شغل ائمه(ع) و خلفاء
شغل خلفای سه گانه و ائمه معصومین (علیهم السلام) چه بود؟
خلیفه اول ابوبکر است. برخی در مورد این کنیه «پدر بکر» گفته اند که او فرزندی به نام بکر داشته است.(1) البته داشتن فرزندی به نام بکر برای وی جای تردید است لذا برخی این لقب را به شغل وی نسبت داده اند و گفته اند چون شتر چران بوده به او ابوبکر گفته اند. به همین دلیل ابوسفیان این معنا از باب استهزا به ابوفصیل (فصیل = بچه شتر بازگرفته از شیر مادر) بدل کرد.(2) برخی نیز شغل وی را بازرگانی و بزازی دانسته اند.(3)
خلیفه دوم نیز عمر بن خطاب بود. او در دوران جاهلیت به چوپانی و شترچرانی اشتغال داشت. هم چنین در جنگ های آن دوره، سفیر قریش بود.(4)
«وحیدی» در کتاب «بصائرالقدماء و سرائر الحکماء» شغل برخی از بزرگان قریش را بیان می کند او می گوید: ابوبکر بزاز بود. هم چنین عثمان و طلحه و عبدالرحمن نیز بزاز بودند. عمر، دلال بود و بین بایع و مشتری واسطه می شود.(5)
بر اساس روایات و احادیث، ائمه (علیهم السلام) به شغل کشاورزی، باغداری، کار و کسب و ... اشتغال داشتند که ما در این جا به چند مورد از آن اشاره می نماییم.
علی (علیه السلام) در مدینه چاه های زیادی حفر نموده که به "ابیار علی" معروف است. هم چنین حضرتش زمین های بسیاری آباد کرده و نخلستان هایی درست کردند که هنوز هم آثار آن ها موجود است. در روایت آمده: امیر المؤمنین (علیه السلام) هنگامى که از جهاد فراغت پیدا مى کرد، به آموزش مردم و داورى میان ایشان مى پرداخت. و چون از این تکلیف مى آسود، در باغی که داشت با دست خود کار مى کرد، و در هنگام کار ذکر مى گفت.(6)
در مورد سایر ائمه (علیهم السلام) نیز بیشتر شغلشان کشاورزی بوده مخصوصا در مورد امام صادق (علیه السلام) روایات متعددی داریم که به برخی از آن ها اشاره خواهد شد.
«ابى عمرو شیبانى» می گوید: حضرت صادق (علیه السلام) را دیدم که در دست بیلى داشت و بر تن روپوشى خشن، در باغ خود کار می کرد، عرق از پشت مبارکش می ریخت، عرض کردم فدایت شوم، اجازه دهید من کمک کنم. فرمود: "من دوست دارم که مرد در راه جست و جوى معیشت از حرارت آفتاب رنج ببرد."(7)
«محمّد بن عذافر» از پدر خود نقل کرد که حضرت صادق (علیه السلام) به من هزار و سیصد دینار داده فرمود با آن به تجارت بپرداز و نیز فرمود من علاقه اى به سود آن ندارم، گرچه سود را هر کسى دوست دارد، ولى مایلم خداوند ببیند که من در جست و جوى نعمت او هستم.(8)
«هشام بن احمر» گفت: خدمت حضرت صادق (علیه السلام) رسیدم تا از موقعیت و مقام «مفضل بن عمر» بپرسم، امام (علیه السلام) در باغ خود کار می کرد، هوا خیلى گرم بود، عرق از سر و صورتش می ریخت... .(9)
«عبد الاعلى» گفت: در بین راه در مدینه به حضرت صادق (علیه السلام) برخورد کردم، روز بسیار گرمى بود، عرض کردم فدایت شوم با مقامى که نزد خدا دارى و نیز خویشاوندى پیامبر (صلی الله علیه وآله)، خود را این چنین به زحمت انداخته اى در چنین روزى!؟ فرمود: عبد الاعلى، به جست و جوى رزق و روزى بیرون شدم، تا از مثل تو بى نیاز باشم.(10)
در مورد امام کاظم(علیه السلام) نیز گفته اند:
«علىّ بن ابى حمزه»، از پدرش نقل مى کند که گفت: ابوالحسن امام موسی کاظم (علیه السلام) را دیدم که در زمینى متعلّق به خودش کار مى کرد، و پاهاى او غرق عرق شده بود، عرض کردم: فدایت شوم! کارگرانت کجا هستند؟ فرمود: اى على! کسانى با دست خود در زمین خویش کار کردند که از من و پدرم بهتر بودند. گفتم: کدام کسان؟ فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و امیر المؤمنین (علیه السلام) و همه پدرانم، که با دست خود کار مى کردند. با دست خود کار کردن، کار پیامبران و رسولان (علیه السلام) و اوصیا (علیه السلام) و صالحان است.(11)
با توجه به این موارد و موارد مشابه بسیاری که در کتب روایی و تاریخی و … موجود است، در می یابیم که اهل بیت و امامان(علیهم السلام)، اهل تجارت، کار و تلاش بودند و با وجود کارگران و نمایندگانی که داشتند، خودشان نیز شخصاً اقدام به فعالیت نموده و طبیعتاً به دنبال آن اموالی را نیز به دست می آوردند که در بیشتر مواقع، بسیاری از آن را انفاق می نمودند.
پی نوشت ها:
1. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ط الثانیة، ۱1387ق، ج3، ص246
2. مفید، محمدبن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، مکتبه بصیرتی، [بی تا]، ص102
3. هشام، السیره النبویه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، [بی نا]، ۱۳۵۵ق، ج1، ص267
4. بن عبدالبر، الاستیعاب، دارالجیل، بیروت، 1412ق، ج3، ص1145
5. دمیری، محمد بن موسی، حیاه الحیوان الکبری، محقق احمد حسن بسج، دارالکتب العلمیه، منشورات محمدعلی بیضون، بیروت، 1424ق، ج1، ص278
6. محدث نورى، مستدرکالوسائل، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1408 هـ ق، ج 13، ص 25.
7. کلینی، کافی، اسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1362ش، ج 5، ص 76.
8. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بیروت - لبنان، 1404 هـ ق،ج 47، ص 56، 99؛ خسروى، موسى، زندگانى حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) تهران، چاپ دوم، 1398ق، ص 42 و 43،
9. مجلسی، همان، ج 47، ص 340؛ خسروی، همان، ص 287.
10. مجلسی، همان، ج 47، ص 56، 99؛ خسروی، همان، ص 42 و 43.
11. علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403ق، ج 48، ص122، ج 48، 115، اخوان حکیمی، الحیاة، احمد آرام،دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، چاپ مکرر، 1380ش، ج 5، ص 477.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید