آریایی اصیل؛ با حجاب یا بی حجاب
در دوران باستان نیز، پوشش زن ایرانی پوششی نسبتاً کامل بوده و در هـیچ مجسمه و کتیبه ای و یا در هیچ نقش و نگاری نمی توان زن ایرانی را با سر برهنه مشاهده کرد.
پرسش:
آیا بیحجابی نماد آریایی اصیل بودن است؟
پاسخ:
حِجاب و پوشش زنان در برابر مردان نامحرم، یکی از واجبات مسلّم و ضروریات دین اسلام و مذهب است که در آیاتی از قرآن و احادیثی از ائمه علیهمالسلام، بر وجوب و اهمیت آن تأکید شده است. در تمامی کشورهای اسلامی، زنانی که نسبت به شریعت پایبند هستند، طبق فرهنگ و لباس متعارف خود نسبت به این حکم الهی نیز اهتمام دارند. حکم حجاب و پوشش زنان علاوه بر مسلمانان، در میان پیروان دیگر ادیان ابراهیمی (یهود و نصارا) نیز دارای اهمیت بوده و تنها در محدوده حجاب و شرایط آن با یکدیگر تفاوت دارند. همچنین شواهدی بر وجود حجاب و پوشش خاص زنان در برخی دیگر از ادیان و فرهنگها نیز در دست است.
بیحجابی نماد نیست
نبود حجاب را نمیتوان نماد آریایی یا نماد هر نژاد و فرهنگ دیگری دانست؛ چراکه هیچ انسانی با پوشش و حجاب از شکم مادر متولد نمیشود. به تعبیری، بیحجابی بهصورت کلی از بدو تولد، بدون اینکه انسان از دین یا فرهنگ خاصی تبعیت کنند، همراه او است و ازاینرو، صلاحیت ندارد که نماد یک فرهنگ یا دین خاص باشد.
برای یافتن پاسخ سؤال، بهتر است به وضعیت حجاب و جایگاه آن در فرهنگ آریایی توجه شود. برای بررسی پوشش زنان از دوران مادها تا پایان حکومت ساسانیان (همزمان با ورود اسلام)، علاوه بر آثار مکتوب، میتوان به بررسی آثار باقیمانده اعم از کتیبه، مجسمه و هرگونه نقش و نگار باقیمانده از آن دوران پرداخت.
کتیبهها و نقش و نگارها
مرحوم جلیل ضیاء پور با توجه به نقوش باقیمانده از دوران مادها، معتقد است مرد و زن پوشش یکسانی داشتند و تفاوت آنها در پوشش سرشان بوده و دراینباره مینویسد: «مرد و زن بهواسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمایز داده میشوند. به نظر میرسد که زنان پوششی نیز روی سرخود گذاردهاند و از زیر آن گیسوهای بلندشان نمایان است». (1)
وی در مورد حجاب زنان دوران هخامنشی مینویسد: «از روی برخی نقوش مانده از آن زمان، به زنان بومی برمیخوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستینکوتاه است. به زنان دیگر آن دوره نیز برمیخوریم که از پهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل شکل بر روی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا مچ پا نمایان است». (2)
وی درباره دوران اشکانی نیز چنین آورده که: «لباس زنان اشکانی، پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پرچین، آستیندار و یقه راست بوده است. پیراهن دیگری داشتهاند که روی اولی میپوشیدند و قد اینیکی نسبت به اولی کوتاه و ضمناً یقه باز بوده است. روی این دو پیراهن، چادری سر میکردند». (3) در جای دیگر آورده: «چادر زنان اشکانی به رنگهای شاد و ارغوانی یا سفید بوده است. گوشه چادر در زیر یکتخته فلزی بیضی منقوش یا دکمه که بهوسیله زنجیری به گردن افکنده شده، بند است. این چادر به نحوی روی سر میافتاده که عمامه (نوعی کلاه زنانه) را در قسمت عقب و پهلوها میپوشانیده است». (4)
ویل دورانت فیلسوف، تاریخنگار و نویسنده آمریکایی درباره زنان در دوران هخامنشیان میگوید: «در نقشهایی که در ایران باستان بر جای مانده، هیچ صورت زنی دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمیرسد». (5)
آثار مکتوب
علاوه بر تصاویر و نقش و نگارها، در آثار مکتوب نیز شواهد و نشانههای بسیاری از حجاب و پوشش زنان ایرانی دیده میشود. شاهنامه فردوسی بهعنوان یکی از اصیلترین منابع مستند تاریخ ایران، نشانههایی از پوشش و حجاب برای زنان ارائه میدهد. بهطور کلی در تمامی مواردی که از زنان در شاهنامه نام برده شده، سخن از پوشیدگی، اصالت، پاکی، راستی و نمونه کامل زنانگی آنان است. در شاهنامه زن خوب و پاک، تقدیس شده و زن بد، بیحیا، بیشرم و بینزاکت و پرده در مورد نکوهش قرار گرفته است. (6)
در کتاب ارداویرافنامه (Arda Viraf) که از آثار دوره ساسانی است، از سفر شخصی به نام ویراف به عالم مردگان سخن رفته و مشتمل بر توصیفهایی از جهنم و دوزخ است. در این کتاب، اساساً برهنگی و بیحجابی، برآمده از اهریمن و بدکارگی دانسته شده و گفتهشده که: «روان بدکاران بهصورت زنی روسپی که برهنه است و بدبو، در هنگام گذر از پل چینوت او را همراهی خواهد کرد». (7)
در منابع اسلامی نیز نشانههایی از حجاب ایرانیان دیده می شود. مثلاً در گزارشی آمده که پس از فتح ایران، هنگامیکه سه تن از دختران کسری شاهنشاه ساسانی را نزد عمر آوردند، شاهزادگان ایرانی همچنان با نقاب، چهره خود را پوشانده بودند. (8)
نتیجه:
با توجه به آثار باقیمانده از دوران مادها تا دوران ساسانی، روشن میشود که در دوران باستان نیز، پوشش زن ایرانی پوششی نسبتاً کامل بوده و هر چه از دوران مادها جلوتر می رویم، حجاب کامل تری را در آثار مشاهده میکنیم. در هـیچ مجسمه و کتیبه ای و یا در هیچ نقش و نگاری نمی توان زن ایرانی را با سر برهنه مشاهده کرد. همچنین آثار مکتوبی که به ما رسیده، همه نشان می دهند که زنان و مردان ایرانی دارای پوششی مناسب بودند و حجاب امری پسندیده در ایران بهحساب می آمد؛ بنابراین، حتی اگر گفته شود که آثار و کتیبه ها نمی توانند بهصورت کلی وجود پوشش و حجاب را در ایران ثابت کند؛ نهایتاً نشان می دهند که در بین شاهزادگان، درباریان و ... چنین فرهنگی حاکم بوده و بی حجابی هیچ گاه نماد یک آریایی نبوده است.
جهت مطالعه بیشتر:
پوشاک زنان ایران تا آغاز عصر پهلوی، نوشته ی جلیل ضیاء پور.
پینوشتها:
1. ضیاء پور، جلیل، پوشاک باستانی ایرانیان از کهنترین زمان تا پایان شاهنشاهی ساسانیان، تهران، وزارت فرهنگ و معارف، 1347، ص 79.
2. ضیاء پور، پوشاک باستانی ایرانیان، ص 81.
3. ضیاء پور، جلیل، پوشاک زنان ایران تا آغاز عصر پهلوی، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۴۷، ص ۱۹۴.
4. ضیاء پور، پوشاک زنان ایران تا آغاز عصر پهلوی، ص ۱۹۷.
5. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه آرام، احمد، انتشارات علمی و فرهنگی، 1476 ش، ص 434.
6. موسوی، سید قاسم، مقاله ی نگاهی بر سیر تاریخی حجاب زنان در فرهنگ ایران (از عهد باستان تا دوران قاجار)، فصلنامه فرهنگ، شماره 70، تابستان 1388 ه ش، ص 298 و 299.
7. ویراف، ارداویرافنامه، ترجمه متن پهلوی فیلیب ژینو، مترجم ژاله آموزگار، تهران، شرکت انتشارات معین و انجمن ایرانشناسی فرانسه،١٣٧٢ش، ٦٥.
8. حلبی، ابوالفرج نورالدین على بن ابراهیم شافعى، السیره الحلبیه، چاپ دوم، انتشارات دارالکتب العلمیه، بیروت، 1427 ق، ج2، ص 63.