روح کیهانی
در برخی از جنبش های نوظهور از تعبیر «روح کیهانی» استفاده می کنند، این تعبیر دقیقاً چه معنایی دارد؟ آیا می توان گفت که به نحوی به ماوراء طبیعت مربوط می شود یا صرفا مفهومی محدود به عالم ماده است؟ اصطلاح «روح کیهانی» از واژه هایی است که با رمان های پائولو کوئلیو در جامعه ما رواج پیدا کرد. که می توانید برای آشنایی با عقاید خلاف شریعت، او به لینک «http://www.askdin.com/thread32950.html» مراجعه نمایید. در آثار کوئلیو سعی می شود که این واژه مفهومی معنوی به خود بگیرد و آن، حقیقتی نامرئی و زبان مشترک موجودات بیان می شود. کوئلیو روح کیهانی را همان قدرتی می داند که جادوگران به آن دست یافته اند.(1) وی در جایی از کتاب «کیمیاگرش» درباره روح کیهانی چنین می نویسد: «وقتی از ژرفای قلبت چیزی را طلب کنی، به روح جهان نزدیک تری، روح جهان همواره نیروی مثبتی است.»(2) مفهوم روح جهان و روح کیهانی مانند سایر مفاهیم کلیدی و محوری در آثار کوئلیو مبهم و ناشناخته گذاشته شده است. این از رموز موفقیت کوئلیو است که وقتی به مفاهیم اساسی در آثارش می رسد تلاش می کند زیرکانه از کنار آن ها عبور کند و مخاطب را در ابهام و سردرگمی باقی بگذارد. او برای روح جهان یک قدرت آفرینندگی قائل است که هر چه انسان طلب کند، روح جهان موظف به سامان دادن به آن و ایجادش است. به همین مقدار که انسان چیزی را از روح جهان در خواست نمود آن چیز به واسطه و مدد روح جهان در دسترس قرار می گیرد. کوئلیو خوب و بد بودن آدمیان را شرط نمی داند و قائل است که هر چه باشی اشکال ندارد، فقط باید از روح جهان مطالبه کنی. این مطالبه گری و درخواست از روح جهان، فرایند به دست آوردن است. این همان نگاه اومانیستی است که انسان را محور همه چیز می داند و انسان را موجودی مطالبه گر و صاحب حق نسبت به همه می داند. تلاش کوئلیو در راستای تلاش فیلسوفان غربی است که سعی شان بر این است که از انسان موجودی سهم خواه و مطالبه گر بسازند و از رشد پذیری و متعالی شدن باز دارند. کوئلیو می نویسد: «حقیقت بزرگی در جهان وجود دارد که تو هر که باشی و هر چه بکنی، وقتی واقعا چیزی را بخواهی، این خواست در روح جهان متولد می شود و این ماموریت تو بر روی زمین است»(3) به این جملات باید خوب نگریست و در آن دقیق شد. تلاش بر این است که یگانه ماموریت انسان ها زیاده خواهی بیان شود. یعنی انسان در این سرای دنیا هیج هدف و کاری ندارد. این مخالف مبانی اسلامی ماست، چرا که در قرآن وقتی برای انسان نقشه راه ترسیم می شود بیان می گردد که: «هدف از خلقت آدمیان معرفت یافتن بود.» این جمله خود دریایی است که متخصصان فن درباره اش به تفصیل سخن گفته اند. با نگاه پائولو کوئلیو، در واقع برنامه های وحیانی انکار می شود و تلاش برای پرورش انسان آزاد از همه چیز ـ حتی خدا ـ می شود و سعی می گردد که رابطه انسان و خدا قطع گردد. شاید بتوان با صراحت گفت که راهی که ترسیم شده، در ابتدا می خواهد خدا را به مفهومی چون روح جهان تنزل دهد و در مرحله بعد نفی خدا گردد و انسان را در راه خود خواهی و مطالبه گری از همه چیز رها و یله گرداند.
_______
(1) کیمیاگر، ص 95-85.
(2) همان، ص 93
(3) همان، ص 24. منبع ، پایگاه اطلاع رسانی حجة الاسلام و المسلمین علی صفدری.
برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید