تسلسل و اثبات آن

image: 
میخواستم درباره تسلسل گفتگو داشته باشیم چون اشکالاتی به آن دارم.

یکی از مقدمات برهان امکان و وجوب، استحاله تسلسل هست. میخواستم درباره تسلسل گفتگو داشته باشیم چون اشکالاتی به آن دارم. مثل این که چه کسی گفته تسلسل محال است؟ چه ایرادی دارد که سلسله علل همینطور ادامه پیدا کند و به نقطه آغاز ختم نشود و یا سلسله نزولی مخلوقات همینطور ادامه پیدا کند و به نقطه پایان ختم نشود؟ نظر شما درباره برهان «وسط و طرف» یا «اسد و اخصر» چه چیزی است؟ آیا با این براهین، استحاله تسلسل اثبات می شود؟

دوست عزیز، همانطور که مرقوم فرمودید، بنا بر برخی از تقریرهای موجود از برهان امکان و وجوب، استحاله تسلسل یکی از مقدمات برای اثبات وجود خدا است. با عنایت به همین نکته، بحث از استحاله تسلسل، حائز اهمیت است.
البته تسلسل از دو جهت، مورد بحث قرار می گیرد: تسلسل تنازلی و تسلسل تصاعدی.
آنچه در برهان امکان و وجوب به کار می رود، استحاله تسلسل تصاعدی است. اما چون پرسش شما ناظر به هر دو تسلسل است، در ادامه در هر دو حوزه نکاتی را تقدیم می کنیم:

1. تسلسل در لغت به معنای آن است كه اموری به دنبال هم زنجيروار واقع شوند؛ حلقه های اين زنجير متناهى باشد يا نامتناهى، ميان آنها رابطه علّى و معلولى برقرار باشد، يا نباشد.

2. تسلسل در اصطلاح عبارت است از ترتب، توقف و وابستگى يك شىء موجود بر شىء ديگری كه همواره با او بالفعل موجود است. همين طور وابستگى موجود دوم بر شىء سوم و وابستگى موجود سوم بر چهارم تا بی نهايت؛ تفاوتى نمى كند كه اين سلسله به همين ترتيب در هر دو طرف، يعنى در ناحيه علّتها و معلولها تا بی نهايت ادامه يابد يا فقط در يك جهت علت یا معلول.

3. با توجه به تعريف تسلسل، تسلسل به سه صورت می تواند تحقق يابد:
الف. تسلسل در ناحيه علّت ها و معلول ها: در چنين سلسله ای علّت آغازين، يعنى علّتى كه معلول نباشد، و معلول پايانى، يعنى معلولى كه علّت چيزی نباشد، وجود ندارد. چنين سلسله ای از هر دو جهت تا بی نهايت ادامه مى يابد و آغاز يا پايانى ندارد.
ب. تسلسل در ناحيه علت ها و نه در ناحيه معلول ها. اين سلسله نقطه پايانى دارد اما آغازی ندارد. به بيان ديگر، در چنين سلسله ای معلولى كه علّت چيزی نباشد، يافت مى شود اما علّتى كه معلول علّت ديگری نباشد، در آن وجود ندارد. به این تسلسل، تسلسل تصاعدی نیز گفته می شود.
ج. تسلسل در ناحيه معلول ها و نه در ناحيه علتها. اين سلسله نقطه آغاز دارد اما پايانى ندارد. چنين سلسله ای از علّت نخستين آغاز مى شود ولى به معلول پايانى نمى رسد. به این تسلسل، تسلسل تنازلی نیز گفته می شود.

4. حکما و متکلمان برای ابطال تسلسل، براهین بسیاری اقامه کرده‌اند. یکی از براهینی که در این خصوص اقامه شده است، عبارت‌ است از «برهان وسط و طرف». به باور برخی از حکیمان (مثلا علامه طباطبائی) ادله مذکور، استحاله تسلسل هم در ناحیه علت ها (تسلسل تصاعدی) و هم در ناحیه معلول ها (تسلسل تنازلی) را اثبات می کند. توضیح این برهان از این قرار است:
اگر سلسله‌اى غير متناهى از علت و معلول را در نظر بگيريم، هر يك از اعضاى اين سلسله هم علت است و هم معلول؛ و چيزى كه هم علت است و هم معلول، وسط است؛ و هر وسطى، طرفى مى‌خواهد. بنابراين اگر اين سلسله كه چنين خاصيتى دارد، موجود باشد، مستلزم تحقق اوساط بدون طرف است، و اين تناقض است و محال. در نتيجه تحقق «سلسله غير متناهى از علت و معلول» ممتنع است. در اين برهان «وسط» چيزى است كه ميانه دو چيز واقع مى‌شود و «طرف» نيز چيزى است كه در كناره چيزى قرار مى‌گيرد. مصداق وسط در تقدم و تأخر بالعليه چيزى است كه هم علت است و هم معلول، و مصداق طرف در تقدم و تأخر بالعليه در جانب علّى «علت نامعلول» و در جهت معلولى «معلول ناعلت» است. اگر فرض كنيم كه تنها يك موجود در عالم است كه چنين خاصيتى دارد، يعنى معلول مافوق و علت مادون است، اين فرض متناقض و پارادوكسيكال است؛ زيرا موجود مفروض هم علت است، هم معلول، و هر چيزى كه چنين خاصيتى داشته باشد، وسط است؛ و هر وسطى طرف مى‌خواهد. اكنون اگر فرض كنيم بى‌نهايت موجوداتى هستند كه هم علت‌اند و هم معلول، باز اين فرض متناقض است؛ زيرا اين فرض با وسط بودن اين سلسله ناسازگار است. بنابراين سلسله نامتناهى از علت و معلول مستحيل است.(1)

5. اما برهان «اسد و اخصر» فقط تسلسل تصاعدی در ناحیه علل را اثبات می کند:
اگر سلسله‌ای نامتناهی فرض شود که هر یک از آحادِ مترتب و بالفعل آن در این حکم مشترک باشند که وجود هر جزء منوط به موجود شدن جزء دیگری است که قبل از آن موجود شده است، پس هیچ یک از آحاد نامتناهی سلسله موجود نمی‌شود؛ مگر این‌که قبل از آن جزء دیگری موجود شده باشد. بنابراین، سلسلۀ مفروض باید به جزئی منتهی شود که موجود بودن آن متوقف بر جزء دیگر نباشد.
توضیح بیشتر این که هر یک از افراد سلسله، ممکن الوجودند و تنها در صورتی از حالت امکانی خارج می شوند و اصطلاحا واجب بالغیر می شوند که علتشان به آنها وجوب و وجود بخشد. اما اگر این سلسله، نهایتا به علت بدون علت نرسد، نتیجه اش آن است که کل سلسله در حالت امکانی قرار می گیرد و وجوب بالغیر نمی یابد و موجود نمی شود. شبیه به دومینوی 100 قطعه ای که فرو ریختن پیوسته قطعات، مبتنی بر حرکت اولین قطعه است. اگر حرکت اولین قطعه نیز مبتنی بر حرکت قطعه قبلی باشد و ... پس اساسا قطعات دومینو فرو نمی ریزد.
پس تحقق سلسله، دلیل بر وجود جزئی در آغاز است که موجودیت آن متوقف بر غیر نیست و وجود اجزای سلسله، بدون واسطه یا با واسطه، منوط به وجود آن است.(2)

پی نوشت ها:
1. طباطبائی، محمدحسین، نهایه الحکمه،مؤسسة النشر الإسلامي، بیتا، ج1، صص216-220.
همچنین مراجعه شود به: عارفی، عباس و دیگران، مقاله «تسلسل» در دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دایره المعارف بزرگ اسلامی، 1375؛ اسد علیزاده، اکبر، مقاله «امتناع تسلسل» در مجله کلام اسلامی، 1377.
2. همان.

برای مشاهده مطلب در تاپیک اصلی کلیک فرمایید

 

 

موضوع: