شناخت قاسطین و انگیزه مقابله آنان در برابر امام علی (ع)

image: 
قاسطین چه کسانی بودند و چرا در مقابل حضرت علی ایستادند ؟

قاسطین چه کسانی بودند و چرا در مقابل حضرت علی ایستادند ؟ امير المؤمنين امام علي (عليهالسلام) در دوران حکومت خويش با گروه ها و جریان هایی از مسلمانان اختلاف پيدا کرد و بعد از اينکه اين جریان ها به هيچ وجه دست از تمرد و سرپيچي خود بر نداشتند و جامعه اسلامي را با اعمال خود به نا امني کشاندند ، امير المؤمنين امام علي (عليه السلام) مجبور شد که با سه گروه از آنها به جنگ بپردازد. امام علی ( عليه السّلام ) اين سه گروه را چنين وصف مي‌كنند: «من مأمور شده‌ام كه با ناكثين و قاسطين و مارقين بجنگم ، و مأموريت خود را انجام دادم. ناكثين همان اهل بصره و از ياران جمل بودند، ومارقين همان خوارج بودند و قاسطين اهل شام و از هواخواهان معاويه‌اند.»( 1) بنابر اين می توان دریافت که قاسطين معاويه و ياران او مي باشند . همچنين امام ـ عليه السلام ـ در برخي از فرمايشات خود، اصحاب معاويه يا همان قاسطين را فاسق خوانده‌اند(2) سؤال: انگیزه های مقابله قاسطین با امام علی (علیه السلام)چه بود؟ پاسخ: امیرالمؤمنین امام علی(علیه السلام) درابتدای حکومت خود، اقدام به یک سری عزل ونصب ها نمود که عدّه ای از إمرای بلاد را ابقا و برخی را غزل نمود . در مورد معاویه که در یکی از مهمترین مناطق جهان اسلام یعنی شامات حکومت می کرد، دستور به عزل او دادند و همین امر باعث شروع اختلافات وجنگ صفین شد. در مورد این دستور امام علی (علیه االسلام) و علل مخالفت معاویه بایدبه عنوان مقدمه در مورد شخصیت و پیشینه دو طرف جریان جنگ صفین ،یعنی امام علی علیه السلام و معاویه، مطالبی را در نظر داشت تا جریانات بعدی را بهتر فهمید و درک کرد: نگاهی به شخصیت امام علی علیهالسلام: اولین نکته ای که در بررسی دوران حکومت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام باید در نظر داشت این است که: - ایشان خواستار تحول در روش حکومت و حکومت داری جهان اسلام بودندو خواهان باز گرداندن اداره جهان اسلام به روش حکومت داری پیامبر (ص)،بودند. ایشان داراي هدف والای « گسترش عدالت » در جامعه بودند. خواستار نهادینه شدن «زهد» و «پرهیز از اشرافیگری» در دستگاه حکومت و تمامی امرای تحت حکومت خودبودند. ایشان خود نیز به عنوان یک الگو و مظهر کاملی از دوری از دنیا و زهد بودند. و آن چنان زهد مي ورزید كه گاهی براي لباس تنش نيازمند می شد. از ابن حيان تميمي از پدرش گزارشی وجود دارد كه علي بن ابيطالب را بر منبر ديدم كه مي گفت: «چه كسي است كه اين شمشيرم را بخرد؟ اگر پول ازاري داشتم، اين را نمي فروختم. سپس مردي برخاست و گفت: من وجه ازار را به صورت سلف به تو مي دهم.» عبدالرزاق در ادامه مي گويد: آن روز كه علي(ع) چنين گفت، جز شام، ديگر سرزمينهاي اسلامي در دستش بود.(3) روشن است انساني كه خود اين گونهزندگي مي كند، هرگز نمی تواند تحمل کند که كارگزارانش به هر شكلي عمل كنند . نگاهی به شخصیت معاویه: نکته دیگری که باید به آن توجه داشتشناخت شخصیت معاویه است. - معاویه شخصيتي است كه همراه پدرش، ابوسفيان، بيشترين ايستادگي را در مقابل اسلام و پيامبر اكرم (ص) داشت .حتي هنگامي كه پدرش در سال فتح مكه (سال هشتم هجرت) ناگزير مسلمان شد، معاويه از مكه گريخت و به سبب پذيرش اسلام، پدرش را توبيخ كرد. بعدها وقتي همه راه‏ها را بسته ديد، ناگزير اسلام آورد. - معاويه بيشترين كينه را از امام علي(علیه السلام) به دل داشت؛ زيرا امام(ع) در جنگ بدر برادرش حنظله و دايي‏اش و ليد بن عقبه را به هلاكت رسانده بود و در كشتن جدش عتبه يا عمويش شيبه مشاركت داشت. (4) - در پی موضع گیری ابوسفیان در جریان سقیفه (5) ،حکّام آن زمان در پی یک معمله سیاسی زمینه حکومت 17 ساله معاویه را بر شامات فراهم آوردند واین تا زمان حکومت امام علی ادامه داشت (6)وبا این شرایط امام نمی خواست آنامتیاز و سازشی را که پیشینیان به معاویه داده بودند ،به او بدهد . انگیزه های دشمنی معاویه با امام علی (ع): با توجه به زوایای مختلفی که از شخصیت و سیره حکومتی امام علی (علیه السلام) و معاویه ذکر شد برخی از انگيزه هاي دشمني معاویه با امام علي(ع) كه به نبرد صفّين ختم شد ، را بیان میکنیم: 1. قدرت طلبي معاويه 2. رقابت قومي و نژادي 3. اشرافی گری و رفتار شاهانه معاویه با توجه به اين شخصيت و كردار معاویه ، بديهي است امام علي(علیه السلام) لحظه‏اي إمارتش را تحمل نمي‏كند و در پاسخ مغيرة كه به وي پيشنهاد كرد معاويه را تا يك سال بركنار نسازد ، مي‏فرمايد: «من حاضر نيستم حتي دو روز معاويه را به كار گمارم؛(7) به خداوند سوگند! به جهت مصلحت دنيايم،فساد در دينم را نمي‏پذيريم».(8) اين سخن آشكارا نشان مي‏دهد كه بقاي معاويه در إمارت شام جز فساد دين و مباني آن نتيجه ‏اي در پی نداشت.

.........................

1- ابن كثير،البدايه و النهايه، ج7، ص305. قاضي نعمان، دعائم الاسلام، ج 1، ص 388.

2- نهج البلاغه، خطبه 3.

3- استيعاب 212/3.

4- ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 338.

5- موسوعة الامام علي ‏بنابي طالب، ج 3، ص 54.

6- شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 338؛انساب الاشراف، ج 4، ص 298.

7- مروج الذهب، ج 2، ص 364.

8- نهج السعادة في مستدرك نهج البلاغه، ج 1، ص 226.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید

 

 

موضوع: