توبه و گناه

image: 
آیا کسی که پاکدامنی اش را حفظ کرده و گناه نکرده، با کسی که صفحه دلش را گناه آلود کرده و آنگاه توبه کرده، برابر است؟

آیا کسی که پاکدامنی اش را حفظ کرده و گناه نکرده، با کسی که صفحه دلش را گناه آلود کرده و آنگاه توبه کرده، برابر است؟ آیا خدا از حق خودش می گذرد؟ از حق الناس چطور؟ یک. در حقیقت خداوند با توجه به ساختار کامل، عزت مدارانه و کریمانه با (اعطای عقل، این حجت و راهنمای درونی؛ فطرت الهی و وجدان؛ موهبت اختیار؛ راهنمایان بیرونی و ...) برای قرار گرفتن در مسیر عبودیت و بندگی و اطاعت و بمنظور تحصیل کمال و سعادت دنیا و آخرت، انسان را آفرید، نه برای گناه و عصیان و تبعیت شیطان و نفس! قرار بود عقل و فطرت الهی امیر بر همه وجود و قوای نفسانی انسان باشد و نه بالعکس! دو. از طرفی خداوند به علم ازلی و ابدیش می دانست که این انسان که خداوند تاج کرامت بندگی را بر سر او نهاده و می تواند با اختیار طریق بندگی و مجاهدت نفس به بالاترین درجات قرب الهی دست یافته و حتی از ملائکه نیز پیشی گیرد، بدلیل جهل و تبعیت شیطان و هواهای نفسانی و سوء اختیار، راه خفت و خواری و بندگی و طاعت طواغیت درون و بیرون را برخواهد گزید.(1) سه. علیرغم اینکه خداوند با اعطای حجت های درونی و ارسال حجت های بیرونی، حجت را بر انسان تمام کرده، اما از آنجایی که ارحم الراحمین است و به بندگانش از مادر مهربان تر است و هدایت و سعادت ایشان را خواهان است، نیز به دشمنی و عداوت و مکر شیطان مبین و قسم خورده (ابلیس و اعوانش) و دشمنی و عداوت نفس (اعداء عدوه) و از طرفی به ضعف و نقصان بندگانش واقف است، راه توبه و پشیمانی و بازگشت را برای ایشان باز گذاشته تا انسان در هر مقطعی از زندگی دنیا، قبل از آشکار شدن نشانه های قطعی مرگ، که برگردد و توبه واقعی کرده و در صدد جبران قرار گیرد، بتواند از سعادت و نجات برخوردار شده و از رستگاران شود. چهار. البته توبه واقعی و حقیقی شرایطی دارد و اینطور نیست که هر کس اظهار توبه و پشیمانی کرد در زمره اهل نجات قرار گیرد، بلکه باید پس از توبه تا مادامیکه فرصت دارد، برای ادای حق الله و جبران حق الناس از همه توان و ظرفیتش بهره گرفته و جبران مافات کند و اگر در این مسیر سهل انگاری و کوتاهی ورزد، همین مسامحه و کوتاهی اش حاکی از آنست که توبه واقعی و نصوح نکرده و معلوم نیست مشمول رحمت الهی قرار گیرد و تمام اجزاء و ارکان نیت و تلاش و ظرفیت و عمل فرد از منظر خدای متعال مخفی نیست. پنج. چنانکه در روایات بدان اشاره شده، خداوند نسبت به توبه کنندگان واقعی از حق خودش می گذرد اما از حق الناس نمی گذرد، اما اگر کسی پس از توبه واقعی در باقی عمرش از تمام توان و ظرفیت و فرصتش برای جبران مافات، اعم از حق الله و حق الناس کوتاهی نورزد و در جهت جلب رضایت صاحبان حق، تلاش کافی و وافی کند، اگر عمرش کفاف جبران همه حق الله و حق الناس را نکند و بنا به تقدیر تسلیم مرگ شود، امید آنکه خدای متعال به فضل عمیم و رحمت جسیمش، باقی قصور و کوتاهی او را جبران کند، منتفی نیست و چه بسا طلبکاران چنین شخصی را چنان از فضل خویش برخوردار سازد که از او راضی شوند. ان شاءالله شش. البته ناگفته نماند این تصور که کسی بدلیل باز بودن درب توبه و رحمت الهی و ارحم الراحمین بودن خداوند، تا هر زمان که برایش ممکن بود به گناه و طغیان و پیروی هوای نفس و شهوات مشغول شود و آنگاه در سنین میانسالی و سالمندی توبه کند، از مکاید و دسایس شیطان و نفس است،(2) چه بسا کسانی که فریب این مکر شیطانی و القاء نفسانی را خورده و در حالیکه به غفلت و تباهی و گناه و نافرمانی، اشتغال داشته و توبه را به فرداها موکول می کردند فرشته مرگ را ملاقات کرده و فرصت توبه نیافته اند. هفت. علاوه بر اینکه بدون شک، اجر و ثواب و درجه و مقام قرب کسانی که دل در گرو طاعت و بندگی حضرت مولا (جل و علا) داده و دامن هاشان را از گناه و عصیان و تبعیت نفس و شیطان و حب الشهوات پاک و طاهر نگاه داشته اند، نسبت به کسانی که با سوء اختیار و تبعیت شیطان و هوای نفس به گناه و عصیان آلوده شدند و سپس توبه کرده اند، قابل مقایسه نیست، در مثال، کجا پارچه ای که به هیچ آلودگی و لکه ناپاکی آلوده نشده با پارچه ای که آلوده و لکه دار شده و سپس شستشو داده شده یکی هستند؟! هشت. و در آخر اینکه آنها که راه عبودیت و بندگی حقتعالی و مخالفت با شیطان و نفس را در طول عمرشان برگزیده اند، در کمال آرامش و اطمینان قلبی دعوت حضرت حق را لبیک می گویند و مصداق این آیات شریفه اند.(3) و حال آنکه کسانی که پس از آلودگی به گناه و ظلم در حق خود، خدا و خلق خدا توبه کرده اند، بدلیل واجدیت شرایط سخت و دشوار برای توبه حقیقی، پذیرش قطعی توبه ایشان در اکثر موارد در هاله ای از ابهام و مکتوم در اسرار غیبیه خدای متعال است، و تا زمان لقاء و دیدار حضرت حق باید در حالتی از خوف و رجاء بسر ببرند، اینکه آیا توبه شان مقبول افتاده باشد یا خیر!

_______________

(1) زیرا بشر ظلوم و جهول است و به جایی می رسد که به حیوانیت رضا می دهد بلکه از حیوانات نیز رذل و پست تر می شود. قوله کریم: «أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ»(اعراف/179).

(2) در لسان روایات، از این مکر شیطان با عنوان تسویف (به تأخیرانداختن توبه) یاد شده است.

(3) «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * إِرْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً * فَادْخُلِی فِی عِبادِی * وَ ادْخُلِی جَنَّتِی»(فجر/ آیات 27 - 30).

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید

 

موضوع: