پیامبر(ص) رحلت یا شهادت

image: 
با اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) مسموم شدند چرا رحلت ایشان شهرت دارد؟

با اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) مسموم شدند چرا رحلت ایشان شهرت دارد؟

در باره اين موضوع در ميان نويسندگان و مورخان اختلاف مي باشد و بعضي از نويسندگان فقط به بيان اين جمله که با بیماری ذات الجنب، رحلت نمود اکتفاء کرده اند.(1) بعضي قائلند که آن حضرت توسط زن "یهودیه" "خیبر" مسموم شده و به شهادت رسيدند. که اکثرا هم همين قول دوم را قبول دارند.(2) چرا رحلت شهرت دارد؟ جریان سم دادن زن "یهودیه" به پیامبر(صلی الله علیه و آله) مربوط به اوایل سال هفتم هجری است و شهادت او در سال یازدهم هجری بوده است.(3) تأثیر سمّ معمولاً تا 4 سال باقی نمی‌ماند و اگر هم باقی بماند باید آثار آن در طول 4 سال به تدریج آشکار می‌شد و حال آن که پیامبر (صلی الله علیه و آله) از فتح "خیبر" تا چند روز قبل از شهادت هیچ علامتی از مسمومیت و بیماری نداشتند. آن زن گفت اگر محمد(صلی الله علیه و آله) پیامبر باشد باید علم غیب داشته باشد و از این غذای سمی نخورد.(4) با این وصف اگر ما بپذیریم رسول الله (صلی الله علیه و آله) از آن غذا خورده است موجب طعن در "نبوت" و تکذیب "رسالت" او خواهد بود. علاوه بر این بعضی روایات که از مصادر مهم عامه نقل شده است، گویای این نکته است که خداوند پیامبر(صلی الله علیه و آله) را آگاه کرد و اصلاً از آن غذای مسموم نخوردند. البته این دلیل شاید قابل خدشه باشد؛ زیرا اگر چه پيامبر(صلی الله علیه و آله) اولين لقمه را بيرون انداخت ولي آن زهر خطرناك با آب دهان پيامبر(صلی الله علیه و آله) مخلوط شد و روي دستگاه هاي بدن آن حضرت اثر خود را گذاشت. همچنین اگر غذای مسموم یهود علت رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود، باید پیامبر (صلی الله علیه و آله) بعد از مسمومیت از دنیا می‌رفت، همان گونه که «بشر بن براء» که از همان غذا خورده بود، فوت کرد.(5) به نظر میرسد به همین دلائل، با توجه به مسمومیت، رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله) شهرت دارد.

پی نوشت ها:

1. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، کتابخانه آیت الله مرعشی، 1404 ق، قم، ج 10، ص 266.

2. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، دار الکتب الاسلامیة، 1365 ش، تهران، ج 6، ص 315، ح 3؛ محمد بن حسن بن فروخ صفار، بصائر الدرجات، کتابخانه آیت الله مرعشی، 1404 ق،قم، ج 1، ص 503.

3. واقدي، مغازي، ترجمه، مهدوي دامغاني، نشر دانشگاهي، تهران،ج2، ص517 -519.

4. همان.

5. همان.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید

 

موضوع: