نقش شانس در خوشبختي افراد

image: 
آيا شانس در خوشبختي افراد نقش دارد لطفًا توضيح دهيد؟

آيا شانس در خوشبختي افراد نقش دارد لطفًا توضيح دهيد؟ شانس و بخت و اقبال و واژه های مشابه هیچگونه تاثیری در سرنوشت انسان ها (اعم از خوشبختی و بدبختی ) ندارد.زیرا 1 . نظام هستی و جهانی که در آن زندگی می کنیم، نظام علت و معلول است .هر حادثه ای که در این جهان اتفاق می افتد محتاج به علت است و علت نهایی همه علل (علة العلل)، خداوند متعال است. پس محال است که حادثه ای اتفاق بیفتد که علت نداشته باشد. اما چون غالبا انسان ها در برابر علل حوادث بی تفاوت نیستند ، در جستجوی علت حوادث بر می آیند که چرا فلان عمل اتفاق افتاده است. اگر علتی برای واقعه پیش آمده پیدا نکند آن را منتسب به شانس ، بخت و اقبال و .... می کند.اما اگر همین انسان دارای اعتقادی راسخ به خداوند متعال داشته باشد ، می داند که هر حادثه ای اتفاق افتاده علتی دارد و هیچ کار خداوند بی حکمت نیست حتی اگر ما علت آن را نتوانیم بیابیم. 2. انسان موجودی مختار و دنیا دار اختیار است. بدبختی و خوشبختی انسان در این جهان و آخرت، جزء از راه اختیار بدست نمی آید، خود انسان باید موجبات خوشبختی و بدبختی خود را فراهم آورد، و هر یك از این دو را كه اختیار كند، خداوند متعال همان را برای او امضا میكند. إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴿1﴾ "ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاكر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس" "وَأَن لَّیْسَ لِلاْ نسَـَانِ إِلآ مَا سَعَیَ وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَیَ ;(2) و این كه برای انسان بهره ای جز سعی و كوشش او نیست و اینكه تلاش او بزودی دیده میشود." هر اتفاقی در این جهان می افتد نتیجه اعمال خودمان است. هر انسانی خودش با اعمال و رفتارش ، سرنوشتش را رقم می زند . با کردارش ، تعیین می کند که خوشبخت باشد یا بدبخت.مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَیهَا (3)؛ هر کس کار شایسته‌ای به‌جا آورد، برای خود به‌جا آورده است و کسی که کار بد کند، به زیان خود اوست. پس برای انسان هیچ نتیجه و حاصلی جز نتیجه تلاش و عملش نیست. 3. همچنین باید به تعریفی که از سعادت می شود توجه کرد. برای سعادت و خوشبختی انسان تعارف و دیدگاه های متفاوتی ارائه شده است و هرکسی با توجه به سطح فکر خودش خوشبختی را تعریف کرده است. براى این که بدانیم سعادت و خوش بختى انسان در چه اموری است باید به سراغ آفریدگار انسان که حقیقت وجود انسان را می داند و از راز و رمز سعادت انسانی و راه های شقاوت آن آگاه است برویم و از قرآن و مفسران واقعی آن (روایات معصومین ) کمک بگیریم . اسلام بشر را از جنبه جسم و جان و ازجهت معنوى و مادى مورد توجه قرار داده است و سعادت انسان را در برخوردارى از کمالات روحى و استفاده صحیح از تمایلات مادى مى داند؛ از این رو عواملى مادى و معنوى را در تحصیل سعادت مؤثر مى داند، که برخی از آن ها عبارتنداز: 1- ایمان به خدا؛ قرآن مجید در سوره عصر، افرادى را از خسران مستثنى کرده است و آن افراد مؤمن ونیکوکارند. آن ها به فلاح و رستگار نائل مى شوند. 2- تقوا و خودسازى ؛ قرآن مجید پس از یازده سوگند به صراحت مى فرماید: سعادت و رستگارى براى کسى است که جان خود را از پلیدى تطهیر کند و بدبخت کسى است که به ناپاکى بگراید.(4) 3- یاد خدا؛ قرآن مجید مهم ترین عامل و وسیله براى خوشى و آرامش روح را یاد خدا مى داند و مى فرماید: دل آرام گیرد به یاد خدا،(5) و روى گرداندن از یاد خدا را عامل سیه روزى مى داند و مى فرماید: هر کس از یاد من روى گرداند، زندگى اش تنگ مى شود.(6) 4 -عمل صالح ؛ قرآن کریم امورى همانند جهاد در راه خدا، امر به معروف ، نهى از منکر، شکر نعمت هاى الهى وتوبه را مایه حیات و سعادت انسان مى شناسد. 5 - هم نشینى با بزرگان ؛ پیامبراکرم مى فرماید: اسعد الناس من خالط کرام الناس ؛ سعادت مندترین مردم کسى است که با افراد بزرگوار و کریم هم نشین باشد».(7) 6 - همسر، فرزند و منزل شایسته ؛ در روایتى رسول خدا مى فرماید: «من سعادةالمرء المسلم الزوجةالصالحة و المسکن الواسع و المرکب الهنىء و الولد الصالح ؛ از سعادت مرد مسلمان است که همسر شایسته ، خانه وسیع ، مرکب راهوار و فرزند شایسته داشته باشد».(8) و موارد دیگری که در روایات به آن ها اشاره شده است. با این توضیحات مشخص می شود بسیاری از اموری را که ما خوشبختی در نظر می گیریم خوشبختی نیست و چه بسا عین فلاکت و بدبختی باشد. مسائلی مانند وارد دانشگاه شدن (مدرک دانشگاهی داشتن) ، ثروت ، مقام و .... باعث سعادت یک شخص نمی شود هرچند از دید افراد مادیگرا این افراد خوشبخت به نظر برسند. آنچه باعث سعادت و خوشبختی فرد می شود این است که انسان همیشه نهایت سعی و تلاش خود را بکند و همواره صحیح ترین و بهترین راه را انتخاب کند. 4. نقش عوامل محیطی(عواملی که خارج از اختیار ماست مانند زمان و مکانی که متولد می شویم ، پدر و مادر و .... ) در سرنوشت و اختیار ما صرفا نقش زمینه سازی است. اگر تمام شرایط برای کاری فراهم باشند ولی انسان آن را اختیار نکند محال است به آن اقدام کند. حتی اگر کسی اسلحه را روی سر کسی قرار دهد و او را به کاری امر کند تا خودش اراده نکند و انجام آن کار را خیر خود نداند، به آن اقدام نمی کند. در چنین شرایطی شخص مرگ را با انجام کار مورد نظر مقایسه می کند و مرگ را به نفع خود می داند لذا آن را اختیار می کند. هیچ عاملی نمی تواند انسان را مجبور کند ؛ در بدترین حالتها باز انسان اختیار می کند. هر کسی در گرو اختیار و انتخاب خویش است و هیچ عاملی نمی تواند اختیار انسان را سلب کند. عوامل خارج از ذات انسان تنها شرایطی را برای انسان فراهم می کنند تا او اختیار خود را به کار گیرد و ساخته شود ؛ حال یا خوب اختیار می کند و خوب ساخته می شود یا بد انتخاب می کند و بد ساخته می شود. همه ما با کمی التفات ، موارد بسیاری در اطراف خودمان و در طول تاریخ پیدا خواهیم کرد که با انتخاب صحیح توانسته اند به سعادت برسند و برخی با انتخاب های نادرست به شقاوت رسیده اند. به عنوان نمونه جعفر کذاب (پسر امام حسن عسکری علیه السلام) و پسر نوح علیه السلام ، با وجود این که پسر امام معصوم و پیامبر الهی بودند اما با اختیار خودشان راهی را انتخاب کردند که باعث شقاوت و بدبختی آن ها شد. و یا حضرت موسی علیه السلام که شرایط اقتضا کرد که در دربار فرعون رشد و نمو کند اما با اختیار خودش راهی را انتخاب کرد که باعث سعادت او شد.یا خیلی از اصحاب پیامبر دارای والدین کافر و مشرک بودند و .... همه این ها گواه بر این است که سعادت انسان تنها در گروه نیات ، اعمال و رفتار انسان است.

-------------------------------------------

1. انسان/۳.

2. نجم/39-40.

3. جاثیه/15.

4. شمس /9.

5. رعد/ 28.

6. طه /124.

7. بحارالانوار، ج 74 ،ص 185.

8. بحارالانوار، ج 104 ،ص 98.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید 

 

موضوع: