بنی اسرائیل مالک قدس

image: 

پرسش:

با توجه به برتری دادن خداوند به بنی‌اسرائیل «یا بَنِی إِسْرائِیلَ...أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِین»(بقره، آیه ۴۷)؛ به‌ویژه با توجه به این که قرآن به بنی‌اسرائیل می‌گوید وارد ارض مقدسی شوید که خداوند برای شما قرار داده «یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَهَ الَّتی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ...»(مائده، آیه ۲۱)؛ مگر این قدس و سرزمین‌های اشغالی از قبل متعلق به بنی‌اسرائیل نبوده؟ آیا این‌ها حقانیت یهودیان و بنی‌اسرائیل در برتری طلبی و نیز تسلط آن‌ها بر قدس و سرزمین‌های خودشان را ثابت نمی‌کند؟

پاسخ:

آیاتی در قرآن کریم وجود دارد که به ظاهر می‌تواند برتری نژادی یهودیان و مالکیت آن‌ها بر سرزمین‌های اشغالی را اثبات کند؛ اما دقّت درآیات دیگر نشان می‌دهد که این برداشت ابتدایی از این آیات صحیح نیست و همان‌گونه که شیوه حضرات اهل‌بیت: بوده است، باید برای تفسیر یک آیه، آیات هم خانواده آن را نیز ملاحظه کرد تا بتوان به تفسیر درست آیات دست پیدا کرد. امیر مؤمنان(علیه السلام) دراین‌باره می‌فرمایند: «وَ ینْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ وَ یشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَی بَعْضٍ»؛ بعضی از قرآن با بعض دیگر سخن می‌گوید و بعضی از قرآن بر بعضی دیگر شهادت می‌دهد.(۱)

در ادامه و در راستای پاسخ به پرسش‌های مطرح شده، دو نکته مطرح می‌شود:

نکته اول:

درباره آیه شریفه «یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِی الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِین»(۲) اکثر تفاسیر شیعه و اهل سنت گفته‌اند مراد از «فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِین» برتری بر جهانیان عصر خودشان است، نه همه اعصار؛ زیرا با آمدن دین اسلام، ادیان سابق، منسوخ شده‌اند و خداوند متعال نیز مسلمانان را برتری داده و فرموده: «کُنْتُمْ خَیرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاس»؛ شما (مسلمان‌ها) بهترین گروهی هستید که (از جانب خدا) بر مردم (جهان) پدیدار شده‌اید،(۳) لذا اگر بنی‌اسرائیل را برتر و افضل از همه انسان‌ها در همه زمان‌ها بدانیم، با این آیه تعارض دارد و به دلیل همین تضاد و ناسازگاری با دیگر آیات، نمی‌توان چنین تفسیری را پذیرفت. 

افزون بر این که در بسیاری از آیات قرآن کریم(۴) بنی‌اسرائیل به شدّت مورد مذمّت قرارگرفته‌اند؛ که این خود حاکی از آن است که آن فضیلت و برتری برای زمانی خاص و محدود بوده است.

 اگر هم «فضل» را به معنای فراوانی و زیاد بودن نعمت‌های الهی بر بنی‌اسرائیل بدانیم که دیگر به برتری و فضیلت بر دیگران ناظر نیست.

آیت‌الله جوادی آملی در این زمینه می‌گویند: «اولاً، بنی‌اسرائیل از کمال‌های مادی و معنوی برخوردار بودند، ازجمله این که دارای انبیاء و ملوک فراوان بودند. ثانیاً، کمال‌های بنی‌اسرائیل در مقطع خاص تاریخ بود، زیرا در مقطع دیگر به ذلت و خواری مبتلا شدند. ثالثاً، نعمت کثرت انبیاء و کثرت ملوک برای بنی‌اسرائیل جهانی است، زیرا هیچ امتی قبل از آنان و هیچ ملّتی بعد از آن‌ها از چنین کثرتی برخوردار نبوده و نیستند».(۵)

نکته دوم:

آیه شریفه: «یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَهَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُم...»؛ ای قوم من، به سرزمین مقدّسی که خدا برای شما مقرّر داشته، وارد شوید.(۶)

درباره این آیه شریفه به چند نکته توجه فرمایید:

۱. در این که مراد از «سرزمین مقدس» کدام سرزمین است، مفسران چند احتمال را مطرح کرده‌اند: ممکن است مقصود از آن، بیت‌المقدس یا قسمتی از سرزمین شام (سوریه فعلی) یا قسمتی از اردن یا فلسطین و یا سرزمین طور باشد؛ اما بعید نیست که مقصود از سرزمین مقدس، تمام منطقه شامات (یعنی فلسطین، اردن، سوریه و امثال آن) باشد؛ البته گاهی به خصوص «بیت‌المقدس» نیز سرزمین مقدس گفته می‌شود.(۷)

۲. چنین نیست که عبارت «الَّتی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ»، همیشه بر ابدی بودن امری دلالت کند، بلکه در موارد موقت و اشاره به برخی از گروه‌ها نیز¬استفاده شده است؛ مانند آیه ۳ سوره حشر که در مورد یهودیان مدینه است و به آنان دستور کوچ داده شد؛ از این امر تعبیر به «کَتَبَ اللَّهُ» شده که منظور، یک بار کوچ کردن است. آیات دیگری نیز وجود دارد که به بنی‌اسرائیل خطاب شده و شکی در موقت بودن آن‌ها نیست، مثل آیه ۱۲۹ سوره اعراف. ازاین‌رو از تعبیر «کتب» در این آیه نمی‌توان حق مالکیت و همیشگی بودن را ثابت کرد.

۳. تقدیر الهی در مورد سکونت بنی‌اسرائیل در سرزمین مقدس، شرایطی داشته است (ازجمله آن که آن محل را از شرک و بت‌پرستی پاک سازند و به دستورات پیامبران عمل کنند)، ولی درآیات بعدی می‌خوانیم که بنی‌اسرائیل به این شرایط عمل نکردند و از داخل شدن در سرزمین مقدس محروم ماندند.

لذا از خود آیه فهمیده می‌شود که این حکم، عمومیت نداشته و حتی برخی از همان بنی‌اسرائیل هم از ورود به آن سرزمین، محروم شدند.

۴. بنی‌اسرائیل و پیروان حضرت موسی (علیه السلام)با صهیونیست امروزی متفاوت هستند. آن سرزمین، مهد ادیان الهی و مأمنی برای موحدان و دین‌داران است، نه رژیم نژادپرست صهیونیستی که امروزه با زور و کشتار و خلاف آیین الهی، به غصب سرزمین‌ها اقدام می‌کند. واضح و روشن است که سرزمین مقدس، متعلق به اشرار و کفار نیست.

صهیونیست‌ها اندکی از سرزمین‌ها را از فلسطینیان خریداری کردند، ولی بقیه را با زور و کشتار ساکنین و اخراج آن‌ها و... غصب کرده‌اند. چه بسا بسیاری از ساکنین بومی این منطقه، از نسل همان بنی‌اسرائیل باشند که در طول زمان، مسلمان شده‌اند، لذا بیرون راندن آن‌ها از سرزمین آباء و اجدادی‌شان، در¬ واقع بیرون راندن همان بنی‌اسرائیل است.

۵. قدر متیقّن در «یا قوم» و «لکم» در عبارت «یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَهَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُم»(۸) برای آن عدّه از بنی‌اسرائیل است که در زمان حضرت موسی (علیه السلام)زندگی می‌کردند و فراتر از آن به دلیل نیاز دارد، پس اصل سرایت این حقّ به نسل‌های بعدی و ذریه آن‌ها در زمان ما خصوصاً صهیونیست‌ها که در حقیقت، پیرو تعالیم الهی موسی (علیه السلام) نیستند قابل اثبات نیست.

نتیجه:

۱. عبارتی در قرآن کریم دالّ بر برتری نژادی بنی‌اسرائیل وجود ندارد.

۲. عبارت «فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِین» به معنای برتری آن‌ها بر مردم زمان خودشان است، یا به معنای فراوانی و زیاد بودن نعمت‌ها مثل کثرت انبیاء و معجزات است که چون به درستی از آن‌ها استفاده نکردند نه تنها موجب برتری آن‌ها نشد، بلکه موجب ملامت و توبیخ آن‌ها نیز قرار گرفت.

۳. آیه «یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَهَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُم...» نیز نمی‌تواند دلالتی بر حقانیت بنی‌اسرائیل بر این منطقه باشد، زیرا «کتب» همیشه معنای دوام و استمرار را ندارد؛ ثانیاً بین بنی‌اسرائیل و پیروان آیین یهود و بین صهیونیست‌ها، تفاوت اساسی و زیادی وجود دارد و نمی‌توان هر دو را یکی دانست.

۴. سرزمین قدس، مهد ادیان الهی و مأمنی برای موحدان و دین‌داران است، نه رژیم نژادپرست صهیونیستی که امروزه با زور و کشتار و خلاف آیین الهی، به غصب سرزمین‌ها اقدام می‌کند. واضح و روشن است که خداوند متعال، سرزمین مقدس را به اشرار و کفار وعده نمی‌دهد.

۵. قدر متیقّن در «یا قوم» و «لکم» در این آیه، برای آن عدّه از بنی‌اسرائیل است که در زمان حضرت موسی(علیه السلام) زندگی می‌کردند و فراتر از آن، به اثبات و دلیل نیازمند است.

 

پی‌نوشت‌ها:

۱. السید الرضی، نهج‌البلاغه، قم، انتشارات دارالهجره، ص۱۹۲، ذیل کلام ۱۳۳.

۲. سوره بقره، آیه ۴۷ و ۱۲۲.

۳. سوره آل‌عمران، آیه ۱۱۰.

۴. سوره بقره، آیه ۶۱ و آیه ۸۵؛ سوره مائده، آیه ۱۳؛ و....

۵. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، انتشارات اسراء قم، ج۴، ص۲۰۶.

۶. سوره مائده، آیه ۲۱.

۷. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران،‌دار الکتب الاسلامیه، ج۴، ص۳۳۸ و ۳۳۹.

۸. سوره مائده، آیه ۲۱.

 

موضوع: