سلوک و اقسام آن

image: 
سلوک و اقسام آن

سه سؤال:
1- در مورد سلوک نظری، سلوک عقلانی، سلوک قرآنی و مراحل آنها توضیح بفرمایید.
2- یک سالک چه اموری را باید در مسیر سلوک خود محقق سازد، تا در این امر موفق شود؟
3- راه های معرفت، ابزار معرفت، و اقسام و موانع معرفت کدامند؟

نسبت به سوال اول، در توضیح آن سه قسم از سه سلوک، می توان بیان داشت که:
الف: سلوک نظری
منظور از سلوک نظری همان کسب علم و مطالعه و آشنایی و کشف حقیقت و تحقیق در مورد حقایق هستی و دین و زندگی است. قبل از اینکه انسان سلوک نظری کند و مدتی در جستجوی حقیقت باشد و با حقیقت آشنا شود، اگر وارد خودسازی عملی و سلوک عملی شود، مشکلات زیادی برای او پیدا می شود. تقویت اراده و ایمان منوط به شناخت حقیقت است.
ب: سلوک عقلانی
سلوک عقلانی راهی است که انسان با عقل خود به سوی حقیقت طی می کند. این راه با حواس ظاهری طی نمی شود، اینجا عالم عقل است و در این مسیر عقل همه کاره است و به شما می گوید چه هست و چه نیست، و یا چه کاری باید انجام شود یا انجام نشود.
به عبارتی دیگر، انسان در عالم طبیعت حیوانی بیش نیست که ظاهری انسانی دارد، و هنگامی که عاقل می شود و حیات عقلانی می یابد، تازه انسان می شود و هویت انسانی پیدا می کند. در سلوک عقلانی بر دو سیر علمی و عملی مستند به دلیل و حجت و انجام واجبات و ترک محرمات و رعایت تقوی بیشتر تاکید می شود، نتیجه چنین سلوکی وصول به عقلانیت دینی و الهی و کسب رضایت پروردگار است.
ج: سلوک قرآنی
سلوک قرانی، عمل به تعالیم این کتاب آسمانی است، و این سلوک مراحل گوناگونی دارد، چرا که ابعاد انسان گوناگون است، و تمامی این ابعاد نیاز به رشد و شکوفایی دارد. یک بعد انسان بعد روحی و معنوی است که با ارتباط و انس با خدا و عبادت رشد می کند و بعد دیگر انسان اخلاق است که با ارتباط با دیگران و معاشرت و دوستی و حضور اجتماعی رشد می کند، بنابراین برای این که انسان به کمال برسد، لازم است تمامی ابعاد انسان و مراحل سلوک در نظر گرفته شود.

سلوک قرآنی، گام های اساسی دارد که سالک با طی کردن موفق آن به نهایت کمال و قرب الهی خواهد رسید.
1- سلوک فکری
مراحل سلوک قرآنی با سلوک نظری آغاز می شود.
2- سلوک ایمانی
در این مرحله سالک بعد از سلوک نظری و رسیدن به آگاهی و بصیرت دینی، قلب خود را باید برای سلوک عملی آماده سازد و این آمادگی با سلوک ایمانی بدست می آید. یعنی باید به این باور برسد که راه حق و صراط مستقیم الهی که همان راه توحید و بندگی خدا است، از حقانیت یقینی برخوردار است و تضمین کننده سعادت دنیا و آخرت او است و راه های باطل و شرک آلود، چیزی جز گمراهی و سوء عاقبت برای انسان به ارمغان نمی آورد.
3- سلوک فردی و اجتماعی
یکی از مراحل سلوک قرآنی، سلوک فردی است که به رذایل و فضایل اخلاق فردی و جنبه های ظاهری زندگی انسان در این دنیا می پردازد و عمده ترین هدف آن تامین سلامت و نشاط روحی و بدنی انسان است. در این مرحله موانعی وجود دارد که باید مرتفع شود و نیازهایی که تامین گردد تا سالک در مراحل دیگر سلوک به موفقیت برسد. مرحله بعدی سلوک اجتماعی است، در این مرحله سالک سعی دارد تا در جامعه حضور فعال داشته باشد، عدالت طلبی را در دستور کار خود قرار دهد، و با ظلم و ستم بی امان بستیزد و در این مبارزه و مجاهده کاملا پیرو رهبری و امام به حق جامعه باشد و او را یاری نماید تا در سلوک اجتماعی خود نیز به نهایت رشد برسد.
4- سلوک عبادی
سلوک عبادی خودش دو مرحله دارد:
در مرحله اول، سالک باید خود را از بند بندگی هر چه غیر خدا است آزاد سازد و به صفت حریت و آزادگی برسد.
در مرحله دوم، سالک می کوشد تا با انجام وظایف عبادی و واجبات دینی و ترک محرمات و گناهان، خدای متعال را از خوش راضی سازد.
سپس بر سالک است که بعد از کسب رضایت الهی و طی کردن سلوک عبادی واجب، همت خود را بالاتر ببرد و وارد سلوک عرفانی گردد و حتی از اعمال مکروهی که خدا دوست ندارد نیز، اجتناب نماید و با کارهای مستحب و نیک در جلب محبت خداوند بکوشد، تا محبوب الهی شود و به قرب نوافل که نهایت کمال انسان است نایل گردد.
۵- سلوک اخلاقی
مرحله بعد سلوک اخلاقی است. در این مرحله سالک اخلاق اجتماعی و حسن معاشرت و دوستی با بندگان خدا و اخوت دینی را تمرین می کند و خود را به صفات و ملکات اخلاقی نیک می آراید و از صفات و ملکات بد تخلیه می کند.

اما نسبت به سؤال دوم:
برای پاسخ به این سؤال می توان به اموری اشاره کرد که سالک را در مسیر سلوکش موفق می دارد.
1- خلوت 2- تفکر 3- خوف و رجا 4- صبر 5- شکر

اما نسبت به سؤال سوم:
الف: چهار راه برای شناخت وجود دارد:
1- راه حس؛ این راه برای همگان باز است. 2- راه عقل؛ خواص توان پیمودن آن را دارند. 3- راه تهذیب و تزکیه؛ این راه برای عارفان گشاده است. 4- راه کتاب منیر و راه حس؛ این راه مختص به انبیای الهی است.
ب: ابزار معرفت
در یک تقسیم کلی تر ابزار معرفت که مربوط به قوای ادراکی انسان است عبارتند از: حس، خیال، وهم، عقل، قلب.
ج: اقسام معرفت
از دیدگاه قرآن، شناخت به دو بخش شهادت و غیب تقسیم می شود. این دو بخش همسان نیستند، بلکه بخش شهادت، فرع و بخش غیب اصل است یعنی عالم شهادت و هر چه در آن است متکی بر عالم غیب است معرفت حس که متعلق به عالم شهادت است، فرع بر معرفت عقلی است که متعلق به عالم غیب است.
د: موانع معرفت
عمده ترین موانع معرفت:
1- محبت دنیا: امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «حُبُ‏ الدُّنْيَا رَأْسُ‏ كُلِّ خَطِيئَة (1) اساس تمام خطاها محبت دنیا است.»
البته محبت دنیا به نحوی که هدف انسان شود و سبب فراموشی آخرت گردد.
2- زنگار دل بر اثر گناه: قرآن کریم در موارد بسیاری به موانع معرفت انسان اشاره کرده است؛ نظیر این آیه «كَلَّا ۖ بَلْ ۜ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ (2) چنين نيست، بلكه ظلمت ظلم و بد كاري هاشان بر دلهاى تيره آن ها غلبه كرده است (كه قرآن را انكار مى‏ كنند.»
(سرّ این که آنان حقایق دین را نمی بینند این است که) جان آنان را پرده گناه که همان زنگ دل است فراگرفته، آنچه را کسب کرده اند غبار و چرکی است که صفحه شفاف دل آن ها را پوشانده است.

پی نوشت ها:
1. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار( ط- بيروت)، ناشر دار احیاء التراث العربی، چاپ بیروت، 1403ق، ج70، ص119
2. مطففین/14

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: