غفلت؛ موانع، اقسام، آثار
موانع غفلت یا عوامل غفلت زدا، اقسام و انواع غفلت و همچنین آثارغفلت چه در این دنیا و چه آن دنیا را توضیح بفرمایید؟ هم چنین اوصاف و نشانه های غافلان چیست؟
الف: از امور خطرناکی که ممکن است دامنگیر هر کسی شود و او را از سعادت دنیا و آخرت ساقط سازد، «غفلت»، بی توجهی و بی خبری است، و از موانع غفلت و یا عوامل غفلت زدا می توان به این امور اشاره نمود:
1-یاد خدا 2-نماز 3-توجه به نظارت همه جانبه حق تعالی بر فکر و اعمال بندگان 4-انس با قرآن 5-رابطه نزدیک با پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) 6-یاد قبر و عالم برزخ 7-توجه به حسابرسی دقیق آخرت 8-یاد آوری حوادث تلخ و دردناک و غفلت زدایی 9-تقوا و پرهیزکاری و مراقبت بر اعمال 10-مواعظ و پندها
ب: غفلت گاهی بر فرد یا افرادی از انسان ها عارض می گردد و گاهی همه افراد جامعه یا عمده آنان را فرا می گیرد، جامعه ای که دچار چنین غفلتی بشود، علاوه بر آثار زیان بار فردی، گرفتار تبعات شوم و عذاب های جمعی و اجتماعی نیز می شود. اگر این غفلت در جامعه فراگیر شود و جامعه از خدا روی گرداند، آن جامعه در تنگنای عجیبی گرفتار می شود و خود را محبوس و زندانی می بیند و پشت مردم غفلت زده زیر این بار سنگین خم می شود.
الف: غفلت از زوایا و نگاه های مختلف به اقسام متعدد و مختلفی تقسیم می شود:
1-غفلت علمی و فرهنگی،2-غفلت سیاسی و اجتماعی،3-غفلت اخلاقی و عملی،4غفلت نظامی و دفاعی،5-غفلت اقتصادی و معیشتی،6-غفلت از خدا،7-غفلت از مرگ و معاد و حسابرسی
ب: آثار خانمان سوز و زیان بار غفلت را به نحو خلاصه می توان در این امور دانست:
آثار دنیوی:
1-ارتکاب گناه و جرات بر آن 2-بروز وساوس شیطانی 3-گمراهی و هدایت گریزی 4-رهایی زبان 5-زندگی سخت در دنیا 6-دل مردگی و افسردگی روحی 7-محرومیت از حضور قلب 8-خودفراموشی 9-محرومیت از افاضات الهی 10-خودآزاری و ظلم به خویشتن 11-بی اعتنایی به نیازمندان 12-وقت کشی و فرصت سوزی 13-قساوت قلب و عدم استجابت دعا 14-واگذار شدن به خویشتن.
آثار اخروی:
1-نابینا محشور شدن 2-حسرت و پشیمانی 3-دوزخ جایگاه غفلت زدگان.
ج: در قرآن و روایات اسلامی درباره غافلان، تعبیرات بسیار تند و خطرناکی به چشم می خورد، که بعضی درباره توحید و خداپرستی می باشد و برخی در ارتباط با خویشتن و پاره ای در رابطه با خویشان و خانواده، و مواردی در نوع معاشرت و ارتباط با مردم، و قسمتی درباره دید و نگرش غافلان نسبت به دنیا و موجودات و عالم طبیعت است، که به اختصار به مواردی از آن علایم اشاره می شود:
الف) آیات قرآن مجید
1- قلب مرده، چشم نابینا و گوش ناشنوا
قرآن کریم، چند خصوصیت و ویژگی غافلان را بیان می فرماید که قلب هایشان مرده، چشم هایشان نابینا و گوش هایشان ناشنوا گردیده است؛ یعنی همه اینها قلب و چشم و گوش را دارند، ولی بر اثر غفلت و عادت به گناه و حب دنیا حقیقت را درک نمی کنند.
«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ (1) و مسلماً بسیاری از جنّیان و آدمیان را برای دوزخ آفریده ایم [زیرا] آنان را دل هایی است که به وسیله آن [معارف الهی را] در نمی یابند، و چشمانی است که توسط آن [حقایق و نشانه های حق را] نمی بینند، و گوش هایی است که به وسیله آن [سخن خدا و پیامبران را] نمی شنوند، آنان مانند چهارپایانند بلکه گمراه ترند؛ اینانند غافلانند که بی خبر و غافل [ازمعارف و آیات خدای] اند.»
2- غافلان خشنود به زندگی دنیا و اسیر شیطان و ناآگاه از عمق دنیا هستند.
«إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ أُولَٰئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ (2) مسلماً کسانی که دیدارِ [قیامتِ] ما [و محاسبه شدن اعمالشان] را امید ندارند و به زندگی دنیا خشنود شده اند، و به آن آرام یافته اند، و آنانکه از آیات ما بی خبرند. آنانند که به کیفر گناهانی که همواره مرتکب می شدند، جایگاهشان آتش است.»
یا در آیه دیگر آمده: «وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ (3) و هر کس خود را از یاد [خدای] رحمان به کوردلی و حجاب باطن بزند، شیطانی بر او می گماریم که آن شیطان ملازم و دمسازش باشد.»
3- کبر ورزی، هدایت گریزی و انحراف پذیری
«سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ (4) به زودی کسانی را که در روی زمین به ناحق گردنکشی و تکبّر می کنند از [فهم] آیاتم بازمی دارم که اگر هر آیه ای را ببینند، به آن ایمان نمی آورند و چون راه هدایت را مشاهده کنند، آن را راه و رسم زندگی نگیرند و اگر راه گمراهی را ببینند، آن را راه و روش خود گیرند؛ این [بازداشتن از فهم آیاتم] به سبب آن است که آیات ما را تکذیب کردند و از آنها غافل و بی خبر بودند.»
ب) احادیث
1- کوردلی، اشتباه کاری، بازیگری و فراموشی حق
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «أَمَّا عَلَامَةُ الْغَافِلِ فَأَرْبَعَةٌ الْعَمَى وَ السَّهْوُ وَ اللَّهْوُ وَ النِّسْيَان (5) نشانه های غافل چهار چیز است: کوردلی، اشتباه کاری، بازیگری و فراموشی حق»
2- پند ناپذیری و آرزوگرایی
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:«أَغْفَلُ النَّاسِ مَنْ لَمْ يَتَّعِظْ بِتَغَيُّرِ الدُّنْيَا مِنْ حَالٍ إِلَى حَال (6) غافل ترین مردم کسی است که از دگرگونی های دنیا پند نگیرد.»
امام علی (علیه السلام) نیز فرمودند: «مَنْ غَفَلَ غَرَّتْهُ الْأَمَانِيُ وَ أَخَذَتْهُ الْحَسْرَةُ إِذَا انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ بَدَا لَهُ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُنْ يَحْتَسِب (7) آدم غافل مغرور آرزوها می شود و پس از آشکار شدن قیامت دچار حسرت می گردد و چیزهایی که به حساب نمی آورد برایش ظاهر می شود که در پرونده او به حساب آمده است.»
3- آخرت گریزی
حسن بصری در مورد امیرالمومنین (علیه السلام) می گوید: «دَخَلَ سُوقَ الْبَصْرَةِ فَنَظَرَ إِلَى النَّاسِ يَبِيعُونَ وَ يَشْتَرُونَ فَبَكَى بُكَاءً شَدِيداً ثُمَّ قَالَ يَا عَبِيدَ الدُّنْيَا وَ عُمَّالَ أَهْلِهَا إِذَا كُنْتُمْ بِالنَّهَارِ تَحْلِفُونَ وَ بِاللَّيْلِ فِي فِرَاشِكُمْ تَنَامُونَ وَ فِي خِلَالِ ذَلِكَ عَنِ الْآخِرَةِ تَغْفُلُونَ فَمَتَى تُجَهِّزُونَ الزَّادَ وَ تُفَكِّرُونَ فِي الْمَعَاد (8) امیرمومنان (علیه السلام) وارد بازار بصره شد و دید مردم سخت مشغول خرید و فروشند؛ به شدت گریست سپس گفت ای بندگان دنیا و تلاش گران دنیاپرست، روز خود را که به خرید و فروش سپری می کنید، و شب را نیز در رخت و خواب با خواب به صبح می رسانید، و در خلال این امور، از آخرت غافل هستید، پس چه وقت برای آخرت زاد و توشه برمی دارید؟ و چه هنگام به فکر معاد می افتید؟»
4- همنشین با گنهکاران و فرار از پیشوایان دینی
امام آگاهی بخش، حضرت علی (علیه السلام)، درباره دوری از گمراهان می فرماید:
«وَ هُوَ فِي مُهْلَةٍ مِنَ اللَّهِ يَهْوِي مَعَ الْغَافِلِينَ وَ يَغْدُو مَعَ الْمُذْنِبِينَ بِلَا سَبِيلٍ قَاصِدٍ وَ لَا إِمَامٍ قَائِدٍ. حَتَّى إِذَا كَشَفَ لَهُمْ عَنْ جَزَاءِ مَعْصِيَتِهِمْ وَ اسْتَخْرَجَهُمْ مِنْ جَلَابِيبِ غَفْلَتِهِمُ اسْتَقْبَلُوا مُدْبِراً وَ اسْتَدْبَرُوا مُقْبِلًا فَلَمْ يَنْتَفِعُوا بِمَا أَدْرَكُوا مِنْ طَلِبَتِهِمْ وَ لَا بِمَا قَضَوْا مِنْ وَطَرِهِمْ إِنِّي أُحَذِّرُكُمْ وَ نَفْسِي هَذِهِ الْمَنْزِلة (9) چند روز از طرف خدا به گمراه مهلت داده شده، و او با غافلان و بی خبران در راه هلاکت قدم می نهد، و تمام روزها را با گناهکاران سپری می کنند، بی آنکه از راهی برود تا به حق برسد، و یا پیشوایی برگزیند، که راهنمای او باشد، و تا آن زمان که خداوند کیفر گناهان را می نماید و آنان را از پرده غفلت بیرون می آورد، به استقبال چیزی می روند، که بدان پشت کرده بودند (آخرت) و پشت می کنند بدانچه روی آورده بودند (دنیا) پس نه از آنچه آرزو می کردند، و بدان رسیدند سودی بردند، و نه از آنچه حاجت خویش بدان روا کردند، بهره ای به دست آوردند؛ من شما و خود را از این گونه غفلت زدگی می ترسانم.»
5- بی توجهی به مرگ و تکلیف گریزی و اصرار و جرات بر گناه
هم چنین امیر مومنان(علیه السلام) در بیان چند خصوصیت و علائم غافلان می فرماید: «وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) يَوْماً وَ قَدْ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلًا يَضْحَكُ- فَقَالَ كَأَنَ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا كُتِبَ، وَ كَأَنَّ الْحَقَّ عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ، و... (10) در حالی که آن حضرت در پی جنازه ای می رفت و شنید که مردی از غافلان می خندد، فرمود: گویی مرگ برای غیرما نوشته شده، و حق جز بر ما واجب گردیده و گویا این مردگان مسافرانی هستند که به زودی باز می گردند، در حالی که بدن هایشان را به گورها می سپاریم، و میراث شان را می خوریم، گویا ما پس از مرگ آنان جاودانه ایم، آیا چنین است که اندرز هر پند دهنده ای از زن و مرد را فراموش می کنیم، و خود را نشانه تیرهای بلا و آفات قرار دادیم؟»(11)
پی نوشت ها:
1. اعراف/179
2. یونس/7و8
3. زخرف/36
4. اعراف/146
5. بحار الأنوار( ط- بيروت)، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، 1110ق، ناشر داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1403ق، ج1، ص122
6. همان، ج68، ص324
7. همان،ج69، ص90
8. همان، ج74، ص422
9. نهج البلاغة (للصبحي صالح)،شريف الرضي، محمد بن حسين، هجرت، قم، 1414ق، ص213.
10. بحار الأنوار( ط- بيروت)، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، 1110ق، ناشر داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1403ق، ج6، ص136.
11. برای اطلاع بیشتر ر.ک، به سوی بیداری و راههای گریز از غفلت، بهشتی، ابوالفضل، انتشارات نسیم بهشت، صص347،331.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید