حق الناس و حلالیت
من حدود یک سال است که بیشتر رو به سوی دین آورده سعی می کنم دیندار تر باشم و حق الناس های گذشته را جبران کنم. از افراد زیادی حلالیت گرفته ام، اما خسته شدم. آیا راهی هست که خداوند بدون حلالیت گرفتن از مردم، حق الناس را ببخشد؟ مگر رحمت و بخشش خدا بی نهایت نیست؟
اولا به شما بابت این تصمیم زیبا تبریک عرض می کنم؛ از خداوند رحمان می خواهم شما را در این تصمیم ثابت قدم گردانده و همواره راهنمایتان باشد. قطعا همین که توبه کرده و در مسیر درست قرار گرفته اید، مورد رحمت و لطف پروردگار هستید و مشمول عنایات خاص او خواهید بود؛ اما همانطور که مستحضرید حق الناس گناهی ست که خداوند بخشیدنش را منوط به بخشش صاحب حق کرده. در حقیقت برخی گناهان شامل دو بخش هستند؛ یکی نافرمانی خداوند و دیگری ظلم (ظلم به معنای عام و شامل تضییع حق دیگران و ظلم به نفس) با توبه واقعی، خداوند تمام نافرمانی ها و گناهانی که حق الله محسوب می شوند را بخشیده و از پرونده اعمال پاک می کند. اما حقوق مردم و ظلمی که انسان با انجام ندادن تکالیف به نفس خودش کرده، (مانند ترک نماز و روزه و امثال اینها) بخش دومِ گناه است که باید در حد امکان جبران شود. در حقیقت، روحِ انسانِ گنهکار با توبه کردن از عامل بیماری پاک می شود؛ اما به هرحال مدتی بیمار بوده و ضعیف شده؛ پس باید با جبرانِ نواقص و تقویتِ ضعف ها، آن را به حالت قبل از بیماری و حتی بهتر و سالمتر از آن ارتقا داد. توجه بفرمایید که گاهی شیطان با القاء عذاب وجدان و سخت بودنِ مسیر، انسان را دچار ناامیدی می کند. حلالیت گرفتن از دیگران را سخت نگیرید. لازم نیست (و نباید) که در مقابل افراد به گناهتان اعتراف کنید؛ بلکه با محبتی که در حق دوستتان می کنید، دلش را به دست آورده و یک حلالیت کلی بگیرید. تلاش کنید که نسبت به این مسئله وسواس به خرج ندهید. اگر کسی با تمام تلاش شما و اعلام آمادگی تان برای جبران، شما را نبخشید، حقش از بین می رود و بعد از آن بر شما چیزی نیست. در مواردی که امکان حلالیت گرفتن نیست یا احتمال ایجاد ناراحتی و مفسده وجود دارد، لازم نیست حلالیت بگیرید؛ بلکه برای صاحبان حقوق دعا کرده و با هدایای معنوی حقشان را جبران کنید. برایشان استغفار کرده و طلب رحمت و عاقبت به خیری داشته باشید. در اعمال صالحی که انجام می دهید آنها را هم شریک کنید و توجه بفرمایید که با اینکار چیزی از ثواب خود شما کم نخواهد شد. یک نکته بسیار مهم در بیان رحمت خداوند اینست که بدانید وقتی کسی توبه کرده و در حال جبران خطاهای گذشته است، اگر به دلیل موجهی، موفق به اینکار نشود، خداوند آنها را جبران شده محسوب کرده و خودش صاحبان حقوق را راضی می کند. انس بن مالک روایت کرده است روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با اصحاب نشسته بود؛ دیدیم چنان خندید که دندان های مبارکش هویدا شد. عمر گفت: پدر و مادرم فدایت به چه می خندی؟ فرمود: دو نفر از امت من در پیشگاه پروردگار زانو زده، یکی از آنها می گوید پروردگارا حق مرا از این برادرم بگیر. خداوند متعال به آن یکی می فرماید: حق برادرت را بده. او می گوید: پروردگارا از حسناتم چیزی باقی نمانده است که به او دهم. اولی می گوید پروردگارا از گناهانم به عهده بگیرد. چون سخن به اینجا رسید، اشک از چشمان مبارک رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سرازیر شد و فرمود: آن روز روز بزرگی است روزی است که هر کس نیاز دارد، کسی از بارهایش را بردارد؛ و ادامه داد خداوند متعال به نفر اول می فرماید: سرت را بلند کن و بهشت را بنگر. او سر بر می دارد و می گوید: پروردگارا شهرهایی از نقره و کاخ هایی از طلا می بینم که با مروارید مرصع شده اند؛ اینها برای کدام پیامبر یا کدام صدیق یا شهید است؟ می فرماید: اینها برای کسی است که بهایش را به من بپردازد. عرض می کند پروردگارا کیست که این همه دارایی داشته باشد که بتواند بهای آن را بدهد؟ می فرماید: تو داری؛ و می توانی بهای آن را بدهی. می گوید: چگونه می توانم بهای آن را بدهم می فرماید: برخیز دست برادرت را بگیر و باهم به بهشت در آیید. آنگاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: "فاتقوالله و اصلحوا ذات بینکم فان الله عز و جل یصلح بین المومنین یوم القیامه"؛ از خدا پروا کنید و روابط بین خود را اصلاح کنید. (در صدد رفع اختلاف های مسلمانان برآیید.) زیرا خداوند متعال در روز قیامت مومنان را با هم آشتی می دهد. (1) اما اگر توانائی انجام اینکار را داشته باشیم و با اینحال آن را به خدا واگذار کنیم، کار درستی نیست و مقبول واقع نخواهد شد. درست مثل کسی که بذری نکاشته و منتظر برداشت محصول است. پس وظیفه ما انجام تکلیف و عمل به دستورات الهی در حد توان است، و خداوند با فضل و رحمت بی پایانش، نواقص و کاستی ها را جبران خواهد کرد.
پی نوشت:
1. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، محقق شمس الدین، محمد حسین، دار الکتب العلمیه، بیروت، ج2، ص297.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید