چرا با پزشکی و مهندسی نمی توان به مقامات عرفانی رسید و عرفا همیشه از عالمان دینی هستند؟

image: 

چرا با پزشکی و مهندسی نمی توان به مقامات عرفانی رسید و عرفا همیشه از عالمان دینی هستند؟

اولا بر خلاف نظر شما، تمام کسانی که به مقام تقرب بالایی دست یافته اند، از طایفه علمای دینی نبوده اند. بلکه فراوان از پالان دوز و کفاش و ... داشته ایم که مقامات عرفانی بالا داشته اند. هر چند طبیعی است که عالمان عارف بیشتر شناخته شده باشند. چون عرفای معمولی وظیفه ای برای هدایت مردم ندارند، حال آنکه علما باید هدایت گری کنند و طبیعتا باید شناخته شده تر باشند.

ثانیا خود کسب علم، تعلیم و هدایت گری، عبادت بزرگی است که می تواند تقرب بسیاری ایجاد کند. عارفی که در کنج خلوتی عبادت می کند، عملش با مرگش تمام می شود. اما عالمی که عده ای را هدایت کرده، یا کتابی مفید نوشته و ... همچنان بعد از مرگ او، به سبب نقشی که در اعمال دیگران داشته، اعمال خیر برایش ثبت می شود و جایگاهش عالی تر می شود.

ثالثا اگر چه اصل و اساس صبغه و جهت الهی در اعمال است، اما اعمالی که می تواند چند جهت داشته باشد، بنابر جهات ان می تواند از رساندن به مقصود دورتر باشد.

توضیح آنکه در زندگی دنیایی نیت و قصد انسان ها، نقش بسیار مهمی در الهی بودن آنها دارد. تا جایی که انسان با ارتقاء و تصحیح نیت خود می تواند خوردن و خوابیدن خود را هم عبادت بسازد و از آنها ثواب ببرد. چون هر کاری که در مسیر بندگی باشد، عبادت است. کسی که غذا می خورد تا قوت و سلامتی داشته باشد و وظایف الهی خویش را عمل کند، همان غذا خوردنی که از آن لذت می برد، برایش عبادت است.
پس در علم از این جهت فرقی بین پزشکی و مهندسی و ... با علم دین نیست. اگر کسی پزشکی می خواند تا مسلمانان را از مراجعه به کفار بی نیاز کند و آلام آنها را تسکین دهد، تلاش هایش برای کسب علم، عبادت است. و حتی به اندازه نیاز جامعه اسلامی به پزشکی یا هر علم دیگر، کسب آن علم واجب می شود.
اما نکته اینجاست که بعضی اعمال، راحت تر از مقصد الهی دور می شود و چه بسا نفس انسان نیز او را فریب دهد و در حالی که فکر می کند، برای خدا کار می کند، در واقع برای نفس خود کار می کند.
مثلا ممکن است در عمق وجود انسان، تمایل به پزشکی بیشتر باشد، چون با آنها می توان وضع مالی بهتری داشت ولی در علم دینی، سختی های فراوانی است و توقعات مردم و واقعیات جامعه، هرگز اجازه زندگی مرفه و تجملاتی را نمی دهد.
کشف ضمیر پنهان واقعا دشوار است و شاید فرد خودش هم متوجه غرض اصلی خود نشود. و ممکن است روزی خلاف آنچه می پنداشته، از خودش کشف کند. مثلا کسی که عمری تصور می کرده پزشکی را برای خدمت به خلق خوانده، یک دفعه خود را در حالی می بیند که درآمد خویش را به بهبودی مریضش ترجیح داده است.

این در حالی است که عالم دینی، به صورت مدام با معارف دینی کار دارد و با نور قرآن و حدیث در ارتباط است و از این ارتباط کسب طهارت می کند.
هر چند خطراتی چون شهرت طلبی نیز در کمین عالمان هست و لغزش آنها نیز گناه بزرگ تری نسبت به سایر انسان هاست.

 

موضوع: