خدا رهایمان کرده است ؟
پرسش:
آیا خداوند مارا در زمین به حال خود رها کرده یا دخالتی هم در امور زمین دارد؟ نقش دعا اینجا چیست؟ اگر خداوند هر کاری میکند به صلاح ماست پس چرا باید بیماران مادرزاد یا معمولی بدنبال علاج خود بروند؟
پاسخ:
زندگی انسان در دنیا آمیخته با خوشیها و ناخوشیها، نعمتها و نقمتها و لذت و رنج است؛ اما با نظر به ناخوشیها و مشکلات و رنجهایی که انسان در دنیا متحمل میشود، این پرسش شکل میگیرد که چرا اینها در دنیا راهیافتهاند؟ و حالا که به وجود آمدهاند، چرا خداوند آنها را برطرف نمیکند؟ و چرا دعای ما را برآورده نمیسازد؟ و اگر خداوند خیرخواه و مهربان است، چرا مانع از بیماری انسانها و مرگومیر و رنج آنها نمیشود؟ اساساً هدف و معنای زندگی چیست و درد و رنج و نقص و بیماری در این چارچوب معنایی، چه جایگاهی دارند؟
سؤالاتی از این دست، بسیار مهماند و کمتر کسی است که به این سؤالات تاکنون فکر نکرده باشد. برای پاسخ به این سؤالات باید منظومه فکری منسجمی درباره موضوعاتی مثل «خاستگاه شرّ»، «معنای زندگی و هدف خلقت»، «شرایط استجابت دعا»، «شیوه استجابت دعا» و... ارائه نمود.
در ادامه در قالب چند نکته سعی میشود به تبیین این منظومه فکری بپردازیم.
نکته اول:
خداوند خیرخواه است و از او جز خیر و خوبی و نعمت صادر نمیشود، اما به سبب تزاحم در دنیا یا به سبب رفتارهای نامناسب انسانها (در مورد خودشان یا در مورد دیگران)، مشکلات و شرور و بدی در دنیا ایجاد میشود. ازاینرو، خداوند میفرماید که آنچه از نیکیها به انسان میرسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدی به او میرسد، از سوی خدا نیست و ناشی از دیگران است.(۱) از این منظر، ماسویالله (غیر خدا) منشأ شرّ و گرفتاری است و خداوند فقط منشأ خوبی و خیرات است.
البته به لحاظ توحیدی، کل علل و اسبابی که در جهان اثرگذارند و منشأ خیر و شرّ بهحساب میآیند، مخلوق خدا هستند؛(۲) اما چون خداوند هیچگاه چیزی را برای آسیب زدن به دیگری خلق نکرده است، پس نمیتوان خداوند را علت آن آسیب دانست. اگر مخلوقات خدا آسیبی به هم میزنند، یا ناشی از تزاحمشان با یکدیگر است یا ناشی از تصمیمات بدشان علیه یکدیگر. مثلاً قانون جاذبه عامل پیدایش حیات روی زمین است وزندگی انسان بدون آن ادامه نمییابد؛ اما همین قانون ممکن است سبب مرگ فردی شود که از ارتفاع سقوط کرده است؛ یا قدرت انتخاب و تفکر، انسان را از جمادات و گیاهان و حیوانات متمایز میشود، اما همین نعمت و ویژگی میتواند سبب تصمیم و برنامهریزی برای آسیب رساندن به دیگران شود.
بر همین اساس، میتوان به توضیح بیماریها پرداخت و علل پیدایش بیماری را بررسی کرد. مثلاً سبک غذایی نادرست، محیط زندگی آلوده، مصرف دخانیات و الکل و... ازجمله عوامل مؤثر در اختلالات ژنتیکی هستند و جهشهای ژنتیکی را رقم میزنند که به عملکرد سلولها آسیبزده و درنتیجه، نواقصی در بدن انسان ایجاد میشود. همچنین، گاهی کسی خودش سبک زندگی سالمی دارد و بسیار مراعات میکند، اما دیگران مراعات نمیکنند و مثلاً آلایندههای زیادی در هوا منتشر میشود و او نیز چون در چنین همین محیط زندگی میکند، حجم زیادی از این آلایندهها را روزانه استنشاق میکند. همه اینها از علل و عوامل بروز بیماریهای مادرزادی و غیر مادرزادی هستند. همه این علل و عوامل در پیدایش بیماریها مؤثرند و با رصد علمی میتوان آنها را کشف کرد؛ بنابراین، بیماری و آسیب و شر و نقص، ناشی از علل و اسباب پیرامونی است که منشأ آن، تزاحمات مادی و بدرفتاریهای انسانی است.
نکته دوم:
طبق آیات قرآن، هم خیر (که ناشی از الله است) و هم شرّ (که ناشی از تزاحمات میان مخلوقات خدا است)، بلای الهی هستند یعنی خداوند بهواسطه آنها، انسانها را میآزماید تا هرکسی عیار بندگی خودش را در خوشی و ناخوشی نشان بدهد؛ اینکه در خوشی شکرگزار خواهد بود یا طغیان میورزد؛ در هنگام مشکلات، بیتاب میشود یا با صبر و توکل و تلاش، بر آنها غلبه مییابد: «و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش میکنیم».(۳)
اینکه خداوند شرور و اتفاقات بد را بلای الهی میداند، به این جهت نیست که خودش این بدی و شرور را ایجاد کرده است، بلکه ناظر به جنبه آزمایشگری آنها است یعنی میخواهد بفرماید که این شرور که علل خودش را دارد، زمینهای برای امتحان شده است. لحظهلحظه زندگی، امتحان و آزمون است و قرار نیست هر چیزی بخواهیم، فوراً در دنیا محقق شود. جهانی که همهچیز تابع خواست انسان است، بهشت است نه این دنیا. در دنیا انسان با سختی زندگی میکند(۴) و آزموده میشود و آنکس که اهل صبر و نگرش توحیدی است و «همهچیز را برای خدا و نهایت هر چیز را بازگشت بهسوی خدا میداند»، حقیقت و معنای زندگی را کشف کرده و به سعادت رهنمون میشود(۵) و درنهایت در بهشت مستقرشده و در آنجا هر چه بخواهد برایش مهیا میشود.(۶)
نکته سوم:
اگر انسان نماز و دعا میخواند و راز و نیاز باخدا دارد، هم به جهت سپاسگزاری از فرصت زندگی و نعمتهایی است که در اختیار انسان قرار داده شده و هم به جهت یادآوری هدف و معنای زندگی و غافل نشدن از آخرت و زندگی ابدی است؛ بنابراین، قرار نیست با دعا و نماز، دنیا به کامِ ما بشود. اگر اینطور بود، دیگر دنیا، دنیا نبود بلکه بهشت بود و همه مردم نیز به دعا و نماز متوسل میشدند تا به حاجاتشان برسند و همگی بهظاهر مؤمن میشدند و عیار بندگی و دلباختگی انسان به خدا و میزان ایثار و صبر هر انسانی روشن نمیشد: «آیا مردم گمان کردند همینکه بگویند: ایمان آوردیم، به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟! ماکسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم و اینها را نیز امتحان میکنیم».(۷)
بنابراین، رنج و لذت، نعمت و نقمت، از ویژگیهای در هم تنیدۀ دنیا است و تا زمانی که در دنیا به سر میبریم، با این امور سروکار داریم و هر یک از اینها زمینه امتحان الهی هستند. موفقیت در این امتحانات (خصوصاً امتحان به رنج و شرّ)، یا به ارتقای درجات معنوی یا بخشش گناهان میانجامد. آنها که غرق در نعمت هستند و صبر و ایمان ندارند نیز چند صباحی از این نعمتهای دنیوی بهرهمند میشوند، اما با مرگ و از دست دادن همه این نعمتها، بیش از دیگران عذاب میبینند: «(آری)، هنگامیکه (اندرزها سودی نبخشید و) آنچه را به آنها یادآوری شده بود فراموش کردند، درهای همهچیز (از نعمتها) را به روی آنها گشودیم؛ تا خوشحال شدند (و دل به آن بستند)؛ ناگهان آنها را گرفتیم (و سخت مجازات کردیم)؛ در این هنگام، همگی مأیوس شدند؛ (و درهایامید به روی آنها بسته شد)».(۸)
نکته چهارم:
بر اساس منابع دینی، «دعا» یکی از عوامل مؤثر در جهان است؛ اما در همان متون دینی به این حقیقت نیز تذکر داده شده که استجابت دعا تابع شرایطی است که باید مراعات شود وگرنه دعا استجابت نمییابد.
در این راستا، مردی به امام علی علیهالسلام عرض کرد که خداوند میفرماید: «مرا دعا کنید و بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم».(۹) پس چرا ما دعا میکنیم، ولی اجابت نمیشود. حضرت در پاسخ به این سؤال فرمود: قلب و فکر شما در هشت چیز خیانت کرده [به همین جهت دعایتان مستجاب نمیشود]:
۱- شما خدا را شناختهاید، اما حق او را ادا نکردهاید به همین دلیل شناخت شما سودی به حالتان نداشته است.
۲- شما به فرستاده او ایمان آوردهاید، سپس با سنتش به مخالفت برخاستهاید ثمره ایمان شما کجاست؟
۳- کتاب او را خواندهاید، ولی به آن عملنکردهاید.
۴- شما میگویید از مجازات و کیفر خدا میترسید، اما همواره کارهایی میکنید که شمارا به آن نزدیک میسازد.
۵- میگویید به پاداش الهی علاقه دارید، اما همواره کاری میکنید که شما را از آن دور میسازد.
۶- نعمت خدا را میخورید و حق شکر او را ادا نمیکنید.
۷- به شما دستور داده دشمنِ شیطان باشید و شما طرح دوستی با او میریزید.
۸- شما به عیوب مردم پرداخته و از عیوب خود غافلید، با این حال چگونه انتظار دارید دعایتان به اجابت برسد. درحالیکه خودتان درهای آن را بستهاید؟ تقوا پیشه کنید، اعمال خویش را اصلاح نمایید. امربهمعروف و نهی از منکر کنید تا دعای شما به اجابت برسد.(۱۰)
نکته پنجم:
خداوند همانطور که قادر است، حکیم نیز است، ازاینرو، فرایند استجابت دعا را بهگونهای تنظیم کرده که همیشه در آن، صلاحدید دعاکننده لحاظ شود و دعا به آن شکلی مستجاب شود که به صلاحِ دعاکننده است. به همین جهت، در روایات آمده گاهی دعای ما به آن شکلی که میخواهیم برآورده نمیشود، بلکه به شکلی برآورده میشود که به صلاحمان باشد؛ یعنی چهبسا در زمان دیگر یا به شکل دیگر دعایمان برآورده شود.
در این راستا، امام علی علیهالسلام میفرماید: «تأخیر در اجابت دعا تو را نومید نگرداند؛ زیرا بخشش [خداوند] بسته به نیت [او] است؛ چهبسا که در برآوردن خواهشت تأخیر شود تا بدینوسیله خواهنده را پاداش بزرگتر و امیدوار [به بخشش الهی] را بخشش بیشتر دهد؛ بسا باشد که چیزی بخواهی و به تو داده نشود اما دیر یا زود بهتر از آن به تو داده شود، یا برای خیر و مصلحت تو از تو دریغ شده است؛ و بسا خواستهای که اگر برآورده شود موجب نابودی و تباهی دین تو گردد».(۱۱)
همچنین امام سجاد علیهالسلام میفرماید: «مؤمن از دعای خویش یکی از سه بهره را دارد: یا برایش ذخیره میشود، یا برایش مستجاب میگردد، یا بلایی که مقدر بوده به او برسد، از او دفع میشود».(۱۲)
نتیجه:
با عنایت به آنچه گذشت، روشن میشود که از خدا جز خیر صادر نمیشود؛ و بیماری و سایر نقصها و رنجها، دارای علل طبیعی و انسانی هستند و با مهار و تدبیر آنها میتوان از بیماری و شرّ و نقص کاست؛ اما بههرحال تا زمانی که در دنیا به سر میبریم، سختی و رنج وجود دارد و در کنار خوشیها و نعمتها، همگی زمینه امتحان آدمی بهحساب میآیند و عیار بندگی افراد و ایثار و صبر و نگرش توحیدی آنها را نمایان میسازند. در این راستا، نماز و دعا و راز و نیاز باخدا، نهفقط برای رفع حاجت و برآوردن نیازها، بلکه برای تداوم و تعالی بخشیدن به ارتباط باخدا است و اگر کسی ارتباطش باخدا کامل نباشد، این دعاها، نه در دنیا و نه در آخرت، سودی برایش ندارد؛ اما آنکس که مؤمن است و به خیرخواهی خدا مطمئن است، این دعا هم برایش اثرات معنوی به دنبال دارد و هم روزی برایش به شکل مناسب برآورده میشود؛ خواه در دنیا و خواه در آخرت، خواه به همان شکلی که خودش درست میدانست و خواه به شکلی که خدا بهتر میداند.
بنابراین، با درک حقیقت دنیا و تبیین علل و خاستگاه شرّ و کشف معنای زندگی و هدف خلقت و شرایط و شیوه استجابت دعا، روشن میشود که خداوند ما را رها نکرده و هیچچیزی از حیطه علم و قدرت او خارج نیست و اگر شرّی به انسان وارد میشود یا اگر دعا به آن شکلی که میخواهیم مستجاب نمیشود، به معنای بیتفاوتی خدا به انسان نیست.
کلمات کلیدی:
مسئله شرّ، خاستگاه شرّ، بیماری، دعا، شرایط استجابت دعا، شیوه استجابت دعا.
پینوشتها:
۱. سوره نساء، آیه ۷۹: ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیئَهٍ فَمِنْ نَفْسِکَ .
۲. سوره انعام، آیه ۱۰۲: ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ وَکیل .
۳. سوره انبیاء، آیه ۳۵: وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیرِ فِتْنَهً .
۴. سوره بلد، آیه ۴: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ .
۵. سوره بقره، آیه ۱۵۵-۱۵۷: وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَهٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ أُولئِکَ عَلَیهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ .
۶. سوره ق، آیه ۳۵: لَهُمْ ما یشاؤُنَ فیها وَ لَدَینا مَزیدٌ .
۷. سوره عنکبوت، آیات ۲-۳: أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یتْرَکُوا أَنْ یقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یفْتَنُونَ وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ .
۸. سوره انعام، آیه ۴۴: فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیءٍ حَتَّی إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَهً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ .
۹. سوره غافر، آیه ۶۰: ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ .
۱۰. «فقام إلیه رجل فقال: صدقت یا أمیر المؤمنین أنت ألقبله إذا ما ضللنا، والنور إذا ما أظلمنا، ولکن نسألک عن قول الله تعالی ادعونی أستجب لکم» فما بالنا ندعو فلا یجاب؟ قال: إن قلوبکم خانت بثمان خصال: أولها أنکم عرفتم الله فلم تؤدوا حقه کما أوجب علیکم، فما أغنت عنکم معرفتکم شیئا، والثانیه أنکم آمنتم برسوله ثم خالفتم سنته وأمتم شریعته، فأین ثمره إیمانکم...»؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۹۳، ص۳۷۶-۳۷۷.
۱۱. «فلا یقنطنک إبطاء إجابته فان العطیه علی قدر النیه...»؛ همان، ج۹۳، ص۳۰۱-۳۰۲.
۱۲. «المؤمن من دعائه علی ثلاث: إما أن یدخر له، وإما إن یعجل له، وإما أن یدفع عنه بلاء یرید أن یصیبه»؛ همان، ج۷۸، ص۱۳۸.