چرایی عدم امکان سازش مخالفان حکومت پهلوی با شاه
مخالفین حکومت پهلوی چندین دسته بودند که هر کدام از آن ها دلایل خاص خود را داشتند و مخالفت برخی از آنها لزوما به معنای عدم امکان سازش با شاه نبود
پرسش:
در نیمه دوم حکومت پهلوی مخالفان شاه به چه دلائلی امکان سازش و آشتی با شاه را میسر نمیدانستند؟
پاسخ:
پس از اتمام حوادث نهضت ملی شدن صنعت نفت و وقوع کودتای 28 مرداد 1332 حکومت پهلوی نصف عمر خود را پشت سر میگذارد و نیمه دوم اش آغاز میشود. از این زمان به بعد قدرت شاه و حکومت وی بهتدریج بیشتر میشود، اما از سوی دیگر مخالفان شاه و سلطنت هم در حد و اندازه خود در مبارزه با شاه جدیتر و مصممتر میشدند تا اینکه درنهایت این مبارزات و مخالفتها به انقلاب اسلامی منتهی میگردد، این مسئله نشانگر این است که مخالفان شاه بر اساس آرمانی راسخ امکان آشتی و سازش و اصلاح حکومت پهلوی را غیرممکن میدانستند و بر این اساس تا آخر برای براندازی آن تلاش کردند که شناخت آنان در فهم حوادث انقلاب بسیار مهم و کلیدی است.
1- در ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که مخالفان حکومت پهلوی را نباید یکدست و یگانه دید، بلکه مخالفان شاه هرچند در مبارزه با حکومت او متحد و بهنوعی در یک جبهه بودند ولی در واقع هرکدام از آنان باانگیزهها و محرکهای مختلفی به این میدان مبارزه واردشده بودند و بهطور عمده میتوان مخالفان حکومت پهلوی را در سه گروه عمده دستهبندی کرد:
الف: روحانیت و اسلامگرایان که بر اساس تعالیم قرآنی و اسلامی به مبارزه با شاه میپرداختند و رهبری این جریان در دست امام خمینی بود که از سال 1342 بهصورت رسمی مخالفت خود را با سلطنت پهلوی اعلام داشت (1) و تا آخر این نهضت را تا سرنگونی شاه ادامه داد.
ب: چپها و مارکسیستها، این گروه نیز هم از مخالفان اصلی حکومت شاه بودند که عمدتاً بر اساس ایدئولوژی مارکسیستی و وابستگی فکری به بلوک شرق و شوروی به مبارزه با شاه میپرداختند و در این مبارزه بهطور کلی بر اساس مشی مسلحانه عمل مینمودند و البته شامل گروههای مختلفی با رویکردهای مختلف سیاسی و چریکی میشدند همچون حزب توده یا سازمان چریکهای فدایی و سازمان مجاهدین خلق. (2)
ج: ملیگرایان، ملیگرایان از دیگر مخالفان حکومت پهلوی بودند که جبهه ملی و نهضت آزادی از جمله آنان هستند که هرچند با شاه مخالف بودند، ولی در مرام آنان امکان سازش و آشتی با سلطنت متصور بود و در واقع آنان با رویکرد اصلاح حکومت شاه با او مخالفت مینمودند و آرمان آنان اجرای قانون اساسی مشروطه در کشور بود. (3)
2- با توجه به این تقسیمبندی فوق میتوان درباره انگیزه و هدف مبارزات گروههای مختلف با حکومت شاه به قضاوت نشست، در این راستا در ابتدا درباره مخالفت اسلامگرایان با شاه باید گفت که این دسته اولاً بر اساس تعالیم اسلامی، این رسالت را بر دوش خود میدیدند که با حکومت پهلوی که اساس آن بر تسلط یک فرد با عنوان شاه بر جان و مال مردم است؛ مخالفت داشته باشند؛ دراینباره امام خمینی هم بر اساس نفی انظلام (4) ظلمپذیری را در اسلام همانند ظلم کردن ممنوع میدانند. (5) همچنین بر اساس اندیشه سیاسی رهبران نهضت نیز حکومت در زمان غیبت امام معصوم، باید بر اساس قانون اسلام و مدل ولایتفقیه باشد و بر اساس این مبنا حکومت شاهنشاهی حتی اگر سفاک و ظالم هم نباشد طاغوت و خلاف دین است. (6) از آن گذشته با توجه به سابقه و عملکرد حکومت پهلوی و رویکرد استبدادی و وابستگی آن، امام خمینی بهعنوان مهمترین رهبر دینی مبارزات سیاسی مردم مسلمان، حکومت شاهنشاهی را برخلاف دین و دنیای مردم میدانستند. (7)
اما مخالفت و سازشناپذیری گروههای چپ هرچند تا آخر حکومت شاه به قوت خود باقی ماند ولی ریشه در رویکردی متفاوت داشت که آنان را به جبهه مخالفان شاه کشانده بود، بهطور کلی گروههای چپ در طول دوران پهلوی به خاطر نوع افکارشان همیشه مغضوب حکومت بودند و در برهههای مختلف مورد سرکوب واقع شدند، ازجمله در ماجرای «گروه 53 نفر» در دوران رضاشاه و چه در دوران حزب توده در ماجرای ترور شاه در سال 1327 و یا قضایای کودتای 28 مرداد 1332. (8) ولی بهطور خلاصه میتوان علت اصلی مخالفت چپها با حکومت پهلوی را در نگاه ایدئولوژیک مارکسیستی آنان به سیاست و اجتماع دانست؛ به این صورت که آنان جهان را به دو بلوک یا سیستم اجتماعی-اقتصادی متضاد که عبارتاند از سوسیالیسم (9) (چپ) و سرمایهداری (راست) تقسیم میکردند که به ترتیب نماد کار و سرمایه در جهان بودند؛ و همیشه در پی تحقق انقلابهای توده محور علیه اردوگاه راست (امپریالیست سرمایهداری) بودند و هدف اصلی این انقلاب را آمریکا و کشورهای وابسته به آن میدانسته و در این راستا حکومت پهلوی را از دستنشاندگان امپریالیست جهانی آمریکا میدانستند که از 28 مرداد از سوی آمریکا قدرت دوباره به دست آورده بود. (10)
