فطرس ملک
پرسش:
فرشتهای به نام فطرس که به علت نافرمانی از فرمان خداوند بال و پر خود را از دست داده بود، به واسطه امام حسین (علیهالسلام) مورد بخشایش قرار گرفت. آیا نوع نافرمانی فطرس مشخص است؟
پاسخ:
در مورد فطرس که یکی از فرشتگان الهی است، روایات متعددی داریم که مضمون و محتوای آنها یکسان است. در روایتی میخوانیم: فطرس فرشتهای بود که گردا گرد عرش الهی در گردش بود و درباره دستوری از اوامر خداوند کوتاهی و سستی ورزید. بالش به کیفر این نافرمانی چیده شد و به یکی از جزیرهها تبعید گردید. هنگامی که امام حسین (علیهالسلام) متولد شد، جبرئیل برای عرض تبریک به پیامبر ( صلی الله علیه و اله ) به سوی زمین فرود آمد و در راه با فطرس دیدار کرد. جبرئیل به وی پیشنهاد کرد، برای عرض تبریک و تهنیت، با او نزد پیامبر ( صلی الله علیه و اله ) برود. هنگامی که جبرئیل او را به حضور پیامبر ( صلی الله علیه و اله ) برد، به امر پیامبر( صلی الله علیه و اله ) ، بالش را به بدن پاک امام حسین( علیه السلام) مالید و سلامتش را باز یافت.(۱)
عدهای از بزرگان معتقدند، داستان فطرس با آیات صریح قرآن که ویژگیهای فرشتگان را برشمرده، آنها را بندگان مطیع و کریم و شایسته خداوند معرفی میکند و از هر نوع سرپیچی و نافرمانی پیراسته میداند، سازگاری ندارد؛ پس باید اینگونه روایات را نادرست شماریم؛ به فرض درستیشان، بدان سبب که نکتهای فراتر از ادراک ما دارند، باید علمش را به اهلش یعنی اولیای برگزیده الهی واگذاریم و خود را در فهم آن ناتوان بدانیم.
در مقابل عدهای بر این باورند که فرشتگان اصناف و درجههای گوناگون دارند. گروهی مقرّباند و گروهی در درجه پایینتر جای گرفتهاند. آیاتی که هرگونه نافرمانی و سرپیچی را از فرشتگان نفی میکنند، به فرشتگان مقرب مربوط است. فطرس از فرشتگان مقرب نبود تا از هر نوع سرکشی پیراسته باشد؛ به ویژه آن که تخلّف و سرپیچی فطرس در برخی روایات کندی و سستی ورزیدن خوانده شده که نوعی ترک اولی است، نه گناه. چنان که پیامبران (صلیالله علیه و آله) نیز درجات مختلف دارند: «تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض؛ بعضی پیامبران را بر بعضی برتری بخشیدیم».(۲)
عدهای از انبیا ترک اولی داشتند؛ ولی جمعی مانند پیامبر (صلیالله علیه و آله) و خاندان پاکش جز اراده الهی ارادهای نداشتند و حتی از ترک اولی نیز پیراسته بودند.
بر اساس برخی روایات جرم فرشتهای که مورد شفاعت امام حسین(علیه السلام) قرار گرفت، یک نوع غرور و خود بزرگ بینی بود.
پینوشتها:
۱. سفینه البحار، شیخ عباس قمی (ره)، ج۳، ص۹۳۰؛ بحارالانوار، ج۲۶، ص۳۴۰، روایت ۱۰ و ج۴۳، ص۲۴۳، روایت ۸ و ج۴، ص۱۸۲، روایت ۷.
۲. بقره(۲)، آیه ۲۵۳؛ بحارالانوار، ج۵۶، ص۱۸۴.