آتش زدن درب خانه حضرت زهرا سلام الله علیها

image: 

پرسش:
آیا درست است که خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) در مسجد باز می‌شده و نمازگزاران مسجد، در آتش زدن آن شرکت کردند؟
 

پاسخ:
آشنایی با موقعیت مکانی حوادث تاریخی، تأثیر بسیاری در درک این وقایع و شناخت ابعاد آن‏ها دارد. حادثه مهم هجوم به خانه حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) یکی از حوادث مهمّ در صدر اسلام است که سؤالات و شبهات بسیاری درباره ی آن مطرح بوده و هست. یکی از سؤالاتی که منشأ برخی شبهات نیز قرار گرفته، محل وقوع این حادثه است و این‏که منظور از «بیت فاطمه» که هجوم به آن رخ داده، کدام خانه است و چه موقعیتی داشته است. در پاسخ، دو احتمال مطرح شده است: خانه‌ای کنار مسجدالنبی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و خانه‌ای در ناحیه بقیع.

1. خانه ی کنار مسجدالنبی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله
یکی از نخستین اقدامات رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ پس از هجرت به مدینه، ساخت مسجدالنبی بود. هم‌زمان با ساخت این مسجد، حجره‌هایی برای سکونت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ و برخی از همسران آن حضرت متصل به مسجد ساخته شد و به دنبال آن، برخی از صحابه که توانایی داشتند، حجره‌ای در کنار مسجد ساختند. این حجره‌ها علاوه بر دری که به سمت بیرون داشت، دری نیز به سمت مسجد داشتند و در وقت نماز، صاحبان آن از این درها وارد مسجد می‌شدند و دوباره از همان در به خانه‌هایشان برمی‌گشتند. حارثه بن نعمان نیز حجره‌ای در کنار مسجد داشت که بعد از ازدواج حضرت زهرا و امیرالمؤمنین، آن را در اختیار آنان قرار داد. ماجرای معروف «سد الابواب»، به همین خانه مربوط است که‌ در سال سوم هجری، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله از سوی خدا مأمور شد که همه ی ورودی خانه‌ها به مسجد، غیر از در خانه ی امیرالمؤمنین علیه‌السلام را مسدود کند.

تعداد درهای این خانه
شواهد و قرائن، حاکی از آن است که تمام خانه‌های اطراف مسجد، دارای دو یا چند در بودند که تنها یکی از آن درها به سمت مسجد باز می‌شد. اگر این خانه‌ها راهی جز به مسجد نمی‌داشت، در ماجرای سد الابواب و بسته شدن ورودی‌ آن‌ها به مسجد، ساکنین آن‌ها در خانه محبوس می‌شدند. به همین منوال، خانه ی امیرالمؤمنین علیه‌السلام و حضرت فاطمه سلام‌الله علیها نیز دو در داشت: یکی به‌سوی غرب که به درون مسجد باز می‏شد و دیگری به‌سوی شرق که به کوچه باز می‏شد و این در، هم‌اکنون کنار باب جبرئیل قرار دارد(1) و هنوز هم محلّ آن مشخص است (البته با توسعه مسجد در دوره‏های بعد، این قسمت از کوچه نیز به مسجد ملحق شده و هم‌اینک آن در نیز درواقع به درون مسجد باز می‏شود).(2) البته این خانه پشت خانه پیامبر صلی الله علیه و آله بود و یک راه هم به خانه ی پیامبر داشت که آن حضرت از این طریق، از احوال آنان باخبر می‌شد.(3)
در منابع شیعه و سنی تصریح شده که خداوند به رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور داد که به‌غیراز خانه‌ی امیرالمؤمنین علیه‌السلام، تمامی درهایی که به مسجد باز می‌شوند، بسته شوند. در روایتی از امام صادق علیه‌السلام آمده: «خداوند به رسولش صلی الله علیه و آله امر کرد: مسجد خود را پاکیزه دار و آنان که در مسجد خفته‌اند را بیرون کن و فرمان بده تا هر در که از خانه‏ها به مسجد گشوده شده، مسدود شوند؛ مگر دری که از خانه ی على گشوده شود و این‌گونه مسکن فاطمه را به حال خود بگذار».(4) طبق روایتی از سعد وقاص، عمر بن خطاب نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: ای پیامبر خدا! صحابه و عموهایت را از مسجد بیرون کردی؛ ولی این شخص کم سن و سال را ساکن مسجد کردی؟! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «اخراج شما و باقی گذاشتن او به نظر شخصی من نبود؛ بلکه خدا دستورش را داده بود».(5) برخی از صحابه مانند عمر بن خطاب،(6) پسرش عبدالله،(7) سعد بن ابی وقاص(8) نیز به‌صراحت، مسدود نشدن درب خانه امیرالمؤمنین علیه‌السلام را فضیلتی بزرگ برای وی شمرده‌اند و آرزو می‌کردند چنین امتیازی می‌داشتند.
این‌گونه روایات و گزارش‏ها، باعث شهرت این در به سبب فضیلت آن شده است؛ اما این‌گونه ثابت نمی‌شود که اکثر رفت‌وآمدها و مراودات از این در صورت می‌گرفته است.
از همان روایاتی که بسته نشدن درب خانه‌ی امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به‌عنوان یک فضیلت معرفی کرده، روشن می‌شود که این خانه راه ورودی دیگری داشته؛ چراکه اگر این خانه ‌تنها یک راه خروج داشت و به این سبب استثنا شده بود، دیگر مسدود نشدن آن فضیلتی نداشت تا دیگران غبطه‌اش را خورده و آرزوی چنین امتیازی را داشته باشند.
به‌علاوه، در مورد علت استثنا شدن خانه‌ی امیرالمؤمنین علیه‌السلام از سایر خانه‌ها، گفته شده که به تصریح آیه‌ی تطهیر، اهل این خانه از هرگونه آلودگی ظاهری و باطنی پاکیزه بودند، به همین جهت این خانه از سایر خانه‌ها متمایز گشت.(9) بااین‌حال در این خانه خدمه‌هایی حضور داشتند یا افرادی با اهل این خانه مراوده داشتند که شرایط عبور ‌ و مرور از مسجد را نداشتند؛ به همین دلیل می‌بایست درب دیگری برای این خانه باشد تا آن‌ها بتوانند از آن رفت‌وآمد کنند.
ابوهریره گزارش می‌کند: «هنگام ظهر بود که با پیامبر صلی الله علیه و آله به بازار قینُقاع رفتیم... و پیامبر در فناء خانه فاطمه نشست».(10) منظور از «فناء خانه»، مکان نسبتاً‌ وسیعی است که در مقابل خانه قرار دارد.(11) درنتیجه، این «در» و این «فضای بزرگ پیرامون آن»، درون مسجد نبوده وگرنه، ابوهریره می‌بایست این‌گونه گزارش می‌کرد که پیامبر صلی الله علیه و آله به درون مسجد رفت و در داخل مسجد و مقابل درب خانه فاطمه سلام‌الله علیها ایستاد.

2. خانه‌ای در بقیع
گزارش‌های تاریخی حاکی از آن است که خانه‌ی کنار مسجد، کوچک بود و با بزرگ شدن فرزندان امیرالمؤمنین علیه‌السلام و آمدن کنیزان و سایر رفت‌وآمدهایی که به این خانه می‌شد، محل مناسبی برای زندگی نبود؛ امیرالمؤمنین علیه‌السلام خانه‌ای دیگری در بقیع ساخت و هم‌زمان در این دوخانه رفت‌وآمد داشتند.(12) چنانکه سمهودی در مورد محل دفن حضرت زهرا سلام‌الله علیها تصریح می‌کند که امیرالمؤمنین علیه‌السلام خانه‌ای دومی در نزدیکی بقیع داشتند و احتمال می‌دهد که حضرت زهرا سلام‌الله علیها آنجا دفن شده باشند.(13)

ماجرای هجوم در کجا رخ داد؟
برخی از محققان با بررسی قرائن و شواهد نشان داده‌اند که ماجرای اجتماع عده‌ای از مهاجرین و انصار در مخالفت با بیعت ابوبکر و هجوم به خانه امیر مؤمنان علیه‌السلام و حضرت زهرا سلام‌الله علیها، مربوط به همین خانه ی دوم بوده که در ناحیه بقیع قرار داشت و نه در آن بیت کنار مسجد.(14) با این حساب، قضیه دخالت نمازگزاران مسجدالنبی در واقعه-ی هجوم و آتش زدن درب خانه حضرت زهرا سلام‌الله علیها، منتفی است.
شایان توجه است یکی از اشکالاتی که از دیرباز بر شیعیان وارد شده، این است که اگر عمر دستور به آتش زدن خانه حضرت زهرا سلام‌الله علیها داده بود، باعث آتش گرفتن مسجد و قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و حجرات همسران پیامبر می‌شد که در کنار بیت فاطمه قرار داشتند؛ به‌ویژه آن‏که سقف این حجرات مجاور مسجد از شاخه‌های خشک و قابل اشتعال ساخته شده بود و آتش انداختن به یکی از این حجرات، به آتش گرفتن همه ی آن‏ها و حتی مسجد و قبر پیامبر صلی الله علیه و آله منجر می‌شد و قابل‌تصور نیست که عمر بن خطاب چنین تصمیمی بگیرد و خود را در معرض اعتراض و نکوهش مردم قرار بدهد و این با کیاست و سیاست او و هر شخص دیگری سازگار نیست.(15) با توضیحی که داده شد، این اشکال نیز از اساس رد می‌شود.
بااین‌حال، اگر هم هجوم، مربوط به آن بیت کنار مسجد بوده باشد، قطعاً با آن دری که داخل مسجد باز می‌شد، ارتباطی نداشته و همان‌گونه که برخی از محققان گفته‌اند،(16) مربوط به آن دری بوده که به بیرون مسجد باز می‌شده است. چه‌بسا لازمه‌ی آتش زدن درب داخل مسجد، این بود که خود مسجد هم آتش بگیرد؛ درحالی‌که این افراد می‌دانستند که آتش زدن مسجد می‌تواند عواقبی را برای آنان به دنبال داشته باشد. از طرفی در هیچ منبعی ثبت نشده که از داخل مسجد حمله صورت گرفته و حال آن‌که اگر چنین بود، می‌بایست هجوم مسلمانان به مسجد و آتش زدن آن را، به‌عنوان طعن بر مخالفین مطرح می‌کردند؛ بنابراین، هرچند نام افرادی که در منابع به‌عنوان مهاجمین ذکر شده غالباً مسلمانان سرشناسی مانند أبو بکر، عمر، عثمان‏، خالد بن‏ ولید، مغیره بن‏ شعبه و أبو عبیده بن‏ جراح، سالم مولى أبی حذیفه بودند(17) که روزگاری با رسول خدا صلی الله علیه و آله مراوده داشتند و اهل مسجد و نماز بودند؛ اما اینکه هجوم از داخل مسجد صورت گرفته و همه‌ی نمازگزاران در آن شرکت داشتند برخلاف قرائن و شواهد است.
 
نتیجه
امیرالمؤمنین و حضرت زهرا سلام‌الله علیها علاوه بر اتاق کنار مسجدالنبی، خانه‌ای نیز در ناحیه بقیع داشتند. شواهد و قرائن نشان می‌دهد که ماجرای هجوم، در این خانه رخ داده و ربطی به مسجد نداشته است؛ اما اگر هم هجوم در همان خانه ی کنار مسجد رخ داده باشد، آن خانه همانند دیگر خانه‌های صحابه در اطراف مسجد دو در داشته (یکی به داخل مسجد و یکی به کوچه) و ماجرای هجوم به خانه نیز از درب داخل کوچه صورت گرفته است. پس به‌هرحال، قصه ی حضور نمازگزاران مسجد در حادثه ی هجوم به بیت، معنا ندارد و نسبت دادن این فاجعه به همه نمازگزاران مسجدالنبی، صحیح نیست.

 

جهت مطالعه‌ی بیشتر
مأساه الزهراء علیها السلام‏ نوشته‌ی سید جعفر مرتضى العاملى‏ (ره).
تاریخ حرم ائمه بقیع و آثار دیگر در مدینه منوره، محمد صادق نجمی

 پی‌نوشت‌ها
1. محمّد محمّد حسن شُرّاب، فرهنگ اعلام جغرافیایی ـ تاریخی در حدیث و سیره نبوی، ترجمه: حمیدرضا شیخی، تحقیق: محمدرضا نعمتی، قم، نشر مشعر، چاپ دوم، 1386 ش، ص 150. (این مطلب از اضافات محقق کتاب است)
2. در گزارشی به نقل از سمهودی آمده که این خانه تنها یک در داشته و آن‌هم داخل مسجد بوده است: «و بیت علی لم یکن له باب إلا من داخل المسجد». (وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى،سمهودی، نور الدین علی بن أحمد، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى‏، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 2006 م. ج‏2، ص 64) گویا وی این خانه را در زمان خودش (قرن نهم) توصیف کرده باشد؛ و مراد او این نبوده که این خانه از همان ابتدا دارای یک در بوده باشد.
3. اما بَیت فَاطِمَه رَضِی الله عَنْهَا فَإِنَّهُ کَانَ خلف بَیت النَّبِی صلى الله عَلَیْهِ وَسلم عَن یسَار الْمصلى إِلَى الْقبْلَه، وَکَانَ فِیهِ خوخه إِلَى بَیت النَّبِی صلى الله عَلَیْهِ وَسلم، وَکَانَ رَسُول الله صلى الله عَلَیْهِ وَسلم إِذا قَامَ من اللَّیْل إِلَى الْمخْرج اطلع مِنْهُ یعلم خبرهم، ابن ضیاء، محمد بن احمد، تاریخ مکه المشرفه و المسجد الحرام و المدینه الشریفه و القبر الشریف، محقق، ازهری، ایمن نصر و ازهری، علاء ابراهیم، بیروت، دار الکتب العلمیه، منشورات محمد علی بیضون، چاپ اول، 1418 ق، ج 1، صص 269 - 270.
4. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم 1407 ق، ج ‏5، ص 340.
5. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم 1407 ق، ج ‏5، ص 340.
6. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، بیروت دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1411 ق، ج 3، ص 135.
7. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، بیروت، دارالمعرفه، 1379 ق، ج 7، ص 15.
8. نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبرى، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ اول، 1421 ق، ج 7، ص 423.
9. ر ک: ابن‌کثیر، اسماعیل بن کثیر، البدایه والنهایه، بیروت، انتشارات دارالفکر، بی تا، ج‏7، ص 342.
10. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، دار طوق النجاه، چاپ اول، 1422 ق، ج 3، ص 66.
11. ابومحمد، محمود بن احمد، عمده القاری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج 11، ص 239.
12. ر.ک: ابوطالبی، عمار، «بیت‌الاحزان» یا «مسجد فاطمه» و واکاوی ماهیت تاریخی آن، پژ.هش­نامه حج و زیارت، دوره 8، شماره 1 - شماره پیاپی 20، مرداد 1402، صفحه 79-106.
13. «و فیه (یعنی بیت الحزن) قبرها على أحد الأقوال کما قدمناه و أظنه فی موضع بیت علی بن أبی طالب الذی کان اتخذه بالبقیع و فیه الیوم هیئه قبور»،سمهودی، وفاء الوفاء، ج 3، ص 101.
14. نجمی، محمدصادق، تاریخ حرم ائمه بقیع و آثار دیگر در مدینه منوره، قم، نشر مشعر، چاپ اوّل، 1380ھ.ش، ص 161.
15. فضل بن روزبهان شافعی، إبطال نهج الباطل، المطبوع ضمن «إحقاق الحقّ»، ٥١١ الطبعه الحجریه (نقل در: مظفر، محمدحسن، دلائل الصدق لنهج الحق، قم، تحقیق و نشر: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث، ج 7، ص 137 ـ 138).
16. عاملی، سید جعفرمرتضی، مأساه الزهراء علیها السلام، بیروت، دارالسیره، ۱۴۱۸ ق، ج ۱، ص ۱۷۷.
17. عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، چاپ اول، انتشارات المطبعه العلمیه، تهران‏، 1380 ق‏، ج‏2، صص 66- 67.
 

موضوع: