حکومت اسلامی و دینار و درهم

image: 
چرا درهم و دینار واحدی برای پرداخت زکات و دیه و ... انتخاب شد؟

چرا درهم و دینار واحدی برای پرداخت زکات و دیه و ... انتخاب شد؟ ضرب سکه در زمان امام صادق (علیه السلام) بر درهم بود یا دینار؟ هدف امام از ضرب سکه ها چه بود؟ استفاده آن در تعریف کفارات و‌ دیه به چه علتی بود؟ چرا برای پرداخت دیه از شتر استفاده شد؟

قبل از اسلام از درهم و دینار به عنوان واحد اندازه گیری استفاده می شد.(1) رومیان از دینار به عنوان واحد پول استفاده می کردند و ایرانیان دوره ساسانی از درهم بهره می بردند. در "حجاز" قبل از اسلام به همین منوال از درهم و دینار استفاده می شد. یعنی اجناس را بر اساس وزن طلا یا نقره خرید و فروش می کردند.(2)
قرآن هم از دینار(3) و درهم سخن به میان آورده است:
«وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ»؛ یوسف را به بهایی اندک و درهمی ناچیز فروختند و در او زهد و بی‌رغبتی نمودند.(4)
در صدر اسلام دو سکه رایج در میان مردم که با آن معامله می نمودند، درهم و دینار بود. دیات، معاملات، کفارات، خسارات با همین دو نوع سکه انجام می شد. درهم نقره بود و دینار طلا و هر ده درهم نقره، یک دینار طلا قیمت داشت.
ضرب سکه در زمان امام باقر (علیه السلام) رخ داد. دینار پول رایج رومیان بود که از همان آغاز در بلاد اسلامی رواج داشت و مسلمانان با سکه های دینار رومی معامله می نمودند تا در زمان "عبدالملک مروان" در بلاد اسلامی دینار ضرب شد و از دینار رومی استفاده نگردید.
داستان از این قرار بود که پول های کاغذی از روم به "مصر" میامد و چون در کشور "مصر" افراد نصرانی بسیاری بودند از پول های کاغذی استفاده می کردند. اما مشکل اینجا بود که بر روی پول های کاغذی نوشته شده بود "پدر"، "پسر" و "روح القدس".
"عبدالملک مروان" از این موضوع ناراحت شد و دستور داد حاکم "مصر"، حاشیه پول های کاغذی را نام "پدر" و "پسر" و "روح القدس" بود را پاک کند او هم چنین کرد.
وقتی خبر به حاکم "روم" رسید با ارسال هدایای بسیاری نزد "عبدالملک" از او خواست اجازه دهد عبارت "پدر"، "پسر" و "روح القدس" بر روی کاغذ بماند و پاک نشود.
اما "عبدالملک" نپذیرفت دوباره هدایای بیشتری ارسال شد، باز او قبول نکرد. این بار پادشاه "روم" تهدید کرد اگر این موضوع عملی نشود بر روی سکه های دینار رومی که در تمام بلاد اسلامی رواج داشت به پیامبر (صلی الله علیه و اله) توهین شود و عبارت توهین آمیز بر روی سکه ها ضرب شود.
"عبدالملک مروان" با این که می دانست باید در این امر به اهل بیت (علیهم السلام) رجوع کند با تعلل بسیار خدمت امام باقر (علیه السلام) رسید و چاره کار را جویا شد حضرت فرمود:
«کار را دشوار نگیر. نظر من این است که هم اکنون از اهل فن بخواهى تا برایت درهم و دینارهاى فراوانى را بسازند که بر یک طرف آن شعار "توحید" و بر طرف دیگر "محمد رسول الله" نقش زنند و در مدار آن نام شهرى که سکه در آن زده شده و تاریخ ساخت آن نوشته شود.»
سپس در زمینه برخى خصوصیات دیگر سکه‏ ها، رهنمودهایى داد تا تقلب، دخل و تصرف در آنها به آسانى میسر نباشد و به عبد الملک فرمود:
«از مردم بخواه تا از این پس با این سکه ‏ها معاملات خود را انجام دهند و مبادلات اقتصادى را با سکه‏ هاى رومى ممنوع و داراى مجازات اعلام کن.»
در ظرف چند ماه، رهنمودهاى امام باقر (علیه السلام) بخوبى عملى گردید و سکه ‏هاى اسلامی در روابط اقتصادى به کار گرفته شد. آن گاه "عبد الملک" به پادشاه روم نوشت، اگر می خواهى تهدیدهایت را عملى کن! و پادشاه "روم" کاری از پیش نبرد.(5)

در حال حاضر اکثر معاملات جهانی به دلار انجام می شود و در همه دنیا پذیرفته شده است. اما درهم و دینار در همه جا قیمت یکسانی ندارد. در "عراق" دینار معامله م یشود و در "کویت" درهم و قیمت های آنان با هم متفاوت است. معمولا معاملات داخلی بر اساس پول رایج هر کشور است.
به نظر می رسد پول های حال حاضر کشورهای عربی مانند قدیم نیست. سابقا دینار طلا بود و درهم نقره، ولی اکنون پول های کاغذی جای نقره و درهم را گرفته اگرچه سکه هم موجود است اما دیگر طلا نیست و در سکه ها نقره کمی به کار رفته است.
در گذشته در مورد سکه های طلا و نقره که دینار و درهم را تشکیل می دادند وزن آن ها هم مشخص بوده و ملاک مشخصی داشته است.
برای دیه معمولا به دینار و درهم دیه انسان را مشخص می کنند. دیه انسان، هزار دینار طلا، هر دینار یک مثقال و هر مثقال معادل 18 نخود است. و چون هر دینار ده درهم نقره است، دیه انسان به نقره ده هزار درهم می شود.
برای تعیین دیه غالبا درهم و دینار دخیل بوده است. اما غیر از آن شتر، گوسفند، گاو، هم برای دیه تعیین شده است علتش شاید این باشد که طلا و نقره در دسترس مردم کمتر بوده لذا از حیوان برای پرداخت دیه استفاده می شد.

پی نوشت ها:
1. بلاذری فتوح البلدان، تصحیح، صلاح الدین منجد، 1957م، قاهره، ص 452
2. ابن خلدون، مقدمه، دارنهضة، 1336ق، قاهره، ص 48
3. آل عمران/ 75
4. یوسف/ 30
5. ابوالبقاء دمیری، محمد بن موسی، حیات الحیوان، محقق، بسج احمد حسن، دارالکتب العلمیه، بیروت 1424ق، ج 1، ص 96-100

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: