كشتار بنی قریظه واقعیت یا هلوكاست(4)

image: 
كشتار بنی قریظه واقعیت یا هلوكاست(4)

اگر در مطالب و مسایل تاریخی به این دو نکته توجه لازم را بکنیم هیچگاه گرفتار شبهات شبهه افکنان نخواهیم شد. یکی اینکه مدعی یک جریان تاریخی که خلاف دیدگاه صحیح به نظر می رسد، خود باید آن را اثبات کند و تا اثبات نکرده از او نپذیریم. دوم اینکه قضایای تاریخی و خصوصاً مسایل فرهنگی و اجتماعی را باید در ظرف زمانی خودش بررسی کرد. چه بسا امری که امروزه عیب شمرده می شود و از نظر اجتماعی منفور است اما در جای دیگر یا در گذشته ها بسیار مطلوب بوده و از محسنات شمرده می شده و یا بالعکس. كاربر: توجه شما را به این دو نکته نیز جلب می کنم : 1. ممکن است ریشه ی عقلی برخی از دستوران دینی یارفتارهای پیامبر و ائمه معصومین برای ما در دسترس نباشد زیرا ما در دوران غیبت به سر می بریم و از اتصال مستقیم به منابع فیض محرومیم . بنابراین آن چه از احکام که در وثوق آن تردیدی نباشد ، تعبدا پیروی می کنیم و نمی توانیم اجرای آن را تعطیل و به زمان ظهور موکول کنیم. 2. بسیاری از شبهات تاریخی ناشی از سوء نیت برخی از مورخین یا بی توجهی ایشان به رسالت یک تاریخ نگار ، و نقل مطالب ضعیف الاستناد است که امروز موجب سوء استفاده ی معاندین شده است . به عنوان مثال بسیاری از این شبهات از تاریخ طبری ریشه می گیرد که در امانت داری و صحت خیلی از نوشته های او تردیدهای جدی وجود دارد پاسخگو: نکات دیگری نیز قابل بررسی است مانند اینکه آیا با توجه به جمعیتمسلمانان و جمعیت یهود در مدینه این آمار ها می تواند درست باشد؟ و نیز اینکه اگر یهود این تعداد مرد داشته چرا وقتی مسلمانان برای جنگ احزاب بیرون رفته بودند کار مدینه را یکسره نکردند!؟ و نیز اینکه اتصال سلسله روات تا ابن اسحاق و از ابن اسحاق تا اصل قضیه و نیز هویت این روات و میزان پایبندی آن ها به حقایق چگونه است؟ آیا این قضیه ریشه در ید طولای یهود در هلوکاست سازی ندارد؟ عجیب است در زمانی که پیامبر و حکومت اسلامی حاکم است ! چطور تحریفتاریخ علیه پیامبر صورت گرفته است؟! در حالی که می دانیم همواره تاریخ را صاحبان قدرت نوشته اند!! نخست اینکه این سیره نویسی از اواخر قرن دوم هجری اغاز شده دوم اینکه چنانکه گفتیم ابن اسحق روایات رو از فرزندان یهودیان بنی قریظه نقل قول کرده است سوم اینکه در خود زمان پیامبر هم احادیثی جعل میشد که پیامبر بر فراز منبر رفت و فرمود : بر هر حقی ، حقیقتی است و بر هر راه درستی ، نور وچراغی هست . پس آن چه از روایات مطابق قرآن باشد، آن را مورد عمل قرار بدهید و آن چه را مخالف قرآن باشد، رها کنید».کاظم مدیر شانه‌چی، علم الحدیث، ص 184 چهارم اینکه روایت مذبور تقریبا با فاصله ای یک و نیم قرنی بازگو شده است پنجم اینکه رسم مورخان قرون اولیه اسلامی این بوده که تمام روایت و قصه ها و افسانه ها رو از اشخاص با فاصله زمانی چند صد ساله در کتب خود جمع میکردند چنانکه یعقوبی به مانند دیگر مورخان چون طبری و ابن هشام و ابن سعد و غیره بطور صریح تری در اعاز کتابش چنین مینویسد « در این کتاب به گرداوری سخنان و روایات پرداخته ایم زیرا دیده ایم موخان گذشته در حدیث ها و خبرهای خود اختلاف دارند و نیز در تاریخ سالها و کارها روایات گوناگون و برخی از انان چیزی را افزوده و برخی کاسته اند . از اینرو خواستم همه انچه را که هر کدام اورده اند و به رسیده جمع کنیم. ص50» همونطور که میبنی یعقوبی نیز مانند طبری و بلاذری وووو به گرداوری اخبار برخاسته و تصریح میکند که برخی خبرها باهم ناسازگارند و هرگز درستی مجموعه روایات خود را ضمانت نکرده و انهارا تصدیق ننموده و این شیوه همه مورخان اسلامی در اوایل قرون اسلامی است .

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید

 

موضوع: