عظمت کائنات
آیا خداوند تمام این کائنات با این عظمت و بهشت خود را فقط برای مسلمین و شیعیان آفریده است؟
این موضوع از دو بعد قابل بررسی است : 1. پیشینی. در تحلیل پیشینی می گوییم خداوند متعال کل کائنات و بهشت را برای تمام بندگانش خلق کرده است. و به مقتضای خدا بودنش از ورود هیچ کس به ان جلوگیری نمی کند. البته خداوند متعال راه خاصی را برای رسیدن به بهشت تعریف کرده است. پس خدا انگاه که بهشت را خلق میکرد آن را برای این خلق کرده بود که همه بندگانش را به آنجا ببرد. و همچنین بهشت خلق شده است تا همه بندگان خدا را در خود جای دهد. و از طرفی خدا همه بندگان را خلق کرده است تا آنها را به بهشت برساند و البته همه انسانها هم خلق شده اند تا به بهشت بروند. ولی بر اساس رابطه تکوینی بین حقایق عالم تحقق این موضوع در گرو پیمودن مسیری مشخص است. ماننند رفتن به تهران؛ همه ایرانیها هر وقت که دلشان بخواهد می توانند به تهران سفر کنند، ولی کسی که در راه تبریز حرکت می کند هر گز به تهران نخواهد رسید نه از این جهت که ورود به تهران برای او ممنوع است یا از این جهت که او نمی تواند وارد تهران شود بلکه از این جهت که راهی که او در پیش گرفته هر گز به تهران نمی رسد. 2. پسینی حال باید دید این مسیر مشخص شده کدام است و چه کسانی موفق به پیمودن آن میشوند؟ در آموزه های دینی دو شاخصه مورد توجه قرار گرفته است : الف : ایمان. ب : عمل صالح. مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ.[1] هر كس كار شايستهاى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مىداريم و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مىدادند، خواهيم داد. بر این اساس گستره واردین به بهشت چنین تبین شده است : إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ النَّصارى وَ الصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ[2]. كسانى كه (به پيامبر اسلام) ايمان آوردهاند، و كسانى كه به آئين يهود گرويدند و نصارى و صابئان [پيروان يحيى] هر گاه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورند، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است و هيچ گونه ترس و اندوهى براى آنها نيست نتیجه این میشود هر کس که ایمان و عمل صالح داشته باشد؛ با هر نام و عنوانی که شناخته شود جایش در بهشت خواهد بود. البته در همین ایمان و عمل نیز شرایط عمومی تکلیف باید رعایت شود یعنی قدرت و علم شخص در تشخیص و عمل به این دو لحاظ میشود. سوال : کسانی که بر اثر نواقص طبیعی یا بر اثر شرایط محیطی دچار نواقص و کمبودهایی شود و به علت عدم درک حقیقت به بیراهه برود؛ تکلیفش چیست؟ جواب : اولا؛ ما هرگز نمی توانیم در مورد اشخاص نظر بدهیم زیرا بحث تشخیص بهشتی یا جهنمی بودن در مورد اشخاص فقط با خداوند متعال است. دوما؛ این افراد چنانچه به همان مقدار توانشان تلاش کرده باشند؛ متناسب با توانشان پاداش داده میشوند؛ و متناسب با ناتوانیشان مورد ترحم قرار می گیرند. لایکلف الله نفسا الا وسعها(بقره/286 ) هرچند انسان موجودی است محدود و متاثر از فضای پیرامون؛ و هر گز نمی توان تاثیر محیط ( از رحم گرفته تا خانواده و مدرسه و جامعه و ... ) بر اندیشه ای انسان را انکار کرد. ولی محیط هرگز انسان را به حد جبر نمی رساند بنابراین با توجه به همان روزنه ای که باز است هر مقدار تلاش صورت گیرد ملاک همان خواهد بود. از انجا که انسانها در دنیا با حالات و موقعیتهای مختلفی مواجه هستند؛ از دیدگاه الهی بهترین حالت ان است که انسانها مبتنی بر دانش و توان خود در هر موقعیتی بهترین تصمصمها را اتخاذ کنند. بنابر این چنانچه برای شناخت و عمل به بهترینها از دانش و توانش درست بهره گرفته باشد ماجور است. سوال : ملاک سنجشی که بین ما و خداوند متعال برای اینکه معلوم شود هر کسی واقعا چه مقدار تلاش کرده است چیست؟ جواب : قال الصادق علیه السلام : یا هشام إن لله علی الناس حُجَّتین حجۀ ظاهرۀ و حجۀ باطنۀ فامّا الظاهرۀ فالرسل و الأنبیاء و الأئمۀ و اما الباطنۀ فالعقول.[3] ای هشام خدا دو حجت بر مرد دارد یکی ظاهر و یکی باطنی است؛ حجت ظاهری پیامبران و ائمه و حجت باطنی عقل انسان است. بنابر این همانطور که خدا با دو حجت انسانها را محک میزند؛ در مقابل انسانها نیز با همین دو حجت در پیشگاه خداوند متعال حاضر خواهند شد. یعنی ملاک اصلی تطابق و عدم تطابق با حق و حقانیت است. و راه شناخت حق و حقانیت عقل است و وحی ( رسل) . سوال : انسان چگونه میتواند به خداوند ثابت کند که راهش درست بوده است؟ در حالی که خدا پیوسته از ما تسلیم بودن را میخواهد؟ جواب : رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُل. پيامبرانى كه بشارتدهنده و بيمدهنده بودند، تا بعد از اين پيامبران، حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند، و خداوند، توانا و حكيم است. [4] تعبیر این ایه واژه "حجت" است و حجت طرفینی است یعنی دو طرف در برابر هم بتوانند بر اساس ان چیزی را مطالبه کنند. و باز بودن فضا برای ارائه حجت مقتضای یک نظام عادلانه و عاقلانه است یعنی اینکه میگوییم اگر می توانی در مقابل خدا اثبات کن؛ منظور این است که عقل و عدل این راه را باز گذاشته است؛ هر چند در عمل هرگز کسی نمیتواند مطلبی را بر خدا اثبات کند. ولی خدا راه را نبسته راه باز است و ثمره اش این است که خود فرد متوجه اشتباهش میشود.
-------------------------------------------------------------------------------------
[1] سوره نحل (16)؛ آیه 97.
[2] سوره بقره (2)؛ آیه 62.
[3] کلینی / محمد بن یعقوب / اصول کافی ج1، ص15. دارالکتب الاسلامیه /نشر 1365ش.
[4] سوره نساء (4)؛ آیه 165.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید