آیا زکریا رازی و خیام منکر بهشت و جهنم و نبوت بودند ؟
جواب:
دشمنان دین و فرهنگ ایران اسلامی، از هیچ کوششی جهت از بین بردن هویت ایرانی اسلامیِ این مرز و بوم، فروگذار نکرده و نخواهند کرد؛ مدتی بر طبل بی فرهنگی و خالی بودن پشتوانه های فرهنگی، در ایران و تضعیف روحیه خود باوری ایرانیان کوفتند و حدود 300 سال، ما را با استعمار و تحقیر و تضعیف از باور به این پشتوانه ها باز داشتند. اما هنگامی که دیدند مردم ایران اسلامی با تکیه بر داشته های خود و شناخت آنها به پیشرفت ایرانی اسلامی خود امیدوار شدند، جهت بحث را عوض کردند و طرح جدایی این پشتوانه خود باوری ملی را از دین کلید زدند و شبهه می کنند که؛ این ها که شما به عنوان الگو معرفی می کنید، آدم های بزرگی هستند، ولی مذهبی نبودند! تا دیروز ؛ مولانا و بو علی را افغانی، ترک غیر ایرانی ، و ... می خواندند و امروز آنها را غیر مذهبی! باید این دسیسه ها را شناخت و درست در برابر آن موضع گرفت. هدف اصلی دشمن از طرح این گونه شبهات، تهی کردن جوانها از هویت و خودباوری با تشکیکی در بزرگان این مرز و بوم است.
در ادامه؛ به تک تک این شخصیت ها می پردازیم و ثابت می کنیم که؛ این حرف ها شبهه ای بی اساس و تهمتی بیش نیست.
یکی از بحث بر انگیز ترین شخصیت ها در بین افرادی که در متن سوال بیان شده است «زکریای رازی» است.
«ابوبکر محمد بن زکریاى رازى»، یکى از حکیمان و طبیبان بزرگ اسلامی (1) در سال 250 ق در شهر رى متولد شد.(2) و در سال 320 ق درگذشت.(3)
رازی؛ کاشف الکل که در علم طب سرآمد عصر خویش بود. غیر از رشته طب در فلسفه و اخلاق نیز آراء و نظریات مهمى دارد.
در برخی از کتب به زکریای رازی نسبت الحاد داده شده است ولی آیا زکریای رازی به واقع ملحد بوده است؟
کسانی که مدعی هستند که زکریا رازی ملحد بوده است به دو کتاب و یک مطلب استناد می کنند. در برخی از کتاب های تاریخی، دو کتاب «فى نقض الادیان»(4) و «مخاریق الانبیاء» (5) در رد ادیان به او نسبت داده شده است که بسیاری از مورخین نسبت این دو کتاب را به زکریای رازی مردود دانسته اند و گفته شده کتاب «اعلام النبوة» اثر ابوحاتم رازى در برابر او در صدد دفاع از اصل نبوت برآمده است.(6)
اما آنچه که بین مورخین اختلافی در آن نیست؛ انتساب کتب متعدد دیگری به زکریای رازی است که وقتی این کتاب ها را می بینیم، به مطالبی بر می خوریم که زکریای رازی تصریح کرده است که دین اسلام بر حق است و به وجود خدا و پیامبر و معجزات آنها اقرار کرده است. که نمونه این کتاب ها کتاب مهم "الحاوی " اثر بی تردید زکریای رازی است.(7)
به نظر دلیل اصلی این گونه تهمتها به زکریای رازی شهرت او و ورود او به دربار و سلاطین زمان خود بوده است؛ که بدخواهان راحت ترین راه برای تخریب او را تهمت الحاد می دانستند.
از این گذشته، متفکران و اندیشمندان اسلامی قائل هستند که زکریای رازی نه تنها مسلمان بوده بلکه شیعه نیز بوده است و از همین جهت مورد اتهام الحاد و خروج از اسلام!! به او زده شده است.
در قدیمیترین منابع کتابشناسی؛ مانند فهرست ابن ندیم، که تنها یک سده بعد از او میزیسته، کتابهایی به رازی نسبت داده شده که مؤیّد اعتقاد او به وحدانیت خدا، نبوت پیامبران، معاد و حتی مکتب تشیع میباشد: «کتاب الحاصل فی العلم الإلهی»، «کتاب فیما یرد به اظهار ما یدعی من عیوب الأنبیاء»، «کتاب علی سهیل البلخی فی تثبیت المعاد» و «فی آثار الامام الفاضل المعصوم».(8)
ابن طاووس، رسالهای از رازی نقل میکند به نام «برء الساعه» که ابتدای آن، به روش علمای شیعه میباشد؛ در ابتدای این رساله چنین آمده است: «بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله کما هو اهله و مستحقه و صلواته علی خیر خلقه محمد و آله و عترته و سلم تسلیما کثیراً. (9)
تهمت کفر و الحاد از سوی ابوحاتم رازی که اسماعیلی مذهب است به محمد بن زکریا نسبت داده شده است. از طرفی چون محمد بن زکریای رازی در کتاب «فی الرد علی الکیال فی الامامه» بر اسماعیلیه حمله کرده است. (10) بسیار موجه است که گفته شود؛ اسماعیلیه اتهام الحاد را به انتقام تألیف آن کتاب به او نسبت دادهاند. (11)
در پایان، شایسته است نظر شهیدمطهری (ره) را درباره زکریای رازی بیان کنیم:
شهید مطهری در تألیفات خود اظهار داشته که چون تمام کتابهای رازی در دسترس نیست، نمیتوان پیرامون او اظهار نظر قطعی کرد، اما از مجموعه قرائن به دست میآید که او منکر نبوت نبوده بلکه با مدعیان دروغین نبوت در ستیز بوده است. محال است مناظرات رازی با ابو حاتم در منزل یکی از بزرگان ری و در حضور اکابر و بزرگان شهر پیرامون ابطال اصل نبوت باشد و او همه مذاهب را باطل اعلام کند و سپس در کمال احترام نیز زیست نماید.(12) رازی سخت پایبند توحید و معاد و اصالت روح و بقای آن بوده است و چگونه ممکن است کسی که اصول مبدأ و معاد را قبول دارد، نبوت را انکار کند، بلکه از آثار او به دست میآید که اندیشه امامت، ذهن او را به خود مشغول کرده بوده است و بدیهی است که اندیشه امامت با منکر نبوت همراه نیست.(13) ایشان بیان میکند استدلالهایی که به رازی در نفی نبوت نسبت داده شده است، آنقدر ضعیف است که در شأن مقام علمی او نیست. ایشان احتمال شیعه بودن رازی را منتفی نمیداند بلکه بیان میکند؛ بعید نیست که رازی تا حدودی طرز تفکر شیعی امامی داشته است و همه متفکرانی که چنین اعتقادی داشتند، از سوی دشمنان شیعه، به کفر متهم میشدند.(14)
پی نوشت ها
1- ابن ابى اصیبعه، احمد بن قاسم، عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ اول، 2001م ج 1، ص 63؛ ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، بیتا، ج 5، ص 157؛ کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1376ق، ج 10، ص 6.
2- عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، ج 1، ص 63؛ وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، ج 5، ص 157.
3-عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، ج 1، ص 63.
4- راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعى ایران، تهران، انتشارات نگاه، چاپ دوم، 1382ش، ج 10، ص 133 – 134.
5- همان، ص 135 – 136.
6- فرمانیان، مهدی، آشنایی با فرق شیعه، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1387، ص 123-124.
7- محقق، مهدى، فیلسوف رى، محمد بن زکریاى رازى، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1377ش، ص 3.
8- ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، بیتا، ص 419.
9-ابن طاووس، على بن موسى، الامان من أخطار الأسفار و الأزمان، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق، ص 152.
10-عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، ج 1، ص 67.
11-نعمه، عبدالله، فلاسفه الشیعه، مترجم: غضبان، جعفر، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، چاپ اول، 1367ش، ص 320.
12- مطهری، مرتضی، مجموعهآثار، ج 14، ص 468، تهران، صدرا، 1380ش.
13- همان، ص 469.
14- همان، ص 470.