اما گروههای ملی هرچند از مخالفان حکومت پهلوی بهحساب میآیند، ولی در واقع مخالفت آنان با حکومت شاه رویکرد ساختاری نداشته و در واقع با رویکرد اصلاحی به انتقاد از سلطنت دست میزدند و در واقع به دنبال احیای اصول قانون اساسی مشروطه که سلطنت از ارکان مهم آن است بودند. (11) این دسته حتی در اوج حرکت مبارزاتی مردم علیه شاه هم از سیاست اصلاحگری در قبال سلطنت دست نکشیده و برخلاف رویکرد انقلابی امام خمینی از فعالیتهای انتخاباتی (با توجه به عقبنشینی حکومت شاه در آن برهه) استقبال میکنند (12) و در واقع میتوان گفت کهموج توفنده انقلاب این دسته را وادار به همراهی در براندازی حکومت کرد.
نتیجه:
بر اساس آنچه بیان گردید مخالفان حکومت شاه را باید در سه گروه عمده دستهبندی کرد که هرکدام بر اساس انگیزههایی خاص به مخالفت با سلطنت برخاسته بودند؛ دسته اول اسلامگرایان بودند که بر اساس انگیزه دینی به مبارزه بدون سازش با شاه دستزده بودند و دسته دوم چپگراها بودند که بر اساس انگیزههای مارکسیسمی به ستیز با شاه دستزده بودند و گروه سوم ملیگرایان بودند که در واقع مخالفت ساختاری با حکومت نداشته و در پی اصلاح حکومت ذیل قانون اساسی مشروطه بودند.
پینوشتها:
1. امام خمینی از ابتدای مبارزات در برهههای مختلف به مخالفت خود با سلطنت و حکومت شاه تأکید کردند، ولی یکی از اولین و مهمترین اعلامیههای ایشان دراینباره بیانیه معروف به «شاهدوستی یعنی غارتگری» است که بهطور علنی تقیه سیاسی در برابر حکومت را حرام اعلام کرده و حکومت پهلوی را دشمن دین و دنیای مردم ایران دانستند. خمینی، روحالله، صحیفه امام، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج 1، صص 177-179.
2. رجب لو، علی، دانشنامه جهان اسلام (چپ و چپگرایی)، ج 11، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، 1386 ش، صص 718-720.
3. سلطانی، مجتبی، خط سازش، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1367 ش، صص 63-65 و 71.
4. پذیرش ظلم ظالم.
5. خمینی، روحالله، صحیفه امام، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج 11، ص 255-256.
6. مراجعه شود به: امام خمینی، روحالله، ولایتفقیه، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1373 ش، صص 13-14 و 45-47.
7. در همین باره امام خمینی در سال 1342 و در ابتدای شروع نهضت چنین موضعی در برابر حکومت شاه داشتند:
«من به خواست خدا، احکام خدا را در هر موقع مناسبى بیان خواهم کرد؛ و تا قلم در دست دارم کارهاى مخالف مصالح مملکت را برملا میکنم، اکنون یکچشم مسلمین بردنیای خود و چشم دیگرشان بر دین خود گریان است و حکومت چندماهه شما باکارهایی که میکنید، اقتصاد، زراعت، صنعت، فرهنگ و دیانت مملکت را به خطر انداخته و مملکت از هر جهت در شرف سقوط است». (خمینی، روحالله، صحیفه امام، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج 1، صص 177-179)
8. رجب لو، علی، دانشنامه جهان اسلام (چپ و چپگرایی)، ج 11، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، 1386 ش، صص 718-719.
9. نظام اشتراکی بر مبنای مساوات.
10. سام دلیری و شهبازی، کاظم و بهروز، انقلاب، چرا و چگونه بازخوانی ایدئولوژی انقلابی احزاب چپ در دوره پهلوی، جامعهشناسی تاریخی، شماره 1، بهار و تابستان 1391، ص 4.
11. سلطانی، مجتبی، خط سازش، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1367 ش، صص 63-67.
12. واحد سیاسی دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، نهضت آزادی در اندیشه و عمل، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1368، صص 162-164.