به گوش آن ها مى ‏رساند؛ ولى(با اين حال كه دارند،) اگر حق را به گوش آن ها برساند، سرپيچى كرده و روگردان مى‏ شوند.

2. «وَ لَوْ تَرى‏ إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقالُوا يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ * بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ»(2)
كاش(حال آن ها را) هنگامى كه در برابر آتش(دوزخ) ايستاده ‏اند، ببينى! مى‏ گويند: اى كاش(بار ديگر، به دنيا) بازگردانده مى‏ شديم، و آيات پروردگارمان را تكذيب نمى‏ كرديم، و از مؤمنان مى ‏بوديم!
(آن ها در واقع پشيمان نيستند،) بلكه اعمال و نيّاتى را كه قبلاً پنهان مى‏ كردند، در برابر آنها آشكار شده(و به وحشت افتاده ‏اند). و اگر بازگردند، به همان اعمالى كه از آن نهى شده بودند بازمى‏ گردند؛ آنها دروغگويانند.

3. «عبدالله بن عطاء تمیمی» می گوید که با امام سجاد (علیه السلام) در مسجد بودیم، «عمر بن عبدالعزیز» بر ما گذشت. حضرت به او نگاه کردند و فرمودند:
«إنه لن يموت حتى يلي الناس ،قال : قلت : هذا الفاسق؟ قال: نعم فلا يلبث فيهم إلايسيرا حتى يموت، فإذا هو مات لعنه أهل السماء، واستغفر له أهل الارض» (3)
همانا او نمی میرد تا این که سرپرستی مردم را عهده دار شود. راوی گفت: گفتم این فرد فاسق؟! حضرت فرمودند: بله، جز مدت کمی در بین آنان نمی ماند و می میرد؛ و هنگامی که بمیرد، آسمانیان او را لعنت کرده و زمینیان برایش طلب مغفرت می کنند.

4. رسول الله (صلی الله علیه و آله) توسط جبرئیل (علیه السلام) با خبر شدند که قرار است در آینده حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دارای فرزندی بشوند که در سال های بعد به قتل برسند:
«یا محمد إن الله يقرأ عليك السلام، ويبشرك بمولود يولد من فاطمة تقتله امتك من بعدك»(4)
جبرئیل به پیامبر عرض کرد: ای محمد! خدا سلام به تو رساند و تو را بشارت داد به فرزندی از فاطمه که امتت بعد از تو او را به قتل می رسانند.

نتیجه:
بنابراین، در متون دینی شواهد متعددی برای اثبات سازگاری اختیار آدمی و علم پیشینی نسبت به آن، وجود دارد.
اما آیا عقلا میان این دو سازگاری هست یا نه؟ آیا عقل علم پیشینی به فعل اختیاری را محال نمی داند؟
همانطور که در پرسش بیان شد، متفکران دینی به سازگاری این دو معتقدند و علم پیشینی به فعل اختیاری را محال نمی دانند. از آن جایی که پرسش ناظر به این راهکارها و پاسخ ها نبود، از بیانشان چشمپوشی کردیم.

پی نوشت ها:
1. انفال/ 20-23
2. انعام/ 27-28
3. علامه مجلسی، بحارالانوار، انتشارات دارالوفاء، ج46، ص327
4. همان، ج44، ص232

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: