عرفانهای کاذب
اصول و مبانی عرفان های نوظهور و کاذب چیست؟ و چه خط و مشی دارند؟ شاخصه جریانهای عرفانی به سه شاخصه اصلی تقسیم میشود که عبارتند از: 1. عرفان های سنتی اسلامی 2. عرفان های شرقی هندی 3. عرفان های نوظهور غربی عرفان های نوظهور، همگی با مبانی مدرنیته که همان سکولاریسم، پلورالیسم دینی و عرفانی و دینستیزی باشد، سازگارند. البته بسیاری از این عرفانها به ظاهر موافق دین عمل میکنند ولی در حقیقت هدف آن ها دین ستیزی بوده، به نحو غیر مستقیم با رقیبسازی در کنار دین، نوعی مبارزه با دین را در دستور کار خود قرار دادهاند. این نوع عرفانها خدا را یا به عنوان مبدأ هستی قبول ندارند و یا اگر قبول دارند آن را هدف غایی سیر و سلوک نمیپذیرند. هدف نهائیشان را شادی، آرامش و امید به زندگی قرار میدهند و اگر حتی خدایی را هم قبول داشته باشند آن، خدایی تحریف شده است. ویژگی مشترک عرفانهای کاذب حتی نزد صوفیان این است که تصویر صحیحی از خداوند ندارند. اجمالاً بُعد اصلی تهاجم فرهنگی در قالب عرفان های نوظهور و با عنوان New Religious Movements (جنبش های نوپدید دینی) چهره عوض کرده و در کل دنیا تبلیغ میشود و به نظر همیلتون (از جامعهشناسان معروف دین) تعداد آن ها قریب ۵۰۰۰ فرقه است که بسیاری از آنها در غرب ایجاد شده و بعداً به کل دنیا انتقال یافته است. نادیده گرفتن خداوند به عنوان هدف غایی، هدف غایی بودن شادمانی و لذت، خردستیزی و منطقگریزی، شریعت ستیزی و فقه گریزی، ناسازگاری بعد مادی و روحی وجود انسان، انکار معاد و طرح مسئله تناسخ، قطب محوری و استاد پرستی که از خصائص عرفانهای کاذب است. نکته حائز اهمیت این که مشخصات مذکور برای عرفان های کاذب به حسب هر عرفانی متفاوت است و بعضی از این صفات مشترک است و بعضی دیگر مختص یک فرقه عرفانی است. مثلاً در عرفان اشو و برخی از فرقههای صوفی منطق گریزی و خرد ستیزی صادق است. دعوت به خود، مبهم و راز آلود صحبت کردن، مبارزه با ادیان الهی، تبلیغ کثرت گرایی عرفانی، دعوت به فرقهگرایی، انکار واقع نمایی ارزش های دینی، دامن زدن به مسائل جنسی، سماع و رقص و سرانجام ایجاد مکانهای مقدس اختصاصی از فعالیتهایی است که مدعیان عرفانهای دروغین دنبال دارند. عشقی که در عرفان های مدرن مطرح می شود زمینی و دنیایی است، اما عشق و وصال عرفان اسلامی، حقیقی است؛ یا سعادتی که عرفان های مدرن مطرح می کنند مبتنی بر روا انگاری و اباحه گری است، اما سعادت در عرفان اسلامی با محوریت شریعت معنا پیدا می کند و محور آن خداوند است. در عرفان های مدرن انسان تعیین کننده نوع سیر و سلوک عرفانی است نه خداوند.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید