امام حسین(ع) و عبیدالله جعفی

image: 
عبیدالله بن حر جعفی که بود؟ امام حسین(علیه السلام) چند مرتبه از وی تقاضای کمک کردند؟ آیا امام حسین(علیه السلام) به وی اصرار کردند؟

عبیدالله بن حر جعفی که بود؟ امام حسین(علیه السلام) چند مرتبه از وی تقاضای کمک کردند؟ آیا امام حسین(علیه السلام) به وی اصرار کردند؟

«عبیدالله بن حر جعفی بن عمرو بن خالد بن مجمع بن مالک بن کعب بن سعد بن عوف بن عویم بن جعفی» از قبیله بنی سعد است. قبیله بنی سعد را "بنی سعد العشیره جعفی" می گفتند. از تولد و کودکی وی اطلاع دقیقی در دست نیست. اما در زمان عثمان بن عفان در سن جوانی بود. او از هواداران عثمان بود و پس از قتل عثمان نیز به معاویه پیوسته و در جنگ صفین همراه با سپاهیان او با امام علی(علیه السلام) جنگید، اما پس از شهادت امام علی(علیه السلام) به کوفه عزیمت کرده و در آنجا ساکن شد.(1)
امام حسین(علیه السلام) در منزل "قصر بنی مقاتل" خیمه ای دید و هنگامی که متوجه شد خیمه عبیدالله بن حر جعفی است کسی را به سوی وی فرستاد او امام را یاری کند. او بهانه آورد و گفت: «من از کوفه بیرون نیامدم مگر از ترس اینکه حسین(علیه السلام) به آنجا آید و من نتوانم یاریش کنم.» فرستاده امام بازگشت و پاسخ عبیدالله را به امام(علیه السلام) رساند. پس از آن امام حسین(علیه السلام) خود نیز به خیمه عبیدالله رفت و نشست و خدا را سپاس گفت و گفت: «ای مرد، در گذشته خطا بسیار کردی و خداوند تو را به اعمالت مؤاخذه می‌ کند، آیا نمی‌ خواهی در این ساعت سوی او بازگردی و مرا یاری کنی تا جد من روز قیامت، نزد خدا شفیع تو باشد؟» گفت: «یابن رسول الله، اگر به یاری تو آیم، همان اول کار، پیش روی تو کشته می‌ شوم، و نفس من به مرگ راضی نیست، ولی این اسب مرا بگیر، به خدا قسم تاکنون هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته مگر اینکه به آن رسیده و هیچکس در طلب من نیامده مگر اینکه از او سبقت گرفته و نجات یافته‌ ام.»
امام حسین(علیه السلام) از او روی برگرداند و فرمود: «نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو.» امام آیه 51 سوره کهف را تلاوت فرموده: «وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا»؛ ما گمراهان را به یاری خود نمی‌طلبیم.
سپس فرمودند:«اما از این جا بگریز و برو! نه با ما باش و نه بر ما! زیرا اگر کسی صدای استغاثه ما را بشنود و اجابت نکند، خداوند او را به رو در آتش جهنم می‌ اندازد و هلاک می‌ شود.» آنگاه امام(علیه السلام) به خیمه خود بازگشت.(2)

با توجه به مطلب فوق، امام یک بار نماینده ای به سوی وی فرستاد و یکبار نیز خودشان رفتند که اگر هر کدام از اینها را یک مرتبه حساب کنیم دو مرتبه از ایشان تقاضای کمک کردند.امام (علیه السلام) بسیاری از افراد را به یاری طلبیدند و انحصار به وی ندارد.
این یاری طلبیدن می تواند به عنوان اتمام حجت قلمداد شود تا فردای قیامت افراد شبیه به عبیدالله، با عدم اطلاع، کناره گیری خود را توجیه نکنند.

پی نوشت ها:
1. زرکلی، خیرالدین، اعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، ج ۴، ص۱۹۲.
2. ابن اعثم الکوفی، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، ۱۹۹۱م، ج ۵، ص۸۴.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمائید

 

 

موضوع: