تحلیل تجربه های نزدیک به مرگ
پرسش:
اسلام درباره تجربههای نزدیک به مرگ چه نظری دارد و چطور آنها را ارزیابی میکند؟ آیا بهکلی آنها را رد میکند یا نه؟
پاسخ:
تجربه نزدیک مرگ (1) تجربهای است که در فرایند مرگ بالینی یا وضعیتی نزدیک به آن رخ میدهد و فرد خودش را متمایز از بدن مادی و دارای حالات و ادراکهای خاص میداند که در شرایط عادی زندگی، تجربهای از آنها ندارد. به دنبال این تجارب، پس از احیاء و بیرون آمدن از آن وضعیت، فرد آن ادراکها و حالات را دقیقاً به یاد داشته و بهشدت تحت تأثیر آنها قرار دارد. ظاهراً اولین بار در سال 1975 م، ریموند مودی در کتاب خود با نام «زندگی پس از زندگی»(2) به گردآوری این تجارب میپردازد و با رویکرد مثبت آنها را گزارش میکند. با توجه به اینکه، این تجارب میان افراد با ملل و ادیان و سنین مختلف رخداده است و همه آنها تجاربی نزدیک به هم داشتهاند، عدهای مُجاب شدهاند که حتماً این تجارب بیانگر واقعیتاند و ناشی از توهم یا دروغ نیستند. با این حال، گروهی نیز همچنان این تجارب را بر اساس ضمیر ناخودآگاه یا اختلالات مغزی توضیح میدهند و آنها را بیانگر واقعیت نمیدانند. (3) با این مقدمه، به بررسی بیشتر تجربههای نزدیک به مرگ میپردازیم و دیدگاه اسلامی در این زمینه را بهاختصار تقدیم میکنیم.
نکته اول: مرگ یا انفصال موقت روح از بدن.
در توضیح واژگان «زندگی پس از زندگی» یا «تجربه نزدیک به مرگ» باید این دقت را داشت که «مرگ» در علم پزشکی دارای تعاریف و علائم مختلف است و محققان به این نکته تذکر دادهاند که اساساً مرگ یک فرایند است و بسیاری از مراحل آن، دربردارنده بخشی از حیات و زندگی است. (4) چیزی که پزشکان بهعنوان مرگ و پایان زندگی ترسیم میکنند، گاهی فاصله معناداری با مرگ حقیقی دارد. از منظر دینی، «مرگ حقیقی» عبارت است از انفصال کامل روح از بدن و سکونت در عالم برزخ به نحوی که بازگشت از آن بهصورت عادی امکانپذیر نیست. (5)
اما آنچه در متون دینی درباره بازگشت مردگان به دنیا گفته شده است مثلاً زنده شدن مردگان توسط حضرت عیسی (6) یا زنده شدن عزیر نبی پس از صدسال (7) به شکل اعجازین و نادر و اصطلاحاً «خارقالعاده» بوده است؛ یعنی عادتاً چنین اتفاقی نمیافتد جز بهصورت نادر؛ در حالی که آنچه درباره مدعیان تجارب نزدیک به مرگ گفته شده است، تعداد قابلتوجهی است و به همین جهت بهتر است آن را نوعی پرواز روح بدانیم نه بازگشت روح پس از مرگ! به بیان دیگر، چون همهکسانی که تجربههای نزدیک به مرگ داشتهاند، به این دنیا بازگشتهاند، نتیجه میشود که آنها هرگز بهطور واقعی نمرده و ظاهراً آنچه برای ایشان رخداده است، «تضعیف رابطه روح و بدن» یا «انفصال موقت روح از بدن» و به دنبالش «پرواز روح» بوده که نظیر آن نیز، گاهی در عالم خواب یا تجربه عارفانه رخ میدهد و هیچکسی آن را مرگ حقیقی بهحساب نمیآورد. (8)
نکته دوم: پرهیز از شتابزدگی در رد یا تأیید گزارشها.
تجربههای نزدیک به مرگ تا حدود زیادی مرهون افزایش دانش و فناوری پزشکی است که انسان را به احیای افرادی که در آستانه مرگ بودهاند قادر کرده است. به دنبال بازگشت برخی از افراد به زندگی عادی، گروهی از آنها ادعا کردهاند که تجارب خاص داشتهاند؛ اما گروهی نیز، بااینکه در موقعیت مشابه قرار داشتند، این ادعا را نداشته و حالات و ادراکهای خاصی را گزارش نکردهاند.
در مواجهه با این گزارشها، احتمالات و پرسشهای زیادی به ذهن رسیده است؛ مثلاینکه از کجا بدانیم که فلانی راست میگوید و برای جلبتوجه دروغ نگفته است؟ یا از کجا بدانیم که آنچه تجربه کرده است، توهمات آمیخته با زمینههای مذهبی او نبوده است؟ از کجا بدانیم که اختلالات مغزی در آن هنگام، این تصاویر را ایجاد نکرده است؟ چرا فقط گروهی از افراد، دارای این تجارب بوده و دیگران بااینکه در موقعیت مشابه نزدیک به مرگ بودهاند، اما چنین اموری را گزارش نکردهاند؟ و ...
با توجه به اینکه این تجارب در دسترس عموم نیستند و حتی با ایجاد موقعیت مشابه، این رخدادهای گزارش شده در تجارب نزدیک به مرگ، گاهی تکرار میشوند و گاهی نه نمیتوان به شکل قطعی همه این احتمالات را کنار گذاشت و هر آنچه بهعنوان تجربه نزدیک به مرگ گزارششده را بهصورت کامل تأیید کرد؛ اما با این حال، تکذیب یا غیرواقعی دانستن همه آنها و چشمپوشی از گزارشهای درستی که ارائه کردهاند، (9) نیز ناشی از پیشداوریهای غیرمنصفانه است. بهصورت کلی، اظهارنظر قطعی در ردّ یا تأیید این تجارب، شتابزده و غیرقابلقبول است.
نکته سوم: ارزیابی بر اساس معیارهای قاطع و اصیل.
همسویی گزارشهای تجربهگران با آموزههای مطرحشده در ادیان نیز نمیتواند ما را به این نتیجه برساند که تمامِ آنچه توسط تجربهگران گزارششده، لزوماً حقایقی بیرون از ذهن و روان آنها است و واقعیت همانی است که آنها تجربه کردهاند! داوری در این زمینه، فاقد قطعیت است و باید با حزماندیشی و احتیاط این تجارب را شنید و متناسب با معیارها و شواهدی که در دست است، آنها را رد یا تأیید کرد. نباید غافل شد که تجارب گزارششده، با تنوع زیادی روبرو هستند و برخی از آنها یکدیگر را نقض میکنند و برخی نیز در تعارض با آموزههای مسلم دین اسلام هستند و درنتیجه نمیتوان همه آنها را باهم پذیرفت؛ پس نیازمند معیار قاطع برای ارزیابی این تجربهها هستیم.
این معیار قاطع، چیزی جز قرآن، سنت معتبر و عقل قطعی نیست. تعالیم و معارف برآمده از این منابع، معیار مناسبی هستند برای ارزیابی این تجاربی که گزارششده است. از این طریق، میتوانیم بخش قابلتوجهی از گزارشها را داروی کرده و به شکل قطعی، نقد و رد نماییم و مابقی را در صورت وجود شواهد مناسب و همسویی با منابع اصیل، تأیید نماییم.
نکته چهارم: تفکیک امور دنیوی از امور غیبی در ارزیابی تجربههای نزدیک به مرگ.
به این نکته ظریف نیز باید دقت کرد که حتی اگر تجربهگر، اطلاعات درستی از امور دنیوی ارائه کند، بازهم اثبات نمیشود که آنچه او از عوالم غیب بازگو میکند، قطعاً درست است و واقعیت همانی است که او تجربه کرده است! خصوصاً اگر تجارب او از عوالم پس از مرگ، مخالف با متون دینی باشد؛ چراکه ممکن است او در حوزه امور دنیوی، درست بگوید اما آنچه از امور غیبی میگوید، درست نباشد و آنچه در این زمینه میگوید، برآمده از ذهنیت خاص او باشد و مثلاً نوری که دیده را متناسب با باورهای مذهبی خود تفسیر کرده و در ارائه گزارش، تفکیک درستی از خود تجربه و تفسیرش نداشته است.
نتیجه:
بنا بر آنچه گذشت، روشن میشود که تجربههای نزدیک به مرگ، موقعیتی هستند که تجربهگر در آن، حالات و ادراکهای خاصی دارد، بیآنکه واقعاً مرده باشد. همهکسانی که در این موقعیت قرارگرفتهاند، این حالات و ادراکها را نداشتهاند و فقط گروهی از آنها دارای این حالات و ادراکهای خاص بودهاند که تأیید یا رد همه آنها، شتابزده و بهدوراز انصاف است. تنها آنچه موافق عقل، قرآن و سنت است و شواهد مناسبی به همراه دارد، پذیرفتنی است؛ سایر موارد، یا به شکل قطعی مردودند یا بدون داوری، در بایگانی قرارگرفته و درستی یا نادرستی آنها تعلیقشده باقی میماند.
پینوشتها:
1. به انگلیسی: Near-death Experience بهصورت مخفف: NDE
2. برای مطالعه بیشتر، رک: Moody, R, Life after life, New York, Bantam books, 1975
3. رضانیا، حمید و مجتبی اعتمادی نیا، تجربههای نزدیک به مرگ؛ بررسی چیستی و نحوه دلالت آن در اثبات حیات پس از مرگ، پژوهشهای ادیانی، بهار و تابستان 1393 ش، شماره 3، ص 90-91.
4. برای مطالعه بیشتر، رک: براتی، زهرا و دیگران، چیستی مرگ از دیدگاه ملاصدرا و علم پزشکی، مجله طب سنتی اسلام و ایران، زمستان 1400، شماره 4، ص 271-281.
5. برای نمونه، درآیات 99 و 100 سوره مبارکه مؤمنون آمده است:
(آنها هم چنان به راه غلط خود ادامه مىدهند) تا زمانى که مرگ یکى از آنان فرارسد، مىگوید: «پروردگار من! مرا بازگردانید. شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم!» (ولى به او مىگویند): چنین نیست. این سخنى است که او به زبان مىگوید (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است)؛ و پشت سر آنان برزخى است تا روزى که برانگیخته شوند.
6. برای نمونه، در آیه 49 سوره مبارکه آلعمران آمده است:
و (او را بهعنوان) رسول و فرستاده بهسوی بنیاسرائیل (قرار داده که به آنها مىگوید): من نشانهاى از طرف پروردگار شما، برایتان آوردهام؛ من از گِل، چیزى به شکل پرنده مىسازم؛ سپس در آن مىدمم و بهفرمان خدا، پرندهاى مىگردد؛ و به اذن خدا، کورِ مادرزاد و مبتلایان به برص[پیسى] را بهبودى مىبخشم؛ و مردگان را به اذن خدا زنده مىکنم؛ و ازآنچه مىخورید و در خانههاى خود ذخیره مىکنید، به شما خبر مىدهم؛ مسلماً در اینها، نشانهاى براى شماست، اگر ایمان داشته باشید.
7. در آیه 259 سوره مبارکه بقره آمده است:
یا همانند کسى که از کنار یک آبادى (ویرانشده) عبور کرد، در حالى که دیوارهاى آن، به روى سقفها فرو ریخته بود، (و اجساد و استخوانهای اهل آن، در هر سو پراکنده بود؛ او با خود) گفت: «چگونه خدا اینها را پس از مرگ، زنده مىکند؟!» (در این هنگام)، خدا او را یکصد سال میراند؛ سپس زنده کرد؛ و به او گفت: «چقدر درنگ کردى؟» گفت: «یک روز؛ یا بخشى از یک روز» فرمود: «نه بلکه یکصد سال درنگ کردى! نگاه کن به غذا و نوشیدنى خود (که همراه داشتى، باگذشت سالها) هیچگونه تغییرنیافته است! (خدایى که یک چنین مواد فاسدشدنى را در طول این مدت، حفظ کرده، بر همهچیز قادر است!) ولى به الاغ خود نگاه کن که چگونه از هم متلاشیشده! این زنده شدن تو پس از مرگ، هم براى اطمینان خاطر توست و هم براى اینکه تو را نشانهاى براى مردم (در مورد معاد) قرار دهیم. (اکنون) به استخوانهاى مرکب سوارى خود نگاه کن که چگونه آنها را برداشته، به هم پیوند مىدهیم و گوشت بر آن مىپوشانیم!» هنگامیکه (این حقایق) بر او آشکار شد، گفت: «مىدانم خدا بر هر کارى توانا است».
8. برای مطالعه بیشتر، رک: کجباف، محمدباقر و دیگران، تبیین رابطه روح و بدن با تکیهبر نظریه سیستمها و تجربههای نزدیک مرگ، فصلنامه کلام اسلامی، خرداد 1392 ش، شماره 85، ص 129-147؛ کثیری، منصور و محمدحسین فاریاب، نقش و جایگاه تجربههای نزدیک به مرگ در اثبات وجود روح، مرداد 1401 ش، شماره 5، ص 59-70؛ ساعی، محبوبه و علینقی قاسمیان نژاد، بررسی چیستی تجربه نزدیک به مرگ و نقد دیدگاههای متناظر با آن، فصلنامه اندیشه نوین دینی، پاییز 1393 ش، شماره 38، ص 7-24.
9. بهعنوان مثال، زنی که مورد جراحی قرارگرفته بود، بعد از به هوش آمدن، بهدقت ابزار جراحیای که قبلاً ندیده بود را توصیف نمود و گفتگویی که بین پرستاران و پزشک در هنگام بیهوشی کامل او صورت گرفته بود را نیز بیان کرد )Sabom, Michael, Light& Death: One Doctor's Fascinating Account of Near-Death Experiences. Grand Rapids, Michigan: Zondervan Publishing House, 1998, p.53 و یا پرستاری دندان مصنوعی بیمار بیهوشی که دچار حمله قلبی شده بود را از دهانش بیرون آورد و بعد از به هوش آمدن آن بیمار از همان پرستار خواست که دندانش را به او برگرداند. vanLommel P van Wees R, Meyers V Elfferich I, Near-Death Experience in Survivors of Cardiac Arrest: A prospective Study in the Netherlands. Lancet, 2001 در شرایط عادی، توجیه این مسئله مشکل است که چگونه یک مریض بیهوش توانسته بعد از به هوش آمدن، همان پرستار را شناسایی کند.