علوم غریبه

image: 
 آیا ماهیت این کتاب ها بر اساس جن و جن گیری و تسخیر و ... است؟

یک سری کتاب در اینترنت هست مثل (کله سر، اسما اعظم، کشکول و 72 دیو و علم جفر و ...)، آیا ماهیت این کتاب ها بر اساس جن و جن گیری و تسخیر و ... است؟ علم حروف و اعداد، جفر به چه چیزی می پردازند؟ آیا واقعا این اشخاص توانایی حل مشکل مردم را دارند یا به خاطر تلقینی است که خود شخص می کند؟ در این که علوم غریبه واقعیت دارند حرفی نیست، مثلا در توضیح «کله سر» که علامت اختصاری پنج علم کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا و ریمیا در علوم غریبه، می باشد، یعنی پنج علمی که مخفی است و تمام آن، از اسرار است. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان توضیحی آورده اند، به این شرح که: 1. کیمیاء؛ که به آن علم صناعت هم می گویند؛ علمی است که به وسیله آن می‏ توان بعضی فلزات و اجرام معدنی را به چیز دیگر تبدیل کرد؛ مثلاً به وسیله این علم می‏ توان طلا و نقره را از فلزات جدا کرد یا سنگ را به طلاء و ... تبدیل کرد. 2. سیمیا؛ علمی است که انسان به وسیله یادگیری آن قدرت برای انجام کارهای خارق العاده پیدا می‏ کند. موضوع این علم هماهنگ ساختن و مخلوط کردن قواى ارادى با قواى مخصوص مادى است، که با این کار، شخص می تواند، در امور طبیعی و قوه خیال دیگران تصرف کند، و آن را سحر دیدگان می نامند، و این فن از تمامى فنون سحر مسلم‏تر و صادق‏تر است. 3. علم لیمیا؛ علمی است که با آن روح را در بدن دیگری انتقال دهند. بنابر این در این علم، از کیفیت تاثیرهاى اراده، هنگامی که به ارواح قوى و عالى متصل شد، بحث مى‏ کند؛ مثلا اگر اراده من با ارواحى که موکل ستارگان است، متصل شد، چه کارهایی مى‏ توانم انجام دهم؟ یا اگر اراده من، به ارواحى که موکل بر حوادث اند، متصل شد، و آن ها را در اختیار خود گرفتم، و یا اگر توانستم اجنه را تحت اختیار خود در آورم، و از آن ها کمک بگیرم، چه کارهایى می توانم انجام دهم؟ این علم را، علم تسخیرات، مى ‏گویند. 4. علم هیمیا؛ که در ترکیب قواى عالم بالا، با عناصر عالم پایین، بحث مى‏ کند، تا از این راه به تاثیرهاى عجیبى دست یابد، و آن را علم طلسمات هم می گویند، چون ستارگان و اجرام آسمانى با حوادث مادى زمین ارتباط دارند، پس اگر آن شکل آسمانى که مناسب با حادثه‏ اى از حوادث است، با صورت و شکل مادى آن حادثه ترکیب شود، آن حادثه پدید مى ‏آید؛ مثلا در این علم، اگر بتوان آن شکل آسمانی را که مناسب با مردن، یا زنده ماندن یک شخص است، با شکل و صورت خود او ترکیب کرد، کاری که می خواهیم، انجام می شود. و این معناى طلسم است. این علم در نزد علمای ما حرام است. 5. علم ریمیا؛ علمى است که از استخدام قواى مادى بحث مى‏ کند، تا به آثار عجیب آن ها دست یابد، به طورى که در حس بیننده اثرات عجیب و غیر عادی، درست می شود، و این را شعبده هم می گویند.(1) و یا علم رمل، علم جفر، علم حروف و اعداد ... جزو علوم غریبه می باشند و تعلیم آن ها از طریق یک استاد (نه ارتباط با جن) حاذق و خبره و مجتهد در این فن ممکن است و البته این نوع اساتید بسیار نادر می باشند، و اصلا و ابدا نمی شود به این کتاب ها و سایت هایی که در فضای مجازی در این رابطه دیده می شود اعتماد کرد. که ورود ناگهانی در این نوع علوم، چه بسا خسارت های جبران ناپذیری را به انسان وارد می کنند. مطلب دیگر؛ در علم حروف و اعداد، با چیدن خاص حروف و اعداد برای پیدا کردن جواب استفاده می کنند، مثلا در علم حروف جدول خاصی را ترتیب می دهند و حروف را با ترتیب خاصی در آن جدول که مثلا سه در سه است قرار می دهند و گاهی جدول تا صد در صد هم می شود که معمولا این کار را انجام نمی دهند جون خیلی گسترده و سخت می شود. در علم حروف حتی آن قلمی هم که می نویسند باید قلم نی باشد و الا اگر با خود نویس مثلا بنویسند، به جواب نمی رسند در علم حروف از «الف» تعبیر به آدم حروف می شود. بدین مناسبت که جمیع حروف از الف اند چنان که جمیع انسان ها از حضرت آدم علیه السلام اند.(2) عالم جلیل احمد بن محمد که معاصر جناب خواجه نصیرالدین طوسی است در کتاب بسیار گرانقدر «الوشی المصون و اللو المکنون فی معرفة علم الخط الذی بین الکاف و النون» 623 رشته در علم حروف نوشته است.(3) اما این که آیا واقعا این اشخاص توانایی حل مشکل مردم را دارند، باید گفت بله واقعا اگر متخصص و خبره در این نوع فن باشند می‌توانند به جواب برسند، مثلا جناب استاد علّامه طباطبائى صاحب تفسير «الميزان» رضوان اللّه عليه، شبى در محفل درس به مناسبتى حكايت فرموده است كه در جلسه ‏‌اى از شخصى داراى علم رمل‏ راجع به امرى سؤال درباره كسى شده است، آن شخص رمّال رمل‏ انداخت و اسم آن كس را بگفت، حضار گفتند چه بسيار افرادى به اين اسم؛ باز رمل انداخت و نام پدرش را گفته است، باز حضّار گفتند چه بسيار كس به اين اسم و اسم پدر؛ سپس رمل انداخت و نام شغلش را گفته است، باز حضار گفتند چه بسيار افرادى به اين اسم و به اين اسم پدر و صاحب اين شغل؛ تا اين كه رمل انداخت شماره تلفن آن شخص را گفته است كه حضار گفتند: ديگر اعتراض نمودن كمال بى ‏‌انصافى است‏.(4)

___________

(1) تفسیر المیزان، ترجمه، موسوی همدانی، ج ‏1، ص 368- 369.

(2) علامه حسن زاده آملی، هزار و یک کلمه، کلمه 471.

(3) همان، کلمه 492.

(4) هزار و یک کلمه، ج 5، ص412.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید

 

موضوع: