مهريه دختر حضرت شعيب (ع)

image: 
با سلام آيا داشتن مهريه كم با داستان ازدواج حضرت موسي (ع) در تضاد نيست ؟

آيا داشتن مهريه كم با داستان ازدواج حضرت موسي (ع) در تضاد نيست ؟ در جريان ازدواج حضرت موسي (ع) ؛ حضرت شعيب (ع) كه 8تا 10 سال كاركردن حضرت موسي (ع) را مهريه دخترش قرار داد ، بنظر نمي آيد حقوق و دستمزد ده سال يا حتي 8 سال كار كردن مبلغ كمي باشد . اين ازدواج - باتوجه به سرگذشت حضرت موسي (ع) و فرار آن حضرت (ع) از مصر و سرزمين خود به سوي مدين و آشنايي با حضرت شعيب (ع) و خانوده ي آن حضرت (ع) (1)يك ازدواج معمولي نبود، بلكه مقدمه اي بود تا موسي(ع) در كنار پير مدين، شعيب پيغمبر(ع) بماند و با كسب علم و معرفت در مكتب شعيب(ع) در ساليان دراز به مقام ارجمندي از علم و كمال نائل آيد. درست است كه موسي(ع) در اين مدت طولاني براي شعيب(ع) كار مي كرد، ولي شعيب نيز تمام زندگي او و همسرش را تأمين مي نمود و اگر هزينه زندگي موسي و همسرش را از مزد كار موسي(ع) كم كنيم، مبلغ زيادي باقي نخواهد ماند، نتيجتا مهر ساده و سبكي خواهد شد، بنابراين مهريه سنگين، مقدمه اي براي تكامل موسي(ع) در مكتب شعيب بوده و زندگي مادي و معنوي موسي(ع) را تأمين مي كرده است (اين كه شعيب به موسي(،) گفت «و ما اريد ان اشق عليك...؛ من نمي خواهم كار سنگيني بر دوش تو بگذارم و انشاءالله مرا از صالحان خواهي يافت» بيانگر همين مطلب است كه منظور سختگيري نبوده، بلكه صلاح و كمال موسي(ع) هدف بوده است). لذا با احتساب هزينه زندگي حضرت موسي (ع) و خانواده ايشان - كه از محل همين دستمزد تامين مي شده است - بنظر نمي رسد باقيمانده اين ميزان ، مبلغ قابل توجهي باشد به انضمام اينكه اين شرط در مهريه دختر شعيب (ع) از طرف حضرت شعيب(ع) براي آماده سازي و تكامل و آموزش حضرت موسي (ع) بوده است .

______________________________________

1- در سرگذشت حضرت موسي(ع) و حضرت شعيب(ع)، در قرآن آمده: هنگامي كه موسي(ع) به خاطر حفظ جان خود از خطر فرعونيان از مصر بيرون آمد و به سوي مدين حركت كرد، در بيرون شهر مدين ديد چوپانان كنار چاهي توقف كرده اند و به نوبت، از چاه براي گوسفندان خود آب بيرون مي كشند، ديد در كنار آنها دو بانوي با حجاب ايستاده اند و آنها نيز منتظر نوبت خود هستند تا به چاه نزديك شوند و آب براي گوسفندان خود از چاه بكشند. موسي(ع) نزد آنها رفت و آنان را كمك كرد و آب از چاه كشيد و گوسفندان آنها را آب داد... آن دو دختر، دختران شعيب پيغمبر(ع) بودند، چون شعيب پسر نداشت، دخترانش عهده دار چوپاني گوسفندان شده بودند. سپس دختران شعيب(ع) نزد پدر رفتند وجريان را گفتند، شعيب(ع) يكي از آن دخترها را براي دعوت موسي(ع) به خانه اش فرستاد، موسي(ع) آن دعوت را پذيرفت و به خانه شعيب(ع) آمد. شعيب(ع) به شخصيت معنوي موسي(ع) پي برد و علاقمند شد كه او را داماد خود نمايد، از اين رو به موسي(ع) گفت: «اني اريد ان انكحك احدي ابنتي هاتين علي ان تأجرني ثماني حجج فان اتممت عشرا فمن عندك و ما اريد ان اشق عليك ستجدني ان شاءالله من الصالحين؛ من مي خواهم يكي از اين دو دخترم (صفورا و لعيا) را به همسري تو درآورم، به اين شرط كه هشت سال براي من كار كني و اگر ده سال كار كني، محبتي از ناحيه تو است من نمي خواهم كار سنگيني بر دوشت بگذارم و انشاءالله مرا از افراد صالح خواهي يافت» (قصص، آيه 27). موسي(ع) پيشنهاد شعيب(ع) را پذيرفت.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید

 

 

موضوع: